به گزارش خبرنگار مهر، صنعت نفت لیگ هفدهم در حالی با ۴۰ امتیاز و جایگاه هشتمی به کار خود خاتمه داد که انتظار از تیمی که در جذب بازیکن، برگزاری اردوهای مختلف و در اختیار سختافزار تمرینی، تبدیل به نمونه و مثال شد، بیشتر از این بود؛ صنعت نفتی که با میانه جدولی بودنی که پیش از این نیز تجربهاش کرده بود به انتهای راه رسید و در عین حال با توجه به شرایط سنی بازیکنانش نه تنها نمیتوانست تیمی برای آینده باشد بلکه به غیر از حسین ساکی، در همان فصل هم، فرصتی قابل بیان به دیگر بازیکنان جوان خود نداد.
لیگ هفدهم برای صنعت نفت به پایان رسید و درست از زمان به صدا درآمدن سوت پایان آخرین مسابقه زردهای آبادان، جنگهای بیرون از گود فوتبالی برای حفظ فراز کمالوند و یا رفتن او آغاز شد.
جنگهایی که بیثمر و فرسایشی تنها دودش را بر چشم تیمی دید که بیش از یک ماه از فصل نقل و انتقالات را به خاطر این یقهکشی بیهوده از دست داد و در نهایت لیگ جاری را با پائولو سرجیوی پرتغالی آغاز کرد.
سمهای کشنده
از زمان انتشار خبر حضور قطعی سرجیو، برخی از صفحات مجازی در شبکههای اجتماعی سمپاشیهای کشنده خود را آغاز کردند و با رونمایی از ماهیتِ مخرب خود با ایجاد موجهای یورشگر نه تنها سعی در تخریب سرمربی جدید داشتند بلکه با هر اعلام خرید بازیکن-در آن بازار خالی شده از فوتبالیست- فریاد «وا اسفا» و «چه نشستیدا» سر دادند و هنوز صنعت نفت نخستین جلسه تمرینی خود را آغاز نکرده بود که با حالت پوچ، بیمنطق و «مرموز»، تیمی که خود را هوادارش تعریف کرده بودند را سقوط کرده قطعی تلقی و معرفی میکردند.
هر چند در این بین برخی کنشهای درون مجموعهای مثل برکناری ناگهانی رضا پرکاس مربی تیم، وضعیت بد تیمهای پایه، کانون هواداران منفعل و انتصاب عجیب مدیر تیم اصلی، بیشتر از قبل به این صفحاتِ بودار مجال حمله را میداد و این اتفاقات در کنار نتایج بد تیم در نیم فصل نخست باعث میشد که صفحههای مجازی یادشده با خرید دنبالکننده (فالوور) در مسیر هدفی که برایشان تعریف شده بود، قدرتمند و نابودگر حرکت کنند.
صنعت نفت و بازیکنانش اما بیتوجه به این آسمانِ مسمومِ مجازی با مدیریت سرجیو -که اخلاق حرفهای را بر فوتبال ترجیح داد- صبورانه و دندان بر جگرگونه رفتار کردند تا در نهایت تیمی شوند تاریخساز و رکورد شکن؛ همان تیمی که برای نخستین بار در تاریخ لیگ برتریِ صنعت نفت چهار برد پیاپی را کسب کرد.
شاید صنعت نفتِ لیگ هجدهم در آن روز تیمی همدل شد که نامها و ستارهها را منفعل کرد، مثال مصداقی این تیم شدن در مسابقه این مجموعه با استقلال خوزستان در جام حذفی است که مربی پرتغالی اسیر نگاه خشمگین اکبر ایمانی نشد و دستور به تعویض بازیکن معترض داد، تعویضی که در نهایت مختوم به پیروزی ۵ بر ۲ نفت آبادان بر حریف شد. یا اینکه در نیم فصل وقتی کرار جاسم از رفتن گفت، درنگی وجود نداشت و جاسم رفت تا در میانه میدان مسلم مجدمیای بیشتر بازی کند که باید بازی کند!
صنعتنفتی برای آینده
واقعیت امروز صنعت نفت این است که لیگ هجدهم در آستانه پایان است و نماینده آبادان در لیگ برتر با احتساب نتیجه بازی با سایپا با ۳ تا ۶ امتیاز اختلاف نسبت به فصلِ قبلِ پرخرج و پراسم به کار خود خاتمه میدهد و صفحات مجازی به اصطلاح هوادار در حالی که به دنبال تسکینِ بیدرمانِ عصبانیت خود از ابقای آبادان در لیگ هستند، به دنبال یافتن مسیرهای جدید برای حمله به قلب فوتبال آبادان هستند.
صنعت نفت با دست خالی به صورت تقریبی همان نتایجی را گرفت که در لیگ هفدهم با آن همه اسمِ بزرگ گرفته بود با این تفاوت که این تیم میتواند آیندهساز باشد، میتواند مولد لقب بگیرد و بماند، به دقایق حضور و تأثیر به میدان رفتن محمد دریس، مسلم مجدمی، رضا جبیره، حسین ساکی، سید فاخر تهامی، جعفر سلمانی و محمدرضا غبیشاوی توجه کنید، کافی است کمی به این حضور دقت کنید تا هوادارِ هتاک پنهانشده پشت تلفن همراه نباشید و شبیه به تمام آن انسانهای مخلصی که در هر ۹۰ دقیقه به ورزشگاه پا میگذارند و میدانند شکست هم جزئی از فوتبال و اساس پیروزی است، بدانید که نام صنعت نفت از اسم من و ما بزرگتر است.
نظر شما