آتوما فروهی، مدیر نشر ریرا، همزمان با ایام برگزاری سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در گفتوگو با خبرنگار مهر، گفت: ما انتشارات ریرا را با رویکرد نشر ادبیات داستانی، ادبیات ترجمه و حوزه ویرایش، در سال ۱۳۹۰ تأسیس کردیم. اعتقادم هم این بود که کار نشر، کار دل است و دانشگاه، کار گِل. بنابراین بدون انتظار و انگیزه اقتصادی خاصی، به کار نشر پرداختم و سعی کردم با گزینش آثار مناسب ادبی، پیش بروم.
وی افزود: باور مافیای پخش وقتی برایم مسجل شد که با بیش از ۲۱۷ مرکز پخش تماس گرفتم و هر یک برای پذیرش و ارائه آثار منتشرشدهمان، کلی دلایل عجیب و غریب مبنی بر شهرت ناشر و اشتهار نویسنده و … آوردند و پاسخشان به حیرتم مبنی بر اینکه هر ناشر مشهور و نویسنده بزرگ نیز بالاخره از جایی شروع کرده، سکوت و صدای بوق ممتد تلفن بود. اوایل سال ۱۳۹۴ از طرف کتابفروشیمان تماسهای مکرری مبنی بر درخواست قرار ملاقات برای ارائه چند پیشنهاد نانوآبدار همکاری داشتم. اما بهدلیل کمبود وقت و عدم انتظار بهره مالی از این کار، قرار ملاقاتها را به تعویق میانداختم تا سرانجام از روی ناچاری و خجالت از تأخیر در ملاقات کتابفروشی که این درخواستها را مطرح میکرد، زمستان ۹۴ با او در محل دفترم در دانشگاه قرار گذاشتم.
مدیر انتشارات ریرا در ادامه گفت: ایشان پیشنهاد تغییر رویکرد نشر به سمت رمان ایرانی و واگذاری بخش فروش به وی را با توجه به تعهد، تخصص و شناختش از مافیای پخش و در نتیجه خودگردانشدن انتشارات ارائه کرد. قرار شد من به این موضوع فکر کنم. علیرغم اینکه سالهای زیادی بود که بنا به دلایل خود از رمان ایرانی دور شده بودم و تنها در زمینه داستان و ترجمه مطالعات شخصی و میدانی داشتم، اما فکر کردم شاید اینگونه بتوانم مؤثرتر باشم و فردی با انگیزه و عاشق کتاب را که دستش از برخی نشرها کوتاه شده و غمگین و سرخورده است، یاری کنم. سرانجام قرار شد با مشارکت مالی در چاپ کتابها از آغاز تا انجام بهصورت ۵۰-۵۰ و برداشت سهم از فروش با همین سهم، کار را آغاز کنیم. خطای من، شرم از تماس با ناشرانی بود که موجب سرخوردگی جوان قصه ما شده بودند و همچنین اعتماد به ادعاهای همکار جدیدم مبنی بر شناخت کار، نویسندگان پرفروش و سپردن مطلق این بخش به ایشان بود.
فروهی گفت: کتاب «شیر سیاه» پیش از آغاز رویکرد جدید انتشارات، آماده و در ارشاد منتظر مجوز چاپ بود و من هم با الهام از مراسم رونماییای که خانم تهمینه میلانی در آن شرکت کرده بود، بر آن شدم تا رونمایی ترجمه کتاب «شیر سیاه» به قلم الیف الف شفق را با حضور هنرمندان کشور در دفتر انتشارات ریرا برگزار، و در این امر آقای کتابفروش را نیز به رسم مهر و ادب سهیم کنم. خوشبختانه رونمایی به خوبی برگزار شد اما در آبان ۱۳۹۵ وقتی حجم کارها و در نتیجه مبلغ سرمایهگذاری افزایش پیدا کرد، آقای کتابفروش با پیشنهاد دریافت وام ۵۰ میلیونی از بانک ملی میرداماد و واریز آن به صندوق ریرا، گفت تنها مشکلش وجود دو ضامن است که حقوق خود را از بانک ملی دریافت میکنند. در اینزمینه خواهرانم برای حفظ آرامش و آسایش من این کار را کردند. قرار شد اقساط وام از طریق فروش آثار (مراکز پخش و مبادله با کتابفروشی خودش) پرداخت شود.
وی ادامه داد: از پیگیریام که برای افتتاح حساب و عدم توجه ایشان بگذریم، همکاری ما با رماننویسان آغاز شد و همه همت خود را برای حضور در سیامین نمایشگاه بینالمللی کتاب در اردیبهشت ۹۶ به کار بستیم. در این میان علیرغم میل و رویکردم برای رساندن کتابها به تعداد مقرر، ناچار چند رمان زرد نیز منتشر کردیم اما باز هم از نمایشگاه باز ماندیم. از آن پس با عدم ارائه گزارشهای مرتب و محقق فروش، عدم سرمایهگذاری (طبق قرار شفاهی که پیش از این گذاشته بودیم) و با توجه به حواشی آقای کتابفروش با چند تن از اهالی رمان، در خرداد ۹۶ به ایشان اعلام کردم که من به همان که بودم راضیترم و از این بابت عطای فروش و شهرت فوقالعاده را به لقایش میبخشم. از این رو دیگر رمان ایرانی عامهپسند و زرد نمیپذیرم و همکاری با شما نیز تنها تا انجام تعهداتمان ادامه دارد. در خصوص فروش هم، مختارید به عنوان مدیر فروش نشر ریرا ادامه دهید یا خیر. در ۳۰ خرداد همانسال، طی صورتجلسهای تسویهحساب مالی در زمینه سرمایه گذاری مکتوب انجام شد، اما بنا به درخواست آقای کتابفروش، بحث فروش و حسابکتاب مراکز پخش و وام مذکور به وقتی دیگر موکول شد.
این مدیر نشر گفت: در ادامه روند مذکور هم، مشغلههای روزمره، اجبار برای کار بیشتر (به خاطر سرمایهگذاری نادرست پیشنهادی همکار فروش)، عدم گزارش و هزینه صحیح فروش در بخش آمادهسازی و چاپ آثار طبق ادعای پیشین و خیلی موارد دیگر، باعث شد فقط به فکر انجام تعهدات اعم از آمادهسازی، پیگیریهای ارشاد، انتشار و تحویل به مدیر فروش باشم. از مبلغ وام و اقساطی که باید پرداخت میشد نیز غافل شدم؛ البته به خاطر اعتماد صرف، تنها هر از گاهی جویا میشدم و دوستمان میگفت خیالتان راحت! خیالِ راحت و اعتماد بیجای من به قطع حقوق خواهرانم در بهمن سال ۹۷ منجر شد. الان نیز بدون دریافت هیچ مبلغی از فروش، با مهر بیحد آقای کتابفروش تمام آثار از سطح کتابفروشیها و مراکز پخش جمع و به انبار ایشان عودت شده و هنوز بحث نصف هزینهکرد، نصف فروش و نصف تیراژ آثار مشترک به قوت خود باقی است.
فروهی درباره وضعیت فعلی انتشارات ریرا پس از اتفاقات پیشآمده گفت: نشر ری را علیرغم شکست روانی و اقتصادی سنگین، سعی کرد کار خود را ادامه دهد. بههمینخاطر پیش از نمایشگاه کتاب امسال، این کتابها را چاپ کردیم: «سه دختر حوّا» اثر الف شفق با ترجمه شهناز ایلدرمی، مجموعه داستانهای «هیچکس نمیآید» به قلم فروغ آذر، «سایههای سرگردان» به قلم اختر کریمی، «شکوفههای بادام گل ندارند» به کوشش محبوبه جعفرقلی از ادبیات افغانستان، «کی میرسیم؟» به قلم سیما طاهرکرد و ۲ مجموعه شعر «پشتِ دیوارِ درون» از محمدهاشم جانجانی و «نهال سراسیمه به واژه نمیگنجد» سروده شهین غمگسار و ترجمه کتاب «شدن» نوشته میلش اوباما را هم در دستور کار داریم. چون چارهای جز ادامه وجود نداریم و باید به پیش برویم. امیدواریم بتوانیم با چاپ این آثار و کتابهای دیگری که از پیشان منتشر میکنیم ضرر و زیان مورد اشاره را جبران کنیم.
نظر شما