به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر با عنوان «علم به مثابه موتور پیشران انقلاب» که در نشریه زمانه منتشر شده است با نگاهی تاریخی به بررسی وضعیت علم در انقلاب اسلامی می پردازد.
انقلاب ۵۷ تحولی عمیق در ساختار سیاسی ایران برجای گذاشت و برای نخستین بار در تاریخ ایران بساط نظام شاهنشاهی را برچید و صورتی جدیدی از ساختار سیاسی را در جهان مطرح کرد. در شکل گیری این انقلاب، حوزه علمیه قم و روحانیت شیعه نقشی بی بدیل و اصلی داشت و موج برخاسته از آن نظام آموزش دانشگاهی ایران را که بر مبنای ساختارهای علمی مدرن در دوره پهلوی شکل گرفته بود، متاثر و با خود همراه کرد. در این که دانشگاه و به ویژه دانشگاه تهران یکی از پایه های پیروزی انقلاب بود تردیدی نیست اما برخلاف تصور شکل گرفته در دوره انقلاب، دانشگاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به یکی از کانونهای چالشبرانگیز تبدیل شد.
چالش انقلاب و دانشگاه
پس از تاسیس دارالفنون در عصر قاجار، زیربنای دانشگاه های مدرن در ایران در دوره پهلوی ساخته شد و افکار منورالفکران بازمانده از عصر قاجار و روشنفکران غربگرای عصر پهلوی در تاسیس آن موثر بود و بخش قابل توجهی از اساتید آن را، حتی در رشتههای پزشکی و مهندسی، افرادی تشکیل می داد که متاثر از افکار جهان غرب بودند و برخی نیز تحتتاثیر تبلیغات مارکسیستی به این افکار گرایش پیدا کرده بودند. بدینجهت بود که دانشگاهها پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سرعت به کانون فعالیت جریانهای چپ و لیبرال بدل شدند. این وضعیت موجب شد تا امام خمینی(ره) در پیام نوروزی خود در فروردین ۱۳۵۹ با تاکید بر ضرورت تصفیه دانشگاهها خواستار جریان یافتن انقلاب اسلامی در تمام دانشگاه های ایران شود. وی در این پیام و سخنانی که پس از آن ایراد کرد بر ضرورت «تصفیه استادان مرتبط با شرق و غرب»، «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» و «عدم وابستگی آن به احزاب، کمونیسم و مارکسیسم» اشاره کرد.
اثر پیام نوروزی امام بلافاصله پس از پایان یافتن تعطیلات نوروزی دانشگاهها پدیدار شد و دانشجویان انقلابی با تجمع در دانشگاهها خواستار تصفیه دانشگاهها شدند؛ تجمعاتی که برخی از آنها به زد و خورد و درگیریهای فیزیکی انجامید. چنانچه در ۲۶ فروردین ۱۳۵۹، حضور اکبر هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز به تشنج کشیده شد و دانشجویان انقلابی با اشغال ساختمان مرکزی دانشگاه، اعلام کردند تا زمانی که پاکسازی دانشجویان، استادان و کارکنان دانشگاه به مرحله اجرا گذاشته نشود، ساختمان مرکزی را ترک نمیکنند. در پی این حادثه، تعدادی از دانشگاههای تهران چون علم و صنعت و تربیت معلم نیز بهطرز مشابهی به تصرف گروههای دانشجویی پیرو امام درآمد.
در ۲۹ فروردین همان سال، امام خمینی طی سخنرانی شدیداللحنی اعلام کرد که «ما از محاصره اقتصادی و تجاوز نظامی نمیهراسیم، ما از دانشگاههای غربی و آموزش جوانان ما در جهت منافع شرق و غرب است میهراسیم». پس از این سخنان بود که شورای انقلاب، مهلتی سه روزه به گروهها و احزاب سیاسی برای تعطیلی دفاتر خود در دانشگاههای سراسر کشور داد و اعلام کرد که دانشگاهها باید از حالت ستاد عملیاتی گروههای گوناگون خارج شوند. در بیانیه شورا همچنین افزوده شده بود که «امتحانات دانشگاهی باید تا ۱۴ خرداد به پایان برسد و از ۱۵ خرداد دانشگاهها تعطیل و هرگونه اقدام استخدامی و مانند آن در دانشگاهها متوقف گشته و نظام آموزشی کشور بر اساس موازین انقلابی و اسلامی طرحریزی شود». در پی این اطلاعیه، درگیریهای گستردهای میان دانشجویان انقلابی و دیگر گروههای سیاسی در دانشگاههای کشور به وجود آمد به گونه ای که در تهران در خشنترین درگیری ها در دانشگاه تربیت معلم، دانشجویان انقلابی پس از ساعتها درگیری موفق شدند دانشگاه را تحت کنترل خود درآورند.
در ۲ اردیبهشت ۱۳۵۹، ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور و رئیس شورای انقلاب وقت، به دانشگاه تهران رفت و با سخنرانی خود مصوبه شورای انقلاب مبنی بر ضرورت انقلاب فرهنگی در دانشگاهها را اعلام کرد.
آغاز انقلاب فرهنگی و شکلگیری نهادهای جدید آموزشی
با مصوبه شورای انقلاب مبنی بر ضرورت انقلاب فرهنگی، امام خمینی در ۲۳ خرداد ۱۳۵۹ با اعلام تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی افرادی چون علی شریعتمداری، محمدجواد باهنر، محمدمهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آلاحمد و جلالالدین فارسی را به عنوان اعضای این ستاد برگزید و وظایف شورا را چنین تعیین کرد: «تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاهها، گزینش دانشجو و اسلامی کردن جو دانشگاهها و تغییر برنامههای آموزشی دانشگاهها، به صورتی که محصول کار آنها در خدمت مردم قرار گیرد». امام خمینی به این افراد ماموریت داد تا «ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحبنظر متعهد، از بین استادان مسلمان و کارکنان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیل کرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامهریزی رشتههای مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، براساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آمادهسازی استادان شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند».
ستاد انقلاب فرهنگی درحالی که دانشگاه های سراسر کشور تعطیل شده بودند فعالیت خود را آغاز و در اولین مصوبههای خود شوراهایی سه نفره را برای هر دانشگاه تعیین کرد. این شوراهای سه نفره از یک استاد، یک نماینده از دانشجویان و یک نماینده از دانشگاه تشکیل میشدند و وظیفه داشتند تا اقدامهای لازم برای تبدیل دانشگاه از یک دانشگاهی غیراسلامی به دانشگاهی اسلامی انجام دهند. یکی دیگر از اقدامات ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل جهاد دانشگاهی در ۱۶ مرداد ۱۳۵۹ بود.
درحالی که زد و خورد نیروهای انقلاب با اعضای سازمان مجاهدین خلق که اینک بیرون از دانشگاهها به فعالیت خود ادامه می دادند ادامه داشت، حمله نظامی عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به ایران بر همه شئون جامعه ایران سایه افکند و به مدت هشت سال فکر و ذهن و سرمایه های مادی و انسانی جامعه ایران را به خود مشغول کرد. از سوی دیگر بازطراحی نظام آموزش عالی حدود دو سال طول کشید و از بهار ۱۳۶۱ کم کم برخی از دانشجویان به دانشگاهها فراخوانده شدند و سرانجام در ۲۷ آذر ۱۳۶۱، دانشگاهها و موسسات آموزش عالی کشور پس از ۳۰ ماه تعطیلی مجدداً بازگشایی شدند؛ روزی که چندی بعد روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گرفت. در همین سال بود که ایده تشکیل یک دانشگاه اسلامی برخی از اعضای شورای انقلاب را به سمت تاسیس دانشگاه امام صادق(ع) کشاند. این دانشگاه به ریاست محمدرضا مهدوی کنی در محل شعبه مطالعات مدیریت دانشگاه هاروارد که قبل از انقلاب راه اندازی شده بود، بنا شد. همچنین طرح تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در اردیبهشت ۱۳۶۱ از سوی چهرههایی چون اکبر هاشمی رفسنجانی و عبدالله جاسبی ارائه شد که با موافقت آیتالله سیدعلی خامنهای، رییس جمهور وقت، همراه شد و چهار ماه بعد هاشمی رفسنجانی با عنوان رئیس شورای موقت دانشگاه و طی حکمی با سربرگ مجلس، عبدالله جاسبی را به ریاست موقت دانشگاه منصوب کرد. هیئت مؤسس دانشگاه شامل آیتالله سیدعلی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، سیداحمد خمینی و عبدالله جاسبی تشکیل جلسه دادند و جاسبی را به ریاست دانشگاه منصوب کردند.
در ۱۹ آذر ۱۳۶۳ ستاد انقلاب فرهنگی با فرمان امام خمینی به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر نام پیدا کرد و افراد جدیدی به عضویت آن درآمدند. امام خمینی در پیام خود در این زمینه نوشت: «خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینهها در سطح کشور آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشهدار غرب مبارزه کرد. اینک با تشکر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگی برای هر چه بارورتر شدن انقلاب در سطح کشور، تقویت این نهاد را لازم دیدم. بدین جهت علاوه بر کلیه افراد ستاد انقلاب فرهنگی و رؤسای محترم سه قوه، حجج اسلام آقای خامنهای، آقای اردبیلی و آقای رفسنجانی و همچنین جناب حجتالاسلام آقای مهدوی کنی و آقایان کاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش و رضا داوری و نصرالله پورجوادی و محمدرضا هاشمی را به آنان اضافه نمودم».
در دوره جدید، شورای عالی انقلاب فرهنگی توجه ویژهای به اصلاح متون درسی کرد و در این مسیر در ۷ اسفند ۱۳۶۳ دست به تاسیس سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، که به اختصار سمت نامیده شد، زد.
ظهور نوروشنفکری و بازتولید مدرنیسم در آستین انقلاب
روزنامه کیهان در عصر پهلوی نمادی از پز روشنفکری حکومت بود. در سالهای پایانی حکومت پهلوی، امیر طاهری سردبیری روزنامه کیهان را برعهده داشت. در ۱۳۵۷ و همزمان با آغاز موج توفنده انقلاب، رحمان هاتفی که دارای گرایش های مارکسیستی بود، سردبیر کیهان شد. در بهمن ۱۳۵۷ اکثر تیترهای کیهان کار هاتفی بود؛ از جمله تیتر معروف مربوط به سلام نظامی جمعی از همافران نیروی هوائی در مدرسه علوی در مقابل امام خمینی. با پیروزی انقلاب اسلامی مدیریت کیهان به ابراهیم یزدی سپرده شد و هاتفی در سال ۱۳۵۸ در جریان تصفیههایی که در کیهان صورت گرفت، از کار برکنار شد. حضور ابراهیم یزدی در کیهان چندان طولانی نشد و چندی بعد در ۲۵ آبان ۱۳۵۹ جای خود را به سیدمحمد خاتمی سپرد. در دوره خاتمی به تدریج حلقهای از افراد پیرامون ماهنامه کیهان فرهنگی که از ۱۳۶۳ راه اندازی شد، شکل گرفت که علاقه وافری به بازتولید افکار مدرن در حوزه علوم انسانی از خود نشان میدادند. اوج این اتفاق، مقالات عبدالکریم سروش با عنوان «قبض و بسط تئوریک شریعت» بود که از اردیبهشت ۱۳۶۷ تا خرداد ۱۳۶۹ در کیهان فرهنگی منتشر شد. مقالات سروش آغازی بر یک دهه مجادله فکری میان نوروشنفکری شکل گرفته در کیهان فرهنگی و جریانهای انقلابی بود. با پایان یافتن دوره مدیریت خاتمی بر کیهان، این حلقه با خروج از کیهان دست به کار انتشار ماهنامه کیان در ۱۳۷۰ شدند. عبدالکریم سروش نویسنده ثابت مجله کیان و ماشاءالله شمسالواعظین سردبیر آن بود. افرادی چون محمد مجتهد شبستری، سعید حجاریان، محسن کدیور، بهاءالدین خرمشاهی، اکبر گنجی، سیدحسن حسینی، محمدجواد کاشی، مراد فرهادپور، مرتضی مردیها، علیرضا علویتبار، حسینعلی آزادی، هومن پناهنده و آرش نراقی در این مجله فعالیت میکردند. تلاش برای عرفیسازی دین، ترویج انواع و اقسام ایسمهای غربی چون پلورالیسم، سکولاریسم و لیبرالیسم محور فعالیت این حلقه بود. اعضای این حلقه به تدریج با جریان سیاسی موسوم به چپ در دهه دوم انقلاب پیوند یافتند و سیدمحمد خاتمی به مثابه حلقه اتصال این دو جریان، به عنوان مهمترین نامزد انتخاباتی این دو جریان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۷۶ مطرح شد. با پیروزی خاتمی در انتخابات، این گروه با عنوان «جریان دوم خرداد» و بعدها «جریان اصلاحطلب» به فعالیت خود ادامه دادند و تا پایان ریاستجمهوری خاتمی با طیف گستردهای از مجلات و روزنامهها به ترویج افکار مدرن در جامعه ایران مشغول شدند.
مواجهه با نوروشنفکری و نگارش متون انتقادی
مباحث مطرح شده از سوی حلقه کیان موجب نگارش حجم قابلتوجهی از متون انتقادی از سوی چهره های مختلف فکری در حوزه و دانشگاه شد. چنانچه صادق آملی لاریجانی با نگارش کتاب «نقدی بر نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت» در ۱۳۷۰ و عبدالله جوادی آملی با انتشار کتاب «شریعت در آینه معرفت» در ۱۳۷۲ تلاش کردند تا به مدعاهای سروش پاسخ بدهند. در این دوره همچنین طیف قابلتوجهی از موسسات علمی پژوهشی و پژوهشگاهها و پژوهشکدههای گوناگون برای مواجهه با بازتولید و ترجمه افکار مدرن پدید آمد که در میان آنها پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که توسط علیاکبر رشاد در ۱۳۷۳ تاسیس شد و موسسه علمی پژوهشی امام خمینی که از سوی محمدتقی مصباح یزدی در ۱۳۷۴ بنیان نهاده شد با انتشار مجلات و کتابهای مختلف بیشتر جلب توجه می کردند. ماهنامه صبح به سردبیری مهدی نصیری و فصلنامه کتاب نقد به سردبیری حسن رحیمپور ازغدی از نشریات پرمخاطب در این دهه بودند که به مرجعی برای انتشار متون انتقادی علیه افکار مدرن بدل شدند. به نظر می رسد ماحصل این مجادلات فکری که در سالهای پایانی ریاست جمهوری خاتمی دوران افول خود را گذراند، تولید حجم قابل توجهی از آثار انتقادی در حوزههای مختلف فلسفه و کلام چون مباحث معرفتشناسی دین، فلسفه دین، کلام جدید و ... از سوی متفکران انقلابی بود که توانست با بیان و تبیین پاسخهای تئوریک بر غائله فکری جریان نوروشنفکری غلبه کند.
فن سالاران و توسعه علوم تجربی و مهندسی
در کنار تحولاتی که در حوزه علوم انسانی در جریان بود، پایان جنگ تحمیلی و آغاز ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی موجب رویدادهای تازهای در جامعه ایران شد. انتخاب شعار سازندگی به عنوان رویکرد اصلی دولت پس از جنگ هشتساله که حمایت آیت الله خامنه ای در سمت رهبری انقلاب را به همراه داشت و تلاش قابل توجه دولت برای ایجاد زیرساختهای صنعتی در کشور، نیاز به توسعه علوم تجربی و مهندسی را افزایش داد. همچنین تجربه جنگ ثابت کرده بود که برای حفظ آمادگی در مقابل هرگونه تهاجم نظامی لازم است کشور سرمایهگذاری جدی در عرصه علوم و فنون نظامی داشته باشد. در این مسیر در طی دهه دوم و سوم انقلاب دانشگاههای دولتی توسعه گسترده ای پیدا کردند. دانشگاه آزاد نیز که در طی دهه اول فعالیت چندانی نداشت در این سالها در نقاط مختلف کشور به افتتاح شعب خود پرداخت و مجموعه دانشگاههای پیام نور و مجموعه دانشگاههای علمی کاربردی به عنوان شکل جدیدی از نظام آموزش عالی آغاز به کار کردند. برخی نهادهای نظامی و دفاعی نیز با تاسیس نهادهای آموزشی و پژوهشکدههای گوناگون دامنه پژوهشهای شکل گرفته در حوزه نظامی را توسعه دادند. در کنار این رویدادها فرهنگ شکل گرفته در جامعه ایران مبنی بر ضرورت داشتن تحصیلات عالی در میان اعضای خانواده و بالارفتن سطح تقاضای اجتماعی برای حضور در دانشگاهها و پژوهشگاهها موجب رونق یافتن محافل علمی و دانشگاهی شد. این تحولات در کنار همه نواقصی که داشت درمجموع موجب توسعه گسترده علم در جامعه ایرانی به ویژه علوم تجربی و مهندسی شد.
نهضت تولید علم به مثابه موتور محرکه انقلاب در دهه چهارم و پنجم
در نهم اسفند ۱۳۷۹ رهبری انقلاب، پرده از رویکردی تازه در مسیر انقلاب اسلامی کنار زد. آیتالله خامنه ای در دیدار با جمعی از اساتید و دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر خواستار شکلگیری یک «جنبش نرمافزاری همهجانبه و عمیق» در کشور شد. درحالی که دولت هاشمی رفسنجانی شعار «توسعه اقتصادی» و دولت خاتمی شعار «توسعه سیاسی» را برگزیده و آن را محور فعالیتهای خود قرار داده بودند، آیتاللهخامنه ای از این سال تلاش کرد تا «پیشرفت علمی» را به عنوان محور فعالیتهای انقلاب مطرح کند.
در طی دهه دوم و سوم انقلاب، تلاشهای خوبی برای انتقال علوم تجربی و مهندسی به ایران صورت گرفته بود اما به زعم آیتالله خامنهای این کافی نبود و لازم بود تا کشور خود در مسیر تولید علم گام بردارد. آیتالله خامنه ای چندی بعد در ۱۲ آبان ۱۳۸۰ در دیدار با جمعی از جوانان استان اصفهان چنین گفت: «در دوران ورود دانش جدید به کشور ما، آنچه که وارد شد، عبارت بود از تقلید و ترجمه. البته منظورم ترجمه یک اثر ارزشمند نیست- که یک کار لازم است- منظورم فکر و ذائقه و روحیه ترجمهای است؛ یعنی قدرت ابتکار را از یک ملت گرفتن؛ شجاعت حرف نو را از یک ملت گرفتن؛ همهاش توی سر او زدن؛ به او اینطور تلقین کردن که اگر میخواهی به جایی برسی و آدم شوی، باید همان کاری را بکنی که غربیها کردند و از آن سرسوزنی تخطّی نکنی! به مردم ما و محیطهای علمی، اینگونه یاد دادند. اجازه ابتکار و نوآوری و خلاقیت علم را ندادند. علم و فکر را باید تولید کرد. اینها نه در علوم تجربی، نه در علوم انسانی و نه در علوم سیاسی و اجتماعی، برای آفرینش علمی میدان ندادند. لذا وضع اینگونه است که امروز ملاحظه میکنید».
آیت الله خامنه ای در مسیر شکلدهی به یک جنش نرم افزاری و نهضت تولید علم، دو رویکرد اصلی را دنبال کرد: القاء حس خودباوری به نسل جوان برای حرکت در مسیر تولید علم و بیان و تبیین ضرورتهای این اقدام و حمایت علمی از پژوهشکدهها و مراکز علمی. چنانچه در دیدار با جمعی از نخبگان علمی در ۳ مهر ۱۳۸۱ این رویکردها به خوبی روشن بود. در این زمان صنایع نظامی و صنایع هستهای که به دلیل تحریمهای همهجانبه بینالملل عملا خود در مسیر تولید علم و فناوری گام گذاشته و به دستاوردهای قابل توجهی رسیده بودند، به عنوان الگوهای موفق از سوی رهبری مورد تاکید و حمایت مجدد قرار گرفتند.
انقلاب و شکستن مرزهای دانش
سه سال از پس طرح نهضت تولید علم توسط رهبری، در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۲ آیتالله خامنهای از بخش دیگر پازل خود در نهضت تولید علم رونمایی کرد و آن استراتژی حرکت در مرزهای دانش بود. وی در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاه شهید بهشتی با طرح این پرسش که چگونه میتوان عقب ماندگی ایران در زمینه تولید علم را جبران کرد؟ گفت: «تولید علم یعنی رفتن از راههایی که به نظر، راه های نارفتهای است. البته این به آن معنا نیست که ما راههایی را که دیگران رفتهاند، نرویم و به تجربههای دیگران بیاعتنایی کنیم؛ بلکه به این معناست که به فکر باشیم. در این دنیای عظیم و در این طبیعت بزرگ، ناشناختههای فراوانی وجود دارد که دانش پیشرفته امروز هنوز به آنها دست نیافته است. ناشناختهها بسیار فراوان است و به گمان زیاد بهمراتب بیشتر از چیزهایی است که بشر تاکنون به آنها دست یافته است. باید دقّت کنیم، فکر کنیم و به دنبال کشف ناشناختهها باشیم. باید همان استعدادی را که گفته شد و بنده هم میدانم مغز و فکر ایرانی آن را دارد، به کار بیندازیم. راههای میانبُر را پیدا کنیم و از بدعت و نوآوری در وادی علم، بیمناک نباشیم. این حرکت باید در دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی ما به صورت انگیزهای عام، امری مقدّس و یک عبادت تلقّی شود. همه رشتههای علوم باید به این صورت درآید».
طرح و پیگیری مستمر ایده شکستن مرزهای دانش از سوی رهبری انقلاب در طی سالهای بعد به ویژه در ۱۳۸۳ موجب اهتمام و توجه سایر مسئولان دولتی به رغم ساختار فربه و ناکارآمد دیوانسالاری دولتی در جمهوری اسلامی شد. آیتالله خامنهای در طی سالهای دهه ۸۰ و ۹۰ جلسات گوناکونی با پژوهشکدههایی که در حوزههای جدید علم و فناوری فعالیت می کردند، برگزار کرد و به تشویق و حمایت از آنها در مسیر حرکت پرشتاب علمی پرداخت. بازدید نمادین رهبری انقلاب در سال ۱۳۸۶ از پژوهشکده رویان و دستاوردهای علمی جهاد دانشگاهی نمونهای از این حمایتها بود. رهبری در این بازدید علم و تحقیق را «رمز واقعی و کلید قطعی پیشرفت و رسیدن کشور به نقطه مطلوب» خواند.
نقشه جامع علمی و مرجعیت علمی ایران
در ۲۳ مرداد ۱۳۸۵، آیتالله خامنهای پس از ابلاغ سند چشم انداز بیست ساله کشور و در ادامه راهبرد نهضت تولید علم، خواستار طراحی نقشه جامع علمی ایران شد. وی در دیدار با رؤسای دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور در این زمینه چنین گفت: «ما در کشور به نقشه جامع علمی احتیاج داریم. ما باید بدانیم که برای رسیدن به هدف چشمانداز بیست ساله - که نام آن مکرر برده میشود - نقشه جامع علمی ما چیست؟ این را باید ترسیم کنیم. بعد، این نقشه را طبق راهبردهای عملیاتی و برنامه ریزی های زماندار و منظم، مثل یک پازل، بتدریج باید پُر و کامل کنیم. این کار انجام نگرفته و ما آن را نیاز داریم؛ و باید انجام بگیرد. این کار با زبدگان و نخبگان و صاحبان اندیشه کشور در حوزه دانشگاهها و آموزش و پرورش و حوزههای ذیربط عملی است و بایستی تحقق پیدا کند».
این سخنان آغازی بر شکلگیری تلاش های جمعی از نخبگان علمی برای تدوین نقشه جامع علمی ایران شد تا سرانجام این سند چند سال بعد در ۱۴ دی ۱۳۸۹ در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد. مطالبق این سند مقرر شد تا ایران در ۱۴۰۴ به جایگاه اول علم و فناوری در جهان اسلام و جایگاه برجسته علمی و الهام بخشی در جهان برسد.
به نظر میرسد نهضت تولید علم در طی سالهای دهه ۸۰ و ۹۰ در ایران به نتایج قابلتوجهی رسیده است به گونهای که شاخصههای علمی گوناگون که توسط موسسات گوناگون بینالمللی در این سالها سنجیده شده حکایتگر اتفاقاتی مهم در این زمینه در ایران بوده است. دستاوردهای بزرگی که ایران در طی این سالها در حوزه های گوناگون هسته ای، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، پزشکی و داروسازی و ... به دست آورده نمودی علمی از رشد این شاخصههاست.
در چندسال اخیر حوداث پرشتاب داخلی و خارجی هیچگاه کانون ذهنی آیت الله خامنه ای را از نهضت تولید علم تغییر نداده است. تبدیلشدن به مرجع علمی در جهان کلیدواژه ای است که رهبری ایران در این سالها آن را در ذهن جامعه علمی کشور حک کرده است: «رشد علمیِ ما امروز در مقیاس منطقه و در مقیاس جهانی خیلی خوب است. عدد مطلقِ رشد ما خوب است، شتاب رشد ما هم بسیار خوب است، یعنی شتاب پیشرفت خیلی بالا است؛ لکن این ملاک نیست؛ یعنی این شتاب باید محفوظ بماند. وجود شتاب رشد علمی به معنای این نیست که ما به هدف رسیدیم یا حتّی به هدف نزدیک شدهایم؛ چون ما خیلی عقب بودیم. دنیا هم که منتظر نمیمانَد که ما پیش برویم، او تماشا کند؛ دنیا هم دارد دائماً پیش میرود؛ البتّه شتاب ما بیشتر است، ما باید این شتاب را حفظ کنیم. اگر این شتاب رشد علمی حفظ شد، این امید وجود دارد که ما برسیم به قلّهها، برسیم به خطوط مقدّم؛ و همانطور که بارها عرض کردم، کشور ما و مراکز علمی ما برای دنیا مرجع علمی بشوند. این باید اتّفاق بیفتد و انشاءالله این کار خواهد شد. البتّه بنده تصوّر نمیکنم که حالا این کار در ظرف پنج سال و ده سال و پانزده سال انجام بگیرد؛ نه، من چند سال پیش گفتم شما پنجاه سال دیگر، چهل سال دیگر این آینده را تصویر کنید که در دنیا هرکسی بخواهد به یافتههای تازه علمی دست پیدا کند، مجبور بشود زبان فارسی یاد بگیرد؛ همّت را این قرار بدهید. کاری کنید که در دنیا دیگران محتاج دانش شما باشند، مجبور باشند زبان شما را یاد بگیرند تا به دانش شما دست پیدا کنند؛ این کار هم ممکن است؛ این کار ممکن است»(بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هفتمین همایش ملی نخبگان جوان، ۱۷ مهر ۱۳۹۲)
تحریم و گرههایی که با علم گشوده میشود
زمانی که موشکهای عراقی آسمان ایران را میشکافت و بر سر خانه و کاشانه مردم فرود میآمد کاری از دست نیروهای مسلح ما ساخته نبود. آنها نه موشکی باری مقابلهبهمثل داشتند و نه سیستم دفاع موشکی که به مدد آن موشکهای دشمن را نابود کنند. در آن زمان برخی مدیران کشور راهی کشورهایی شدند که امکان خرید موشک از آنها وجود داشت اما در این مسیر توفق ناچیزی یافتند. بهنظر میرسد از آن روز بود که اندیشه تولید علم و گشودن گره مشکلات در ذهن رهبری ایران شکل گرفت. این اندیشه موجب شد تا بنیان جدیدی برای صنایع دفاعی ایران پس از دوران جنگ تحمیلی بر مبنای دانش بومی پیریزی شود که ماحصل آن تبدیل ایران به یکی از کشورهای پیشرفته در صنایع نظامی بوده است. در طی سالهای اخیر و به موازات گسترش دامنه تحریمها از حوزه نظامی به همه شئوون جامعه ایران، حتی دارو و تجهیزات پزشکی، انگشت اشاره رهبری به سمت استفاده از نیروهای جوان، خلاق و پرانگیزهای بوده است که برای حل مسائل کشور سر از پای نمی شناسند. به نظر میرسد آیتالله خامنهای در این روزها مشغول چیدن میوههای درخت تنومند نهضت تولید علمی است که نهال آنرا در سال ۱۳۷۹ بر زمین نشاند.
نظر شما