خبرگزاری مهر، گروه استانها - محمدحسن مقدم نیا: جامعه شناسان معتقد هستند فقدان مطالبه گری یکراه ترویج و اشاعه بیعدالتی در حق یک قشر است، امروز همزمان با روز جهانی کارگر قصد داریم وضعیت مطالبه گری کارگری را در سطح استان سمنان با نگاهی اجمالی و در گفتگو با سه فعال کارگری و یک کارشناس بررسی کنیم، موضوعی که در عین سادگی میتواند نقشی حیاتی در زندگی کارگران داشته باشد.
مطالبه گری به معنای اینکه یک قشر و صنف و حتی فرد، گروه، سازمان مردمنهاد، سندیکا و یا اتحادیهای بداند چه چیزی را به چه شکلی و از چه کسی باید مطالبه کند، هنوز متأسفانه در استان سمنان نهادینه نشده است و در نظر بسیاری اقشار جامعه، خواستن و طلب کردن هنوز به معنای تجمع در مقابل فرمانداری است.
درحالیکه این روزها با پیشرفت فناوریهای ارتباطی در دنیا، دهها راه مطالبه گری برای اقشار مختلف وجود دارد، اتحادیهها، رسانهها، سندیکاها، فضای مجازی، گفتمانها، سازمانهای مردمنهاد و چندین و چندراه دیگر مطالبه گری این روزها مقدم بر تجمع در مقابل فرمانداریها هستند اما آیا فضاهای کارگری استان سمنان نیز از چنین فقر مطالبه گری رنج میبرند؟
فقر مطالبه گری در استان سمنان
دلیل فقدان مطالبه گری این است که اصلاً ما مفهوم این مهم را نمیدانیم و غالباً کسانی که فعالیت رسانهای نیز میکنند نمیدانند مطالبه گری چیست علیرضا معصومی مدرس دانشگاه در رشته جامعهشناسی و آگاه به مسائل روز استان سمنان دراینباره میگوید: فقر مطالبه گری نهتنها در بین کارگران که در بین آحاد جامعه استان مشاهده میشود حتی نشریات محلی که داعیه مطالبه گری دارند هم در این راه موفق نیستند و آنهم یک دلیل ساده دارد.
وی میگوید: دلیل فقدان مطالبه گری این است که اصلاً ما مفهوم این مهم را نمیدانیم و غالباً کسانی که فعالیت رسانهای نیز میکنند نمیدانند مطالبه گری چیست، غالباً اقشار مختلف بر این باور هستند که خواستن یکچیز یا برآورده کردن یک نیاز از سوی مسئولان مطالبه گری است درحالیکه اینچنین نیست لذا قشر کارگر استان نیز از این قاعده مستثنا نیست.
این مدرس دانشگاه میگوید: تفاوتی که بین گروههایی از جامعه شامل دانشگاهیان، صاحبنظران و … و اقشار متوسط جامعه شامل کارگران و… درزمینهٔ مطالبه گری وجود دارد این است که غالباً تشکلهای کارگری (نه به معنای سازمانیافته آن بلکه به معنای گروههای کارگری موجود در استان سمنان) غالباً به دنبال سریعترین راهنشان دادن اعتراض و مطالبه خود میگردند یعنی تجمع و این درحالیکه است که جامعه نخبه راههای مطالبه گری را به بوته آزمایش میگذارد.
مطالبه گری آموزش داده نمیشود
معصومی در پاسخ به این سوال که مگر میتوان از کارگران انتظار داشت که چون فرد دانشگاهی این مسائل را بدانند، ابراز کرد: خیر و این دقیقاً بحثی است که ما در استان سمنان فقر آن را شاهد هستیم امروز کارگر ما میداند که نیازهایش چیست اما نمیتواند آن را بیان کند چراکه راههای مطالبه گری را نمیداند در ذهن او تنها راه مطالبه گری یعنی گرد هم آمدن و فریاد کشیدن نهایتاً نامهای نوشتن و زیر آن را چندنفری امضا کردن؛ درصورتیکه همین کارگران با ایجاد یک سندیکا، اتحادیه، گروه و … میتوانند تأثیرگذاری داشته باشند که یک گروه دوهزارنفری از نخبگان جامعه نخواهند توانست.
مطالبه گری نه در سیستم آموزشی و نه درروند زندگی به جوان ایرانی آموخته نمیشود و این مشکلی است که تمام نسلهای ما با آن دستبهگریبان هستند وی بابیان اینکه متأسفانه مطالبه گری نه در سیستم آموزشی و نه درروند زندگی به جوان ایرانی آموخته نمیشود و این مشکلی است که تمام نسلهای ما با آن دستبهگریبان هستند، میگوید: کارگران میتوانند با بهکارگیری از دو عنصر شامل رسانهها و اتحادیههای کارگری دست به مطالبه گری سازمانیافته برای خواستها و نیازهایشان بزنند.
معصومی بابیان اینکه اگر رسانههای ما امروز مطالبه گر نیستند بازهم از همان فقر و عدم نیاز به مطالبه گری برمیآید، گفت: اگر راهی نیست راهی بسازیم به نظر من اگر کارگی میگوید رسانهها نیستند که ما حرفهایمان را در آن بزنیم من به او میگویم اگر رسانهای نیست؛ رسانهای بساز! مگر امروز در جیب هر فرد یک تلفن همراه مجهز به اینترنت نیست! مگر نمیتوان یک گروه ۲۰۰ نفری مثلاً از کارگران البرز شرقی ساخت و در آن روشهای مطالبه گری صحیح را باکار سندیکایی و اتحادیهای راهاندازی کرد؟ لذا باید گفت به عقیده من رسانهها و کار اتحادیهای دو زمینه مطالبه گری کارگری در استان سمنان هستند.
کارگران صبوری میکنند
به سراغ سه فعال کارگری میرویم، کسانی که خوشبختانه در زمره جامعه دانشگاهیان استان سمنان نیز هستند و با مدرک کارشناسی و کاردانی در البرز شرقی، شرکت سیمان و یکی دیگر از صنایع بخش خصوصی استان مشغول به کار هستند. محمدتقی بای یکی از آنان است که به خبرنگار مهر، میگوید: مطالبه گری و راههای آن به چند دلیل جایی در تفکر کارگران امروز ندارد، نخست اینکه کارگران مردمی بسیار صبور هستند، برای مثال درزمینهٔ البرز شرقی طی پنج سال از سال ۹۱ تا ۹۶ انواع و اقسام بلایایی که بر یک کارگر باید میآمد تا زندگیاش به ورطه فروپاشی بیفتد بر سرکارگران آمد اما صدایشان درنمیآمد.
این کارگر یکی از دلایل فقدان مطالبه گری را صبوری و فرهنگ تربیت ایرانی در راستای قناعت میداند و میگوید: شما بگویید در آن برهه سیاه از البرز شرقی که خصوصیسازی اشتباه شرکت را ورشکست کرد و کارگران ۸ ماه حقوق نگرفتند تا جایی که حتی چندنفری از آنها مجبور به متارکه با همسرانشان شدند وزندگیهایشان فروپاشید، و چه بلاهایی بر سرکارگران نیامد، اما در ماههای آخر که کارد به استخوان رسیده بود شاهد برگزاری چند تجمع بودیم و پیش از آن حتی از تجمع هم خبری نبود.
وی بابیان اینکه بسیاری از صاحبان مشاغل از این صبوری و نجات کارگران سو استفاده میکنند، گفت: صاحبکاران فراوانی هستند که چند ماه حقوق کارگران را نمیدهند و درنهایت با پرداخت یک ماه دوباره کارگران را به کار مجبور میکنند و باز سه ماه دیگر باید بدون پرداخت زندگی کنند و اگر هم کسی صحبتی کند تهدید به اخراج و عدم تمدید و … میشود.
فقدان سازوکار اتحادیهها
دیگر کارگر استان سمنان که در فضای مجازی نیز فعال است، میگوید: یکی دیگر از عوامل فقدان مطالبه گری در بین کارگران نبود اتحادیههای کارگری به معنای درست آن است، اگر هم امروز اتحادیه، صندوق، تشکل، سازمان حتی تیم ورزشی و … در یک کارخانه و یا مجموعه وجود دارد غالباً از سوی کارفرما تشکیلشده نه کارگران و این عجیب است چراکه هیچوقت کسی که از سوی کارگزار بهکارگماشته شده طرف کارگران را نخواهد گرفت.
وی در پاسخ به اینکه چرا کارگران عزمی برای ایجاد تشکلهای مطالبه گر ندارند، میگوید: اینکه عزمی نباشد، خیر؛ عزم وجود دارد اما کسی راهش را نمیداند کسی به کارگران آموزش نداده که مطالبه گری یعنی چه؟ درحالیکه اگر چنین امری وجود میداشت باید شاهد ایجاد سندیکاهای متفاوت بودیم.
اداره کار خودش یک مشکل است
دیگر کارگر استان سمنان که در یک مجموعه خصوصی مشغول به کار است، میگوید: یکی از بزرگترین نقاط ضعف در استان اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی است، جالب اینجاست که اگر کارگری بخواهد حق خود را مطالبه کند باید به این اداره شکایت برده و دچار سیکل اداری شود سپس بازرسی و مسائل آن طی سه ماه مشخص میکند که حق با کارگر بوده و یا خیر؛ اما پس ازآنچه؟ کارگری که یکبار شکایت کرده آیا میتواند در همانجا ادامه کار دهد؟
خوردن حق کارگران برای کارفرما باید هزینههای سنگین داشته باشد تا دیگر از کارگران حق خواری نشود اما متأسفانه در اینجا برعکس است مجتبی میرقاسمی میگوید: نکته عجیب اینکه اگر این کارگر به یک کارخانه دیگر برود سریعاً شکایاتی که از کارفرما کرده به دو طریق یکی پرونده او و دیگر ارتباطاتی که بین صاحبان صنعت در استان وجود دارد مشخص میشود و دیگر او را استخدام نمیکنند درنتیجه شکایت و کسب حق خود از سوی کارگران هزینه سنگینی دارد و این درحالیکه است که باید برعکس باشد یعنی خوردن حق کارگران برای کارفرما باید هزینههای سنگین داشته باشد تا دیگر از کارگران حق خواری نشود اما متأسفانه در اینجا برعکس است.
وی میافزاید: به عقیده من مهمترین کار اتحادیهها، سندیکاها و یا هرچه اسمش را میگذاریم باید این باشد که برخوردهای قهری و جبری و عدم اعطای حقوق و مزایا در زمان مناسب و … از سوی کارفرما به هزینه و تبعاتی برای او بدل کند یعنی بهگونهای مطالبه گری شکل گیرد که کارفرما بداند اگر حق کارگری را به او نمیدهد تبعات منفیاش باید مدتها همراه او باشد و این مهمترین کار ویژه یک مطالبه صنفی به عقیده بنده است.
رسانهها پشتیبان کارگران باشند
میرقاسمی میگوید: ما از رسانهها ناامید شدهایم؛ وقتی میبینیم بزرگترین بدهکار استان سمنان به کارگرانش در تیتر یک رسانهای مینشیند چه بگوییم؟ مگر میشود یک رسانه در استان سمنان آگهی چند میلیون تومانی را رها کند و پشتیبان من کارگر شود؟ ما نمیگوییم دو میلیون تومان، ۲۰۰ هزار تومان هم اگر بین من کارگر و آن کارفرما اختلاف وجود داشته باشد برخی رسانهها سمت آنها را خواهند گرفت پس صحبت از مطالبه گری رسانهای در استان به نظر بنده مسخره است چراکه صاحبان پول صاحبان تیترهای درشت هم هستند نه من کارگر مستضعف جامعه؛
درنهایت باید گفت مشکلات کارگران میتواند با مطالبه گری تا حد زیادی کاهش یابد، حال که عمده صنایع خصوصی و دولتی به فکر کارگران نیستند شاید یکی از بهترین اقدامات این باشد که خود کارگران به فکر مطالبات خودشان باشند اما باید دید این روند مطالبه گری کارگری در استان به چه سمتی پیش میرود.
نظر شما