به گزارش خبرگزاری مهر، نورالله قیصری، پژوهشگر و استاد دانشگاه و حجتالاسلام علیرضا پیروزمند، پژوهشگر و استاد دانشگاه در پنجمین قسمت از ویژه برنامه «مصیر» که به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری از شبکه چهار پخش میشود به گفتوگو درباره آزادی و آزدی اندیشه از دیدگاه این شهید والامقام پرداختند.
در ابتدای این برنامه حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم، با اشاره به اینکه شهید مطهری در کتاب آزادی معنوی، در خصوص آزادی معنوی، بر یک آیه شریفه تکیه دارد که مضمون آن آیه این است که انبیا از طرف خدا مبعوث شدند تا رنجها و زنجیرهایی که بر گردن مردم است را از گردن آنها بردارند، اظهار داشت: آزادی یعنی همین، یعنی رهایی برای رو به جلو حرکت کردن، از رو زمانی که انسان زنجیر بر گردن و دست و پای خود دارد، برای حرکت رو به جلو با مانع مواجه است و بنا به فلسفه بعثت انبیا الهی آمده اند تا موانع حرکت انسان به سمت کمال را بردارند و به همین دلیل پیشگامترین و مؤثرترین انسانها در طول تاریخ برای نهادینه شدن انواع آزادی در طول تاریخ بشریت، انبیا الهی بودند و بدون شک در رأس آنها پیامبر اسلام و ائمه معصومین قرار دارند.
وی در ادامه گفت: استاد مطهری را به نوعی میتوان شهید راه آزاداندیشی دانست، وی در فرازی از صحبتهایش حرکت علمی خود را توصیف میکند و میگوید: «من بحثهای متنوعی دارم، اما محور اصلی ورود من در مباحث مختلف توضیح محور اندیشه ناب اسلامی است و علت آن از یک طرف القا انحرافات فکری در جامعه به واسطه تفکرات غرب و از طرف دیگر بداندیشی مسلمانان و ناقص معرفی کردن اندیشه اسلامی توسط بعضی از مسلمین من را وا داشت تا این وظیفه را بر عهده بگیرم».
حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، خاطرنشان کرد: شهید مطهری این بحث را رسالت اصلی خود میدانست و به عقیده من نیز در این راه بسیار مؤثر عمل کرد تا جایی که منافقین نتوانستند وجود وی را تحمل کنند. شهید مطهری در باب آزادی میگوید: «هر موجودی که رشد و کمال دارد، به آزادی نیز احتیاج دارد».
وی ادامه داد: در اینجا بحث از انسان هم فراتر میرود و در سخنان خود به گیاهان و حیوانات برای داشتن آزادی اشاره میکند. اما موضوع آزادی در انسان به دلیل آنکه انسان موجود مرکبی است، پیچیدهتر بوده، چرا که انسان مرکب از عقل و شهوت، مرکب از خوبی و بدی، زشتی و زیبایی است و فعلیت خوب بودن و بد بودن را دارد و دارای اختیار است و همین امر باعث میشود که بحث آزادی در انسان نقش ویژهای پیدا کند.
*شهید مطهری برای تبیین مفهوم آزادی سه گانه ای تربیت، امنیت و آزادی را مهم میداند
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پیروزمند گفت: مطهری یکی از ملاکهای مهمی که تفاوت آزادی را در اندیشه اسلامی مشخص میکند، بحث غایت است، البته مبدا آزادی نیز یکی دیگر از موارد تفاوت است. شهید مطهری برای تبیین مفهوم آزادی یک بحث سه گانه ای را مطرح میکند و برای رشد هر موجودی سه امر تربیت، امنیت و آزادی را مهم میداند. در بحث تربیت آن موادی که موجود برای رشد یافتن به آن نیاز دارد به آن برسد، به عنوان مثال گیاه برای رشد، نور، کود، آب و… میخواهد و این امر در انسان به تناسب خودش معنا پیدا میکند. بحث امنیت یعنی محافظت از آنچه که به دست آورده است، یعنی تربیتی که به دست آورده را از دست ندهد. در آخر برای رشد، نمو و رو به جلو رفتن احتیاج به آزادی دارد و باید جلوی راه او باز باشد، اما با همان جهت و غایتی که برای انسان بیان شده است. نقطه کانونی اندیشه شهید مطهری در تمایزبخشی و ابتکار عملی که در زمان خودش برای جهت دادن و هدایت بحث آزادی به خرج داد، تفکیک آزادی به آزادی اجتماعی و آزادی معنوی و محوریت دادن به آزادی معنوی در آزادی اجتماعی است.
در ادامه نورالله قیصری، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، اظهار کرد: همان طور که اشاره شد، بحث آزادی جزو مشکل هاست، هم در سطح نظری جزو مشکلها بوده و هم در سطح عملی بحث است که آزادی را در چه ساحاتی و چگونه محقق کنند؟ و از آن مهمتر این است که آزادی که در عمل محقق شده است را پایدارسازی، تثبیت و نهادمند کنند؛ با وجود آنکه در این زمینه تلاشهای بسیاری شده است، این موارد همچنان برای ما مساله است. ما در نهادمندی، در سطح مفهومی و نظری، در حوزه اینکه ایدهها و نظریه مرتبط با آزادی به عرصه عمل کشیده شود و در اینکه اساساً آزادی در چه ساحاتی باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد مساله داریم، البته این مشکلات تنها در ایران نبوده و من عقیده دارم که در خصوص آزادی کل جهان با مشکل روبه روست. ما یک حوزه آزادی معنوی داریم و یک حوزه آزادی اجتماعی داریم، اولویت را باید به کدام یک از این دو داد؟ این نشانه آن است که ما در اولویت بندی برنامهریزی برای آزادی هنوز هم اجماع نظر نداریم. من معتقدم انسان فارغ از تمام تعلقاتش آنجایی که ما با موجود خالصی با نام انسان رو به رو هستیم، آزادی مساله آن است. بحث این است که اساساً آزادی در ارکان هستی هم جریان دارد یا خیر؟ هم مورد بحث است. فرض کنید دانش آنقدری پیشرفت کند که بفهمیم جامدات هم آزادی میخواهند و به عنوان مثال ماه دلش نمیخواهد دور زمین بچرخد. زمانی که صحبت از آزادی میکنیم، بخشی از معضل آن مربوط میشود به اینکه انسان فارغ از تمام تعلقات محیطی، یک جوهر نسبتاً واحدی با روح خدایی دارد، لذا فرقی ندارد که انسان به کدامیک از معقوله بندیهایی که روی زمین قرار دارد، تعلق داشته باشد، از همین رو آزادی وجوه نوعی دارد، همان طور که عدالت و قدرت وجوه نوعی دارند.
قیصری بیان کرد: اما بحث دیگری در اینجا حائز اهمیت است، این است که آزادی به دلیل تنوعهای جسمی، فرهنگی، جغرافیایی و… که در رابطه با انسان وجود دارد، یک وجه مصداقی و خردی هم دارد. از همین وقتی ما به اندیشههای بشر در باب آزادی مراجعه میکنیم، روایات متنوعی میبینیم، این روایات دو منشأ دارد، یکی اینکه انسانها موقعیت شأن از نظر اجتماعی، اقلیمی و… یکسان نیست و در منشان دوم دلیل وجوه اشتراکی این است که همه انسانها در رابطه با آزادی یک وجه مشترک دارند.
* ادبیات آزادی در دین اسلام وجود دارد
حجت الاسلام پیروزمند در خصوص وجود آزادی در اسلام گفت: امام علی (ع) در نامه ۳۱ خود به مفهوم آزادی اشاره میکند و این امر نشان میدهد که ادبیات آزادی در دین اسلام وجود دارد. علاوه بر این شهید مطهری در باب آزادی به آیه ۶۴ سوره آل عمران اشاره میکند و میگوید: «گمان ندارم جملهای زندهتر و موجدارتر از این آیه در مورد آزادی بیان شده باشد». این آیه بدین معنی است که ای اهل کتاب بین ما و شما یک کلمه میتواند محور وحدت و جمع باشد و آن این است که غیر از خدا را عبادت نکنیم و شرک نورزیم. در باب ارتباط این آیه با آزادی باید گفت که شهید مطهری با استناد به این آیه میخواهد بگوید وقتی انسان دیگری را ارباب خودش قرار میدهد، یعنی اینکه برای اختیار ورشد خودش مانع ایجاد کرده است، مگر اینکه عبادت خدا را کند که در این صورت توسعه اختیار پیدا میکند. دنیای غرب مدعی این است که با مدرنیته، بشر به یک فصل نوینی از زیست بشری رسیده است و در حال تجربه آزادی است و نقطه مرکزی تفکر لیبرال_دموکراسی، آزادی فردی است و معتقدند میوهای که دنیای مدرن به بشر داد بحث آزادی است. اما شهید مطهری در جواب این تفکر اعتقاد دارد، اولاً شما آزادی را به آزادی اجتماعی محدود کردید، آزادی اجتماعی یعنی آزادی انسان در ارتباط با دیگران در جامعه و اینکه دیگران مانع انسان نشوند. ثانیاً آزادی که شما از آن یاد میکنید همان منعفت طلبی و خودخواهی است که بشریت ماقبل تاریخ و جاهل آن را داشته و شما آن را به شکل نفاق گونهای بازسازی میکنید. به بیان سادهتر غربیها از آزادی اجتماعی دم میزنند، اما اساس آزادی اجتماعی که مد نظر آنهاست، منفعت طلبی است نه رفع مانع به سمت کمال. وی تفکیکی میان من انسانی و من حیوانی تفکیک قئل میشود و معتقد است آن چیزی که غرب ادعا میکند به عنوان یک دستاورد ارائه داده است، من حیوانی بشر در یک لفافه جدید است. باید مبنا و غایت آزادی حل شود تا بتوان فهمید که در مورد چه چیزی صحبت میکنیم. حرف اول شهید مطهری این است که آزادی اجتماعی که غرب ادعا میکند، یک فریب است و آزادی اجتماعی زمانی رخ میدهد که در ذیل آزادی معنوی باشد و من انسانی، انسان را رشد دهد.
وی ادامه داد: بحث دوم نیز اشاره میکند که این آزادی اجتماعی در صورتی امکان تحقق دارد که انسان قبل از ارتباط اجتماعی بر نفس خودش فائق آمده باشد و آزادی روحی و آزادی از شهوات پیدا کرده باشد. آن انسانی که آزادی معنوی پیدا کرده است میتواند مطیع آزادی اجتماعی باشد.
به گفته این پژوهشگر در نگاه شهید مطهری آزادی اندیشه، در آزادی اجتماعی جای میگیرد، چرا که آزادی اندیشه یعنی آزادی در ارائه و انتشار اندیشه، به نوعی مساله بیان است. زمانی که من میخواهم اندیشه ام را به دیگران سرایت دهم و از تریبونها و ظرفیتهای مختلف برای نشر اندیشه ام استفاده کنم، آزادی اندیشه به مخاطره میافتد. لذا میتوان آزادی اندیشه را یکی از جلوهها و اقسام آزادی اجتماعی دانست.
حجت الاسلام پیروزمند خاطرنشان کرد: حال در اینجا میتوانیم از سه بعد مورد نظر شهید مطهری یعنی تربیت، امنیت و آزادی استفاده کرد. به عقیده من تربیت فکری، امنیت فکری و آزادی فکری در اینجا شکل میگیرد. این آزادی فکری باید در امتداد امنیت فکری و امنیت فکری در امتداد تربیت فکری معنا شود، بنابراین اگر تربیت فکری درست اتفاق نیافتاده باشد، آزادی اندیشه مضر است.
وی در ادامه تصریح کرد: مانند اینکه شما یک گیاه مسموم را به خوبی تربیت کنید و بخواهید آن را به صورت انبوه منتشر کنید. اگر بگوییم آزادی یعنی گسترش نفوذ اختیار انسان، حال من انسانی و من حیوانی را در نظر بگیرید، اگر انسان من حیوانی را فعال کند، آزادی خودش را گسترش داده یا محدود کرده است؟ پاسخ این سوال بسیار مهم است، چرا که در این صورت وجه اختلاف ما و غرب بروز میکند. اگر انسان من حیوانی اش را رشد داد، آزادی خودش را سلب و محدود کرده است. یعنی انسانی که میتوانست به ملکوت سیر کند، آزادی خودش را به این عالم خاکی محدود کرده است. لذا میتوان نتیجه گرفت که اگر تربیت ما در آزادی، تربیت معنوی نبود، وقتی که میدان پیدا کند، دیگر آزاد نیست، در حقیقت محدودیت انسان است.
قیصری نیز اظهار کرد: اگر ما جست و جویی در مفهوم آزادی داشته باشیم در ادبیات اروپایی این مفهوم در قرن ۱۸ و برخی دیگر ریشه مفهوم آزادی را در دین مسیحیت میدانند. لذا مفهوم آزادی یک مفهوم کاملاً انسانی منهای مذهب نیست و همواره بحث آزادی خطی در درون دین و الهیات داشته است. در دیدگاه آزادی غرب و دکارت یک وضعیتی باید رخ دهد، آنگاه شما میتوانید از آزادی صحبت کنید، آن وضعیت استقلال است و زمانی که ما از استقلال صحبت میکنیم، منظورمان بی نیازی است و اقتدار و امکانات کفایت کند برای رفع نیازها در گام اول و تحقق آرمانها در گام دوم، یعنی انسان و ملتی که اقتدار ندارد، نمیتواند از آزادی صحبت کند. در گفتمان دکارتی، آنجا که میگوید من میاندیشم پس هستم. باید گفت که انسان یک وابستگی هستی شناختی به ماورای خودش دارد و به این معنا هستی، بقا و تمامش تحت اراده یک منشأ قدرت دیگر است؛ قاعده دکارتی این مفهوم را قطع کرد، نتیجه این شد که خصلتهایی که خدا داشت و انسان مخلوق حساب میشد، انسان چون اقتدار پیدا کرد، همان خصلتهای خالق را کسب کرد و قانون خودش را خودش وضع کرد و کسی میتواند خودش قانون وضع کند، آزاد است.
وی در ادامه بیان کرد: انسان مستقل، آزاد است، اما یک شاخه آزادی در غرب به این معناست که موانعی که بر سر راه تمنیات و آرمانها وجود دارد، باید برداشته شود؛ حال این موانع در ساحت آزادی اجتماعی دیگرانی هستند که قدرت انسان را محدود میکنند، یعنی پدر و مادر که در اندیشه دینی برما ولایت قهری دارند، باید این ولایت قهری برداشته شود.
این استاد دانشگاه گفت: بحث دیگر این است فردی که در اندیشه لبیرال مورد بحث است و اساس این اندیشه را شکل میدهد، اراده دارد، لذا حق دارد انقلاب کند و اگر این انسان بخواهد حق آزادی تئوری که دارد را عملی کند، باید قدرتمند باشد، در اینجا بحث تربیت و آموزش بسیار اهمیت پیدا میکند که در اینجا یک آزادی به معنای آزادی مثبت پیدا شد، به این معنا که باید از این فرد در مقابل دولت حراست کرد.
حجت الاسلام پیروزمند عنوان کرد: در آزادی اندیشه نیز انبیا پیشگام آزادی بودند، دنیای مدرن فکر میکند با خود بنیان کردن عقل توانسته موتور متحرک آزادی بشر را به بشر اعطا کند، اما امام علی (ع) در خطبه اول نهج البلاغه وقتی که فلسفه بعثت را مطرح میکند، میگوید کار انبیا این بوده که دفینههای عقل را برانگیزانند، این بهترین تعریف برای آزادی اندیشه است. ما گاهی مفاهیم ناب اسلامی خودمان را کمتر بیان کردیم و بعد غربیها آنقدر عقل را مطرح کردند که ما فکر میکنیم انسانهای متحجری هستیم که قوه استدلالمان ضعیف است و باید از غربیها استدلال کردن را یاد بگیریم. در نتیجه آزادی اندیشه جهت دارد و جهت آن نیز کمال عبودیت و بندگی است. علاوه بر این آزادی اندیشه مبدا دارد که مبدا آن تربیت درست است.
وی ادامه داد: همچنین یک قوه محرک به نام عقل دارد اما نه هر عقلی، عقلی که با تعریف دینی مشخص شده باشد. وقتی ما در حوزه اندیشه بحث میکنیم، همان طور که آزادی، آزادی الهی انسان را به کمال میرساند و آزادی مادی دارد که انسان را فلاکت میرساند، تنها در آزادی سیاسی نیست، بلکه در آزادی فرهنگی و فکری نیز مصداق دارد. همان طور که در آزادی سیاسی هر دو صورت ظاهر مشترک دارند، در اندیشه هم عقل است و سنجش عقل، اما کدام عقل؟ بر اساس کدام مبنا؟ برای رسیدن به کدام مقصد؟ از این رو آزادی اندیشه بر اساس مبدا، غایت و راهبردش، معنای متفاوت پیدا میکند. به گفته این پژوهشگر آزادی زمانی است که آزادی الهی و متکی بر آزادی معنوی باشد و انسان را به کمال عبودیت و بندگی برساند. اینکه خدا تو را آزاد آفریده است، یعنی آزادی در حرکت به سمت کمال، اگر رو به پایین حرکت کردی، در حال بستن زنجیر به خودت هستی و آزادی که خدا به انسان داده است را از خودت سلب میکنی.
وی معتقد است: آن چیزی که در غرب با آنهمه تبلیغات در مورد آزادی وجود دارد، دقیقاً سلب آزادی است. آزادی انسان را حیوان میکند و آن را به شهوات و دنیا میچسباند و مبنا را در آزادی اجتماعی شهوت و منفعت طلبی قرار میدهد، این آزادی نیست. لذا اینجا ما آزادی داریم اما آنجا انحطاط بشر.
حجت الاسلام پیروزمند با اشاره به اینکه در دوران معاصر، انقلاب اسلامی یک فصل نوینی نه تنها در حرکت ایران بلکه در کل جامعه بشری است، گفت: چون آزادی را با مفهوم نوینش بحث نکرد، بلکه محقق کرد و بر اساس آن انقلاب و ایستادگی کرد و یک تجربه زیست جدید به بشریت ارائه داد و این همان چیزی است که بشر امروز به آن احتیاج دارد.
وی افزود: غرب خواست خودش را در آزادی و عدالت، به عنوان یک قله معرفی کند و بعد از آن معنویت را دستکاری کردند، اما هر چه به سمت جلو میروند، نفاق و فریب بینشان پیچیدهتر میشود، چون این معنویت، معنویتی نیست که انسان را به توحید ناب برساند و انسان را علیه ظلم و استبداد بشوراند. این معنویت و آزادی که غربیها به انسان میدهند، نوعی از تبیین آزادی است که انسان را در یک قالب جدید توجیه پذیر میکند. اما انقلاب اسلامی ایران و تجربه زیستی که در این ۴۰ سال اتفاق افتاده است، با این امر متفاوت است و مردم به معنای دقیق کلمه به استقلال رسیدند یعنی توانستند قدرت و فکر خودشان را علیرغم تمایل دشمن در جهت مخالف با او به کار بگیرند، این یعنی آزادی.
*انحراف در مفهوم آزادی در غرب
قیصری گفت: من معتقدم آن چیزی که تحت عنوان لیبرالیسم در اروپای امروز شاهد آن هستیم، حاکمیت طبقات خاصی بر جامعه است. بزرگترین ظلمی که این طبقه اجتماعی در حق انسانها انجام داده اند، این است که آزادی را از تبیین درستش منحرف کردند و حق واقعی انتخاب را از انسان گرفتند، حق انتخاب خدا و دینی زندگی کردن را از انسانها سلب کردند. این فلسفه دچار انحراف از آزادی است. اگر آزادی مساوی با حق انتخاب باشد و توانمندی در انتخاب باشد، چرا باید حق انتخاب خدا از انسان سلب شود؟ این پرسش مهمی است که غرب نمیتواند به آن پاسخ درستی بدهد. در قرون میانه اگر تفکرات مسیحیت با علم در تعارض بوده، در اسلام ما چنین تجربهای نداشتیم؛ اسلام از روز اول رسالت پیامبر، در جلب مسلمانان و در تشکیل جامعه اسلامی و قرارداد با کفار، در تمام این مراحل آزادی و حق انتخاب انسانها محفوظ است. حتی این حق ابتدایی وجود دارد که به اسلام را بپذیرید یا خیر. یعنی آزادی جزو مختصات انسان هاست و براساس همین آزادی است که میتوانید دین اسلام را انتخاب کنید. دین اسلام اجباری نیست. زمانی که جامعه ایرانی با تمدن اروپایی روبه رو شد، دچار مشکلات بسیاری شد. اما آن چیزی که بر جامعه ما اهمیت آزادی را نمایان کرد دو مساله است، یکی استعمار و نفوذ سیاسی و تسلطی که کشورهای دیگر بر کشور ما داشتند؛ یک وجهی از آزادی همیشه آزادی و رهیدن از سلطه دیگران بوده است. دیگری مخالفت با استبداد بود، چرا که استبداد در ایران به تدریج زاییده نفوذ خارجی شد و از آنجا که ملت به دنبال استقلال و حفظ هویت خودش بود به انقلاب دست زد. انقلاب اسلامی و تحولی که در ایران امروز ما رخ داد، مرهون اندیشههای امام خمینی و زحمات اوست. من معتقدم از نظر دیدگاه امام خمینی آزادی اساسی، آزادی سیاسی است، چرا که تمام اسلام سیاست است، از همین رو آزادی مطلوب آزادی در عرصه سیاست است. لذا کسی که در عرصه سیاست حق انتخاب دارد، میتواند به سعادت برسد و هیچ آزادی را نمیتوان بدون آزادی سیاسی در نظر گرفت.
حجت الاسلام پیروزمند گفت: به آزادی سیاسی برای آنکه آزادی فرهنگی رخ دهد، نیاز داریم، یعنی برای آنکه فرهنگ و تمدن اسلامی رخ دهد شرط لازم آن آزادی سیاسی است. سوال میکنم که اصل حکومت برای چیست؟ من می گویم حکومت برای تحقق عدل است.
قیصری عنوان کرد: از نظر دیدگاه امام (ره) اگر حکومت اسلامی نباشد، آزادی سیاسی نیز معنا ندارد. زمانی که امام خمینی ایده ولایت فقیه و حکومت اسلامی را مطرح کرد، توجیهاتی ارائه داد، یکی اینکه اگر وضعیت جامعه ما به این شکل ادامه پیدا کند، اسلام، هویت ایرانی و استقلال کشور باقی نخواهد ماند. لازمه این بحث نیز تشکیل حکومت است. ادامه نکته دوم این بود که اسلام حاکم شود و وقتی حکومت اسلامی حاکم شد عرصه برای آزادی، استقلال، معنویت و… ایجاد میشود. به عقیده من از نظر امام خمینی فلسفه اسلام تأسیس حکومت است و فلسفه وجودی اسلام با تأسیس حکومت یکسان است.
حجت الاسلام پیروزمند تصریح کرد: حکومت اسلامی حتماً برای ایجاد تغییرات لازم و ضروری است. حکومت خود ابزاری است برای تحقق ارزشهای اسلامی و عبودیت و بندگی در جامعه نیاز است. امام خمینی هم حکومت را برای حکومت نمیخواست، بلکه حکومت را برای اسلام میخواست. به خاطر آنکه حکومت مجرای جریان ولایت الهی است و همین امر اهمیت دارد. وقتی جریان ولایت الهی میخواهد به شکل اجتماعی ظهو پیدا کند باید از حکومت بگذرد، یعنی اگر حکومت نداشته باشیم، امنیتی برای اجتماعی شدن جریان ولایت الهی وجود ندارد، از این منظر حکومت مهم است.
قیصری گفت: استنباط من از این جریان با استاد پیروزمند متفاوت است. چرا در شرایط جنگ امام خمینی اجازه تعطیل شدن انتخابات را ندادند؟ چون انتخابات نماد آزادی در حکومت دینی است. اگر قرار است آزادی در جامعه ما نهادمند شود و اگر قرار است اندیشه ورزی در حوزه آزادی صورت گیرد و ما افقی را برای پیشرفت الگوی ایرانی اسلامی در نظر بگیریم، مجرای آن آزادیهای سیاسی حوزه حکومت است نه آزادیهای فردی که از حوزه سیاست دور است، وقتی ما از آزادی سیاسی صحبت میکنیم یعنی تمام شاخههای آزادی مد نظر ماست.
این برنامه ساعت ۲۲ شب گذشته از شبکه چهارم سیما پخش شد.
«مصیر» ویژه برنامه شبکه ۴ به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری است که به تهیه کنندگی محسن صابری و سردبیری مهند حامدی با اجرای عطا بیگدلی در شش قسمت ۷۶ دقیقهای در گروه اجتماعی شبکه چهارم سیما تهیه و تولید شده است.
این ویژه برنامه هر شب ساعت ۲۲:۱۵ آغاز شده و در هر قسمت میزبان دو کارشناس خواهد بود که در خصوص موضوعاتی همچون رسالت روحانیت، عدالت اقتصاد و هویت ایرانی اسلامی، حجاب و فلسفه آرا، نسبت اسلام و تجدد به گفتگو میپردازد.
«مصیر» از هفتم تا بیست و دوم اردیبهشت ماه هر شب ساعت ۲۲:۱۵ پخش و روز بعد ساعت ۱۱ باز پخش میشود.
نظر شما