۳۱ فروردین ۱۳۹۸، ۹:۳۷

به بهانه انتشار رمان«باب اسرار»

روایتی از یک فرصت سوزی فرهنگی بزرگ

روایتی از یک فرصت سوزی فرهنگی بزرگ

رمان«باب اسرار» در کنار داستانی جذاب و اندیشه پویایی که در دل خود روایت می‌کند، برای مخاطب ایرانی بازتاب یک فرصت سوزی فرهنگی بزرگ در داخل کشور برای بهره‌مندی از مفاخر ادبی برای خلق رمان است.

خبرگزاری مهر -گروه فرهنگ: حمید نورشمسی

رمان «باب اسرار» هدیه نوروزی یکی از بزرگترین بنگاه‌های نشر ایران به مخاطبان خود بود. رمانی از نویسنده ترک احمد امید که پیش از این نیز کتاب‌های «خاطره استانبول» و «تصغیر» از وی به فارسی و ترجمه شده است. امید در زمره نویسندگان شناخته شده ترکیه به شمار می‌رود. اولین بار در سال ۱۹۹۶ از وی اثری داستانی منتشر می‌شود. اما اوج اقبال به او را باید در سال ۲۰۱۰ دانست. سالی که استانبول به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب می‌شود و او با نگارش و انتشار رمان «خاطره استانبول» جدای از فروش حق ترجمه این اثر به بیست زبان دنیا، نام خود را به عنوان یک نویسنده هوشمند و صاحب فکر بر سر زبان‌ها می‌اندازد.

هوشمندی احمد امید در رمان‌نویسی را نه در طرح داستان‌های تو در تو و پیچ در پیچ که در شناخت دارایی‌های فرهنگی و اجتماعی کشورش و سفر به درون و ماورا این داشته‌ها در قالب داستان است. داستانی که خط روایی ساده‌ای دارد اما سطر سطرش را باید دانشگاهی دانست که در آن نویسنده در مقام استاد با ظرافت تمام در حال نمایش و تدریس داشته‌های فرهنگی خود به مخاطبش است.

داستان «باب اسرار» از یک سفر آغاز می‌شود. دختری به اسم کیمیا که در انگلستان زندگی می‌کند و در آنجا کارن نامیده می‌شود برای سفری کاری به قونیه سفر می‌کند. شهری که بخشی از کودکی اش در این شهر گذشته و پدرش که از صوفیان این شهر و شیفته شمس تبریزی و مولانا بوده است در این شهر بالیده و در نهایت برای رسیدن به مقام کاشفی حقیقت از او و مادرش گذشته و ناپدید شده است.

این رمان در بطن خود نگاهش ظریف و هنرمندانه به زندگی و اندیشه‌های مولانای رومی انداخته است و داستان شیفتگی و دلدادگی‌اش به شمس را شرح می‌دهد. اما شاید اوج هنر نویسنده را نه در این مساله که در جاندار کردن این شخصیت‌ها باید جست. آنجایی که شمس تبریزی را بر مبنای اندیشه صوفیه، نه تنها جسمی بدون روح که موجودی زنده می‌شمارد که خود را در مسیر زندگی کارن قرار می‌دهد و سعی می‌کند او را به سمت کشف حقیقت زندگی‌اش هدایت کند. در همین زمینه تجسم روح شمس در کالبد کارن و مشاهده بخشی از آنچه بر شمس و مولانا رفته از این منظر و نیز برپایی نشست‌های مباحثه میان کارن و شمس در این رمان بسیار خواندنی در آمده است.

در این میان نباید از ترجمه بسیار زیبای ارسلان فصیحی بر این رمان نیز غافل بود. رمانی که آکنده است از اشعار فارسی، آیات قرآن کریم، اندیشه‌های و زبان روایی صوفیان و البته توصیف‌ها و صحنه‌های عاطفی که تنها تجربه و چیره‌دستی و دانایی مترجم به این مقولات می‌تواند او را به سمت ترجمه‌ای دقیق از آن سوق دهد.

خوانش باب اسرار اما جدای از این مساله، چند نکته و توجه تاریخی فرهنگی را دستگیر مخاطب ایرانی می‌کند. نخست اینکه هوشمندی نویسنده ترک در استفاده و از آن خود و کشور خود کردن یک پدیده فرهنگی در قالب ادبیات را باید ستود. بسیاری از مخاطبان ایرانی این رمان می‌دانند که کشور ترکیه در سال‌های اخیر تلاش زیادی کرده است تا مولانا و شمس تبریزی و هر آنچه از آنها ساطع می‌شود را به عنوان میراث فرهنگی خاص این کشور تعریف کند که تا اندازه زیادی در این زمینه موفق بوده است و حتی صنعت توریسم در ترکیه را نیز به سمت هموار کردن این مسیر فرهنگی هدایت کرده است. ترکیه در این هدف تا جایی استوار و ثابت قدم بوده که در بلخ در شمال افغانستان بر ویرانه‌های خانه پدری مولانا نیز دست گذاشته و پروژه مرمت آن را در دست گرفته است.

احمد امید با درک چنین موقعیتی با وجود استفاده بسیار از اشعار مولانا به زبان فارسی و نیز توجه به قرآن کریم و حتی احادیث از مولانا و شمس در این رمان چهره و روایتی به شدت ترکیه‌ای ارائه می‌دهد. چهره‌ای که گویا تمام زندگی و زیست و فکر این دو تن ریشه در زیست آنها در این جغرافیا دارد.

نکته اینجاست که ترکیه و رمان‌نویس او با داشتن چنین سرمایه‌ای فرهنگی که در متعلق بودن صرف‌اش به آنها محل تردید جدی وجود دارد، در قالب رمان و ادبیات دست به خلق چنین آثاری می‌گذارند که نمونه دیگری از آن با عنوان «ملت عشق» مدت‌هاست در ایران در صدرپرفروش‌ترین آثار است در مقابل اما در ایران و در مهد این شاعران و با وجود مفاخری چون حافظ و مولانا و سعدی و فرودسی اندیشه نویسندگان، فضای فکری اهالی قلم و نیز فضای فرهنگی غالب با این اتفاق‌ها پدیده است و چیزی به عنوان نگاه به دارایی‌ها برای خلق رمان و دیپلماسی فرهنگی و نگاه به بازارهای نشر جهانی در قالب رمان بیشتر به شوخی شبیه است.

در حالی که مولانا به عنوان یک جاذبه گردشگری در قونیه و فضاسازی جهانی برای سفر به ترکیه و دیدن شهر قونیه و مزار وی در کنار حمایت دولت ترکیه از خلق آثار داستانی با این موضوع و فراهم کردن بستر ترجمه این آثار به زبان‌های زنده دنیا با هدف رونق توریسم فرهنگی و اقتصاد گردشگری در ترکیه یک هدف کاملاً پذیرفته شده به شمار می‌رود، در ایران که مهد چنین بزرگانی است هنوز بسیاری از مقامات بخش دولتی فرهنگی و حتی بخش خصوصی فعال در آن اندر خم یک کوچه توجه به چنین رویدادهایی مانده‌اند.

جان کلام اینکه خوانش رمان «باب اسرار» در کنار لذت از ادبیات و مرور فشرده اندیشه‌های صوفیه و نگاه و فکر مولانا و شمس، یک دریغ و افسوس بزرگ برای ادبیات ایران را به همراه دارد که چرا چنین آثاری سال‌ها پیش و حتی حالا پس از ترجمه و انتشار این آثار، در ایران محلی از توجه به خود نمی‌یابد.

کد خبر 4595351

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha