به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم بزرگداشت محمود عبادیان، فیلسوف، ادیب و زیبا شناس، چهارشنبه یازدهم اردیبهشت ماه در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
در این مراسم حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛ اصغر دادبه، عضو هیأتمدیره انجمن؛ حسین پاینده، استاد دانشگاه علامه طباطبایی؛ شیوا دولت آبادی، روانشناس و استاد دانشگاه؛ بهرام پروین گنابادی، نویسنده و منتقد ادبی و حمیدرضا اسلامی، دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی و از شاگردان مرحوم عبادیان سخنرانی کردند.
هگل شناس برجسته
حسن بلخاری درابتدای این برنامه گفت: مرحوم استاد عبادیان به همراه دکتر اصغر دادبه، گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی را تأسیس کردند و برای اولین بار فلسفه هنر را وارد دروس فلسفه کرده و از این طریق گرایش «فلسفه هنر» را در دوره دکتری ایجادکردند.
اودرادامه افزود: استاد عبادیان در دانشگاه آزاد اسلامی اسلامی واحد علوم تحقیقات فلسفه غرب، بهویژه فلسفه هگل را درس میدادند ودرحقیقت یکی از اساتید برجسته در زمینه هگلشناسی و البته زیباییشناسی از منظر هگل بودند و بنده هم این توفیق را داشتم که درآن دانشگاه، زیباییشناسی شرق را تدریس میکردم.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: جدیترین مباحث زیباشناسی، متعلق به هگل است و مرحوم استاد عبادیان از جمله استادانی بود که تسلط شگرفی در مسائل زیباشناسی از دیدگاه هگل داشت.
اواضافه کرد: به نظر بنده درک ما از هگل و زیباییشناسیاش دچار کجفهمی شده است و آن را معادل با «مرگ هنر» و «پایان هنر» میدانند؛ من میخواهم به نکتهای اشاره کنم و بگویم که اصطلاح «مرگ هنر» را با هگل، معادل نمیدانم.هگل، مهمترین مسالهاش در کتاب «پدیدارشناسی روح» ظهور سه عنصر هنر، دین و فلسفه است.
استاد دانشگاه تهران درادامه گفت: روح مطلق، اول در هنر «تجسم» پیدا کرد وبعد در دین «تصور» پیدا کرد و بعد در فلسفه «تجرد» پیدا کرد. حقیقت در جهان باستان به صورت هنر مجسم شد؛ درحقیقت روح در حرکت استکمالی خود صرفاً در قالب محسوس مادی نمیماندو لاجرم وارد عرصه دوم میشود.در عرصه دوم، دین ظاهر میشودو درحقیقت دین، مثل هنر، محسوس نیست.
به گفته بلخاری زبان دین، «تمثل» است، سپس بر بنیاد دیالکتیک، روح وارد عرصه سوم، یعنی «تجرد» میشود.در این مرحله روح به حقیقت خودش میرسد، فلسفه چون آئینهای میشود که روح خود را در آن میبیند.
بلخاری ادامه داد: هگل میگوید در عرصه فلسفه، هنر دیگر پاسخگوی ما نیست. اما این به معنای مرگ هنر نیست. هنر و دین، در فلسفه متحد میشوند.گذر روح از هنر، به معنای مرگ هنر نیست. هنر در دین متجلی میشود و سپس در فلسفه پدیدار میشود.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در پایان تاکید کرد: خواستم اتهام «مرگ هنر» را از هگل رفع کنم و آن را هدیه میکنم به روح استاد گرانقدر و متواضع، مرحوم دکتر محمود عبادیان.
انسان کم نظیر
بعد از سخنان بلخاری، اصغر دادبه درباره محمود عبادیان به ایراد سخن پرداخت وگفت: این بزرگ مرد، معلم عاشقی بود حتی زنگهای تفریح هم با دانشجویان در کنار باغچه دانشگاه گفتوگوی علمی میکرد.من و ایشان، قبل از آنکه هر مترجمی «دنیای سوفی» را ترجمه کند، ایشان این کتاب را از آلمانی ترجمه کرد و من آن را با زبان اصلی تطبیق دادم. عضو هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی افزود: ندیدم عبادیان حسودی کند یا از کسی بد گوید.او انسانی کمنظیر بود.به همین جهت است که هرچه زمان بیشتر میگذرد، بیشتر حس میکنم دوست دارم این بیت از غزل حافظ را به افتخار او بخوانم: یاد باد آنکه سر کوی توأم منزل بود / دیده را روشنی از خاک رهت حاصل بود
اوادامه داد: در ذیل عرایضم میخواهم بپرسم عبادیانها محصول چه شرایطی هستند؟ ما یک فرهنگ اصیل داریم که هنوز هم در دنیا مایه سربلندی ماست ولی هر روز با آن بیگانهتر میشویم.ادعای من این است که هرجا سایه آن فرهنگ هست، آدمها، آدمترند.براساس تحقیقات، امروزه کمتر از ۸% کتابهای درسی ما از آثار سعدی در متون خود استفاده میکنند.افلاطون، فیلسوف بزرگ یونانی وقتی از تربیت حرف میزند، بر شعر و موسیقی تاکید دارد و میگوید تربیتی که با این دو آغاز شود، فرد آموزنده زشت و زیبا از هم تشخیص میدهد و آماده میشود برای خردمندشدن. چنین تربیتی است که «آدم» میسازد.
اوافزود: شعر و موسیقی ما ویژگیهای موردنظر افلاطون (وزن) را به آموزنده میدهد.کسانی که تربیت آنها تحت تأثیر شعر و موسیقی است اخلاقیتر عمل میکنند.محصول ادب ما و تاکید افلاطون بر شعر و موسیقی، به زندگی اخلاقی ما وزن، نظم، بازشناسی و تشخص میدهد و کسی که بر این مبنا تربیت شده است، تربیتی نیک دارد.
عضو هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تاکید کرد: دو چیز عبادیانساز است: یکی آموزش ادب، ادبی که با سعدی شروع شود و دیگری تربیت صحیح فرزندان و کودکان و تحمیل رنجی که نتیجه فقر نباشدکه نتیجه تربیت درست در خانوادهها باشد.
رویکرد میان رشتهای؛ ویژگی مهم عبادیان
حسین پاینده، سومین سخنران این نشست بود.اودرباره مرحوم عبادیان گفت: من فکر میکنم برگزاری این مراسم در این مکان کار درستی بود زیرا عمارت امیربهادر و ساختمان انجمن آثار ومفاخر فرهنگی بسیار چشمنواز است و عناصر زیباییشناختی که گذشته ما را به یاد میآورد، در اینجا بسیار برجسته است. در چنین تالاری باید درباره امثال عبادیان صحبت کرد. چون چشمنواز است ومرحوم عبادیان هم استاد زیباییشناسی بود. او ادامه داد: آنچه میگویم تجربه مستقیم خودم از حضور در کلاسهای عبادیان است؛ به اعتقاد من، نقطه قوت کار عبادیان، رویکرد میانرشتهای او بود.تحصیلات او هم در زمینه فلسفه بود هم در حوزه ادبیات و زبانهای باستانی؛ او در سال ۱۹۶۶ میلادی فارغالتحصیل شد، یعنی دورهای که در آن نقد ادبی، دچار چرخش شد و از این رو رویکرد این استاد فقیدهم به سمت میان رشتهای بودن رفت.او شاهد رویدادهای تاریخی بزرگی بوده است. عبادیان از یک دوره پرتلاطم عبور کرد و تحت تاثیر اندیشههای مختلف قرار گرفت ودر حقیقت عناوین مختلف کتابها و آثار او نشاندهنده تنوع فکر و اندیشه این استاد فقید است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی درادامه سخنان خود گفت: عبادیان یک کلاس آزاد داشت که با بقیه کلاسها متفاوت بود.او در آن کلاس نمونههایی از ادبیات معاصر راتدریس میکرد، کاری که در آن زمان مذموم تلقی میشد.این کلاس اختیاری، برای ما بسیار مفرح بود و اولین بذرهای علاقه به نقد ادبی، از همان کلاسها در من کاشته شد. او افزود: کتاب «درآمدی بر سبک و سبکشناسی در ادبیات» ازجمله آثار مرحوم عبادیان است که مغفول مانده و اتفاقاً از آثار بسیارمهم اوست.
این منتقد ادبی و مترجم برجسته در پایان سخنان خود گفت: عبادیان در زمان حیات، بسیار مورد بیاحترامی وکم لطفی قرار گرفت به صورتی که نوآوریهای او مورد تمسخر برخی از افراد قرار گرفت و به نظر بنده او استادی بود که بسیار مظلوم واقع شد.
فروتنی و تواضع یک استاد
درادامه این مراسم شیوا دولت آبادی، طی سخنانی گفت: عبادیان درگوشه از بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد، درحالی که انتظار میرفت در قطعه نام آوران دفن شود.
اواضافه کرد: این استاد فقید، فرد دنیا دیدهای بود که فراز و نشیبهای فراوانی را درزندگی خو پشت سر گذاشته بود و تجربیات خودرا بی کم و کاست در اختیار همه قرار میداد. فروتنی و تواضع او زبانزد همه بود و البته هیچ تردیدی در صداقت گفتار وعمل او وجودنداشت.
این استاددانشگاه اضافه کرد: عبادیان با دو مدرک دکتری فلسفه از دو دانشگاه اروپایی به ایران آمد و به دانشگاه علامه طباطبایی پیوست و منش، بینش و اخلاق ایشان بود که در کنار دانش علمی بالا، جذبه خاصی در همه استادان این دانشگاه ایجاد کرد.
دولت آبادی ادامه داد: ما تلاش میکردیم که همواره از اندیشه عمیق عبادیان درحوزه فلسفه و ادبیات چیزهای زیادی یا بگیریم که درطول این سالها این توفیق حاصل شد که از دریای بیکران دانش او بهره فراوانی ببریم.
استاد روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه سخنان خود تاکید کرد: مرحوم عبادیان از درون، نوع دوست و عدالتخواه بود و دراین مسیر همه چیز را برای خود نمیخواست و آنچه داشت را به راحتی دراختیار سایر انسانها قرار میداد.او طمع نداشت و علاقه آنچنانی هم به دنیا دراو دیده نمیشد، اوشخصی آزادمنش بود و دراین مسیر تجربه زیسته خودرا بدون هیچ منتی دراختیار سایرین قرار داد.
توصیه به منفعل نبودن نویسندگان
بهرام پروین گنابادی، پنجمین سخنران این نشست بود. او گفت: عبادیان شخصیت مهمی است و معمولاً شاگردان او تلاش زیادی در پاسداشت مقام علمی او انجام داده اند. چون شخصیت اخلاقی و علمی او همواره برای شاگردانش بسیار اهمیت داشته است.
اودرادامه بااشاره به نحوه اداره کلاسهای محمود عبادیان دردانشگاه گفت: این استاد فقید تاکید داشت که درکلاس ها بایددانشجویان یا اهل تحقیق باشند و یا به تطبیق اندیشهها بپردازند، کلاس درس دانشگاه، کلاس انشا نیست که صرفاً مطالبی مطرح شده و از آن عبور شود.نقل قول دیگران درآن کلاسها اهمیت نداشت بلکه دانشجو باید آنچه در چنته داشت رادرقالب گفت و گوهای علمی ارائه میکرد.این استاد آنچنان برای افراد احترام قائل بود که به همه گفتهها توجه میکرد وبه دقت به سخنان همه گوش فرامیداد اما اگر دانشجو یا محقق صرفاً به نقل قول میپرداخت و اطلاعات تازه ودرستی ارائه نمیکرد، موضع میگرفت تا ازاین طریق آن فرد محقق، ملزم به تحقیق بیشتر و پرورش فکر و اندیشه خود شود.
این محقق ومترجم تاکید کرد: عبادیان تاکید داشت که خواننده منفعل نباشید وبا متن درگیر و سخت دراین حوزه بی پروا باشید.اوتاکید میکرد که درخواندن و نوشتن، نه باج بدهید و نه باج بگیرید و این صحیح نیست که سلیقه خواننده از سوی نویسندگان، گروگان گرفته شود.
توجه عبادیان به اسطوره و حماسه
سخنران پایانی این نشست حمیدرضا اسلامی بود. اوطی سخنان کوتاهی گفت: محمود عبادیان بخش عمدهای از نوشتههای خودرا به تحلیل اسطوره و حماسه، به خصوص شاهنامه اختصاص داد که البته دراین امر حکمتی وجوداشت، او به مسئلهای توجه داشته که ایرانیان سالهای متمادی درمسیر آن گام برداشته اند، رفته اند و نرسیده اند، نرسیدنی که مقهور سرشتی از دیدگاه و جهان بینی است. چیزی که عبادیان در مقالات خود درزمینه شاهنامه به آن اشاره میکند.
اودر بخش دیگری از سخنان خود گفت: عبادیان همه سالهای زندگی خودرا وقف آموختن کرده بود، آموختن راهی برای غلبه بر زمان، او علاقه زیادی به سایر فرهنگها داشت و دراین مسیر به بسیاری از کشورهای دنیا ازپراگ تا پکن و آلمان سفر کرد، افتادن لنگر زندگی او در دریای فلسفه تاریخ، قطعاً با زندگی او ترادف وتناسب داشت؛ اوتلاش کرد با اتکا به دانش و فلسفه پارا از دایره حرکت تکرار شونده زمان بیرون گذاردو در هیچ نقطهای از مسیر هستی شناسانه خود توقف نکرد.
اسلامی تاکید کرد: امروز نگاه صادقانه عبادیان به جهان وتلاش روشن او برای آموختن و آموزاندن بی منت به دیگران، کاملاً روشن و هویداست، آثار مختلفی هم از او به چاپ رسیده که هرکدام درجای خود قابل توجه واستفاده علمی است.
درپایان این مراسم، لوح تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به مهتاب عبادیان، برادرزاده مرحوم محمود عبادیان اهدا شد و اوهم طی سخنان کوتاهی ازاقدام این انجمن درجهت بزرگداشت این استاد پرکار وتاثیرگذار درجامعه علمی ایران، تقدیر و تشکر کرد.
نظر شما