به گزارش خبرنگار مهر، نشست اول از سلسله نشستهای فقه الاجتماع با موضوع «سرفصلهای فقهِ منزلت اجتماعی (شأن)» با ارائه آیت الله احمد مبلغی و نقادی سید حسین شرف الدین و حسین گودرزی در محل انجمنهای علمی حوزه، با همت مؤسسه دین پژوهی معاصر و با همکاری انجمن فقه و حقوق اسلامی برگزار گردید.
در ابتدا آیت الله مبلغی متذکر شد؛ در واقع منزلت اجتماعی یکی از بخشها و موضوعات فقه الاجتماع است که موضوع امروز، سرفصلهای فقه منزلت اجتماعی است. ماهیت این بحث انتقادی مشورتی با اساتید جامعه شناسی است. مقصود از نقد و مشورت یکی درست آزمایی عناوین و سرفصلهای پیشنهادی با علم الاجتماع است دوم تقویت ادبیات سرفصلهاست.
وی در ادامه با اشاره به ویژگیهای سرفصلهای پیشنهادی گفت: سه ویژگی برای این سرفصلهای پیشنهادی وجود دارد، یک فراهم آوردن زمینه علمی جهت بردن فقه به لایههای زیرین روابط اجتماعی و فرآیندهای آن با محوریت دو منزلت انتسابی و اکتسابی، دوم ارائه اولین نمونه جهت سرفصل سازی در فقه الاجتماع (شاید این اولین سرفصل سازی در فقه الاجتماع باشد)، سوم ارائه اولین نمونه در زمینه موضوعات با ماهیت عمدتاً فرایندی در قبال موضوعات دارای ماهیت عمدتاً انقطاعی، آنچه عمدتاً در فقه سنتی و کلاسیک ما هست موضوعات را معمولاً به صورت انقطاعی بررسی کردهایم و فرایندی نیست. ولی موضوعات اجتماعی ماهیت فرایندی دارد یعنی رویدادهای متوالی و متتابع را تفسیر میکنیم. فقه الاجتماع برای اولین بار در فقههای موجود به سراغ موضوعات دارای فرایند میرود لذا نیاز به شناخت فرایند دارد و در کنج حجره درست نمیشود.
عضو مجلس خبرگان رهبری در تبیین روششناسی بحث خود گفت: ما اول موضوعات را از علم الاجتماع میگیریم، بعد باید افعالی را در مورد موضوع مأخوذ از علم الاجتماع مطرح کنیم. ممکن است این افعال در علم الاجتماع مطرح شده باشد اما با ادبیات دیگری یا اصلاً مطرح نشده باشد بهر حال فقه میخواهد جواب دهد و افعالی بسازد که این افعال باید نزد فقیه و جامعه شناس معقول باشد. وقتی فقه به سمت این مباحث میآید حرفهای مهمی دارد و خیلی روایاتی که تا به حال نادیده میگرفتیم وقتی به سمت این موضوعات یکدفعه معنا پیدا میکند.
وی با ورود به اصل بحث احکام منزلت را در دو بابِ «احکام منزلت انتسابی» و «احکام منزلت اکتسابی» مطرح نمود و در تبیین احکام منزلت انتسابی گفت: منزلت انتسابی داری ۱۲ فصل است که البته اول باید منزلت انتسابی موضوع شناسی شود. فصل اول ایجاد منزلت انتسابی از سه طریقِ ازدواج، قبول فرزندی، تحت حمایتگیری، فصل دوم ارتقا و تقویت منزلت انتسابی، فصل سوم تغییر جهت انتساب، جهت انتساب بیشتر طلبگی است، اگر فرزندی که متولد شد، دارای منزلت اجتماعی خاصی است وقتی در خانواده ثروتمند باشد جهت انتساب او به خانواده ثروت یا دین یا قومیت میتواند باشد، آیا فقه میتواند بگوید جهت انتساب را باید تغییر داد؟ فصل چهارم تعدیلِ جهت انتساب، مثلاً گاهی قومیت جهت انتساب است فصل پنجم تقویت مُنتسِب، تقویت کردن خود آن فرد منتسب، کسی که منتسِب است نباید در فضای خلاء باشد، او میخواهد صاحب انتساب باشد. فصل ششم تقویت منتسَب له لازم است در کار آمدی انتساب، فصل هفت تقویت نص انتساب، خود انتساب را برخی از نصوص ما روی ابوت و بنوت تاکید کرده و این تاکید بر نص انتساب است، فصل هشت ازاله انتساب، برخی انتسابات را باید از ریشه برکند و کنار گذاشت، مثلاً فردی منتسب به خانواده است که منشأ تمام شرور است، فصل نهم امتداد اجتماعی انتساب، انتساب بهر حال راه خودش را در جامعه ادامه میدهد، آیا فقه دستوری برای امتداد دارد یا خیر؟ فصل دهم انضمام اجتماعی وضعیتهای انتسابی، یعنی اسلام میخواهد از منزلتهای انتسابی متنوع یک رود خروشان بسازد. مثلاً امام علی (علیه السلام) بر بیوتات تمرکز میکند چون بیوت خاستگاه منزلت اجتماعی است بر نجابت و شرافت، آنها را دعوت میکند که حرکتی ایجاد کنند و از اصولی است که در قرآن میشود پی گرفت. فصل یازدهم بحران در منزلت انتسابی که قابل بحث است. فصل دوازدهم برابری و نابرابری منزلتهای انتسابی، بحثی است که اساس منزلتهای اجتماعی بر تفاوت است اما این تفاوتها که نابرابری است چگونه باید مدیریت بشود؟ ما در مقابل این نابرابریها که ممکن است اساس یک جامعه طبقاتی را فراهم آورد با تمام آسیبهایش، اسلام در برابر این نابرابریها چه فقهی را ارائه کرده است؟ فقه راهکارهایی را میدهد تا نابرابریها فرصت بشود برای جامعه نه تبدیل به آسیب بشود.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در بخش دیگر به توضیح ۸ سرفصل احکام منزلت اکتسابی پرداخت؛ فصل اول اختیار منزلت اکتسابی، یعنی در مقام انتخاب و تصمیم بر میآییم و فقه با این کار دارد که در مقام تصمیم چه چیزی را اختیار کنید. فصل دوم بهرهگیری از امکانات و فرصتها برای نیل به منزلت. فصل سوم اقدامات تمهیدی، در فصل قبل امکانات وجود دارد اما اقدامات تمهیدی مثلاً این است که کسب علم میکنید و موقعیتهایی را ایجاد میکنید تا مقدمهای بشود برای فلان منزلت. فصل چهارم تعامل صاحب شأن با شأن خود، فقه در باب تعامل او با شأن خود چه موضعی دارد؟ فصل پنجم نمایاندن شأن که غیر از شناخت است، یک کسی شأن خود را فراتر از آنچه هست مینمایاند، و یکی شأن خود را فروتر از آنچه هست مینمایاند، ممکن است فروتر نشان دادن در مواردی خوب باشد که در ادعیه این مضمون را داریم. فصل ششم کنشگری بر اساس منزلت و شأن، جایگاهها و منزلتها خاستگاههایی برای ایجاد کنشها هستند. فصل هفتم تعامل با صاحب شأن در جامعه، این درمتون ما زیاد آمده ولی در فقه در حاشیه و لاغر است. فصل هشتم مسئولیت اجتماعی مرتبط به جایگاه اجتماعی، چه مسئولیت ناظر و معطوف به جایگاه اجتماعی داریم؟
در خاتمه مبلغی متذکر شد؛ اگر مباحثی مثل فقه الاجتماع بحث بشود میتوانیم فقه را وارد فرایندهایی بکنیم، الان ممکن است در جوامع اسلامی چون چنین فقهی نداریم خطراتی جامعه را تهدید کند. بدون این نگاهها هر چه بر تهذیب و تربیت و فقههای رو بنیان فشار بیاوریم، چون این نگاهها را نداریم، از زیر جامعه رهاست و باید فقه اینها را درست کند!
در بخش دیگر جلسه سید حسین شرف الدین عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) مباحث خود را ناظر به مباحث آیت الله مبلغی مطرح کرد؛ فقه را با انضمام به علوم انسانی مطرح کردن خیلی مهم است و از این جهت انتخاب موضوع بسیار خوب بوده است و امروز بحث منزلت خیلی هم مبتلا به است و دغدغه عمومی است و عدالت و تبعیض دایر مدار همین منزلت است و اگر با فقه هم بخواهد ممزوج بشود خیلی جایگاه مییابد.
وی در ادامه گفت: «موقعیت» با «منزلت» فرق دارد و سیاست کلی جامعه این است که آدمها را مقولهبندی کند و آنها را در موقعیت خاصی قرار دهد و جامعه لاجرم این کار را میکند و «در علوم اجتماعی هم ما با این موقعیتها کار داریم». بنابراین هر آدمی از چندین موقعیت اجتماعی برخوردار است و هر آدمی در شبکهای از موقعیتها قرار گرفته است که گاهی این موقعیتهای متعارض هم هستند. موقعیتهای آدمها گاهی انتسابی است مثلاً جنسیت یا سن و برخی موقعیتها هم اکتسابی است مثلاً کسی تلاش کرده و پزشک شده و هم جامعه از او انتظار خاص دارد و هم او از جامعه انتظار خاص دارد. در جامعه سنتی بیشتر به موقعیتهای انتسابی بها میدادند و ارزش بود اما در جامعه مدرن بیشتر موقعیتهای اکتسابی مهم است اما نظام تقسیم کار اجتماعی بر اساس ترکیبی از این دو است. موقعیتها، «نقش» را ایجاد میکنند و از هر دارنده موقعیت اعم از انتسابی یا اکتسابی انتظارات خاصی داریم که اصطلاحاً آن را «نقش» میگوئیم. در مرحله بعد بر اساس این نقشها یک سری قوانین و اخلاقیات و اعتباریات بوجود میآید که فقه میتواند در عرصه اعتباریات و قوانین وارد بشود. بعد از اعتباریات «نظام پاداش دهی» شکل میگیرد که جامعه شناسان میگویند پاداشهای اجتماعی در سه چیز خلاصه شده قدرت یا اقتدار، ثروت یا دارایی و منزلت یا پرستیژکه با داشتن این سه انسان به بخش مُعظم خواستهها و نیازهایش میرسد. به هر حال «منزلت» به معنای خاصش در این مرحله مطرح است. منزلتها در جامعه مدرن شکل خاصی برای احراز دارد جامعه مدرن نظام بروکراتیک دارد که موقعیتها را تعریف کرده و برای هر کدام صلاحیتها و زمینهها و امتیازاتی را تعریف کرده است و هر کس وسوسه میشود که موقعیتهای بالادستی را به دست آورد. نظام بروکراتیک نظام تفاوتهاست و سوال این است که چگونه عدالت باید برقرار باشد؟ که فقه میتواند در پاسخ به این دست سوالات به ما کمک کند.
حسین گودرزی در بخش دیگر نشست به نکاتی در ذیل مباحث استاد مبلغی اشاره کرد؛
نکته اول ضرورت تبیین درست موضوع و مفهوم شناسی دقیق اصطلاحاتی مثل منزلت و جایگاه و… تا افتراقات این مفاهیم در دوعلم فقه و جامعه شناسی مشخص بشود و نوآوریهای بحث مشخص شود که اگر این کار درست صورت نگیرد ارتباط بین فقه و علم الاجتماع صورت نمیگیرد.
نکته دوم اینکه تقسیم منزلت به انتسابی و اکتسابی در یک جایگاه آرمانی خوب است اما فقه زمانی که میخواهد به رفتارهای انضمامی بپردازد این رفتارها در واقع آمیزهای از انتسابی و اکتسابی است و باید به ترکیب توجه داشته باشیم.
نکته سوم در نظریه استاد ۲ یا ۳ عامل به عنوان عوامل ایجاد منزلت اشاره شده اما عوامل دیگری را هم میتوان اضافه نمود.
نکته چهارم بهتر بود عنوان دقیق بشود این باشد «تبیین فقهی رفتارهای ناشی از منزلت اجتماعی که اجتماع به انسان داده است».
نکته پنجم پیشینه شناسی از بحث فقه الاجتماع هم صورت بگیرد تا محققین بدانند چه کارهایی صورت گرفته و چه گامهایی برداشته شده است.
در ادامه وی چند موضوع را به عنوان پیشنهاد مطرح کرد که در ذیل سرفصلها گنجانده شود و به تبیین فقهی آنها پرداخته شود؛ بحران هویت، نابرابریهای اجتماعی بخصوص مسائلی مثل قشربندی اجتماعی، انحصار منابع منزلت، شایستگیها، دخالت حاکمیت و قدرت در منزلت اجتماعی، فعالیتهای خیر خواهانه و منزلت اجتماعی، اصالت خانوادگی، شهرت و مقبولیت و منزلت اجتماعی، شرکت در جهاد و حرکتهای اجتماعی و خرده هویتهای اجتماعی و نسبت اینها با منزلت اجتماعی، اگر در این موضوعات تبیین فقهی صورت بگیرد خیلی منازعات حل میشود. امروز جهان ما تشنه اینهاست و این مباحث محل منازعات حال و آینده است و سه چهارم منازعات ریشه در همین تبعیضات دارد.
نظر شما