به گزارش خبرنگار مهر، خاتون شهبازی از فعالان مد و لباس در کشور و دغدغهمند در این حوزه است. او تجربه برگزاری جشنواره و نمایشگاههای متعددی را دارد و معتقد است باید مد ایرانی را آهسته و پیوسته به جوانان معرفی کرد. او میگوید، جوانان در جامعه به نوعی در دایره سرگردانی به سر میبرند که هی به آنان میگوییم، «این را نپوش!» اما نمیگوییم که چه چیز را بپوش! ما نمیتوانیم با دیدگاه خودمان جوانان و نوجوانان را هدایت کنیم آنان راهشان را میروند و در جریان جهانی مد در حرکت هستند که متاسفانه ما هیچ کنترلی هم بر این جریان نداریم. باید خبرها و جریانات مد و لباس را پررنگ کنیم تا جوانان با مد ایرانی آشنا شوند، اگر این موضوعات ایجاد نشود و اخبار مد ایرانی در دسترس جوانان قرار نگیرد آنها هیچ منبعی هویتی برای افتخار کردن ندارند. نمیتوان مدام به آنان گفت: «تو نباید این را بپوشی! در صورتیکه حتی نمیدانیم به او بگوییم چه بپوشد!»
با توجه به اینکه خبرگزاری مهر پرونده جدیدش در حوزه مد و لباس با عنوان «دوگانگی در پوشش؛ ماجرای یک گسست» را آغاز کرده است این پرونده بر به بررسی مسائلی همچون یک «گسست» بنیادین در حوزه فرهنگ است، «گسست فرهنگ سازمانی / نهادی» با «فرهنگ عمومی» منظور از اولی تقریباً مشخص است، اما منظورمان از دومی چیزی بود که در کوچه و خیابان به عنوان رفتارها و منشهای اخلاقی / غیراخلاقی از سوژهها و کنشگران کف خیابان میبینیم. در ادامه گفتوگو مهر با خاتون شهبازی، فعال حوزه مد و لباس میآید:
*با توجه به اینکه نهادها و سازمانهای متولی در امور فرهنگی در حال انجام پروژهها، برنامهها، کنگرهها و فرهنگسازی هستند اما دیده میشود که با دغدغههای سوژههای طبقه متوسط شهری در کشور همخوانی ندارد و سوژههای اجتماعی به دنبال دغدغههای فرهنگی و ارزشی خاص خودشان هستند و در اینجا گسستی ایجاد شده است از همینرو میبینیم که الگوهای ارائه شده از سوی برخی نهادها و سازمانها از سوی مردم قابل تایید و تبعیت نیست یا تاثیر عینی آن الگوها را شاهد نیستیم، دیدگاه شما درباره این پیشفرض چیست؟
ببیند در ابتدا موضوعی را میگویم و بعد درباره گسست توضیح میدهم، فضای کار هنر و فرهنگ به این شکل است که اصلاً خط مشی از هیچ بخشی نمیگیرد و همانند درختی است که هزار شاخه دارد. مثلاً در هنرهای تجسمی تعیین میکنیم که یکسری نقاشی با موضوعی مشخص داشته باشیم اما هنرمند برای به تصویر کشیدن موضوعاتش از هیچکس دستور نمیگیرد و کار خودش را انجام میدهد در مورد لباس هم همین امر وجود دارد. البته باید این موضوع را هم مدنظر قرار دهیم که ما در دوره انفجار رسانههای اجتماعی هستیم. نباید به دهه هشتاد و نود همانند دهه پنجاه و شصتی نگاه کنیم. شما تصور کنید که ما در زمان گذشته تنها یک یا دو کانال تلویزیونی داشتیم که حتی از تمام اتفاقات پیرامون شهرمان هم خبر نداشتیم و همه چیز محدود بود اما امروزه بدون وقفه تصویر میبینیم حتی بچههای ۷ یا ۸ سالهمان هم سرچ با گوگل را به خوبی میدانند و اطلاعات دارند. حالا فکر کنید در آینده همین بچهها در جستوجوی ترند مد دنیا هستند!
در جامعه میبینیم که جوانان به نوعی در دایره سرگردانی به سر میبرند که هی به آنان میگویند، «این را نپوش!» اما نمیگوییم که چه چیز را بپوش! ما نمیتوانیم با دیدگاه خودمان نوجوانان و جوانان را هدایت کنیم آنان راهشان را میروند و در جریان جهانی مد در حرکت هستند که متاسفانه ما هیچ کنترلی هم بر این جریان نداریم. دو یا سه سال بعد را در نظر بگیرید زمانی که دهه نودیا ۱۰ ساله شدهاند! ببینید شما میتوانید آنها را متقاعد کنید که جورابهای لنگهبهلنگه را نپوشند؟ یا مدل فلان لباس را نپوشد! قطعاً ها آنها متقاعد نمیشوند! پس در این وا نفساً باید چهکار کرد؟ به اعتقاد من متولیان دولتی و خصوصی هم به سختی میتوانند این امور را کنترل کنند، زیرا این دایره روزبهروز رشد پیدا میکند و از کنترل خارج شده است. بهترین کاری که میتوانیم انجام دهیم آهسته و پیوسته پیش برویم و در حوزه مد ایرانی تلاش کنیم.
در جامعه میبینیم که جوانان به نوعی در دایره سرگردانی به سر میبرند که هی به آنان میگویند، «این را نپوش!» اما نمیگوییم که چه چیز را بپوش! ما نمیتوانیم با دیدگاه خودمان نوجوانان و جوانان را هدایت کنیم آنان راهشان را میروند و در جریان جهانی مد در حرکت هستند که متاسفانه ما هیچ کنترلی هم بر این جریان نداریم.
*چگونه باید منابع هویتی فرهنگی را به جوانان ارائه دهیم زیرا تا به امروز دیدهایم که با انجام برخی از فرهنگسازیها شاهد دافعه جوانان بودهایم تا جاذبه آنان؟!
به اعتقاد من، نمیتوان جلوی ترند و مد دنیا را گرفت تا جوانان ما به آن سمت نروند. ما باید در این جریان به فراخور فرهنگ، تفکر و شانی که برای پوششمان قائل هستیم مد ایرانی را ارائه دهیم.
اصلاً بخشی از توجه به مد ایرانی، توجه یک برند به طرح قالیهای تبریز بر روی لباسها بود که البته ما خیلی در این زمینه کار نکرده بودیم. پس باید به این فکر کنیم که برنامهها و چشمانداز عمیق ۱۰ ساله به حوزه مد و لباس داشته باشیم و برنامهریزهای مدون و منظم در این حلقه داشته باشیم باید استراتژی ارتباط حوزه مد و لباس با جامعه را ارائه کنیم. در ادامه این تفکرات را میتوانیم به صورت فرامرزی داشته باشیم، من مطمئنم که مردم کشورهای دیگر از ما استقبال میکنند.
تا زمانی که این خبرها در حوزه مد و لباس پر رنگ شود، جوانان ما با مد ایرانی آشنا خواهند شد و به سمت ما میآیند اگر این موضوعات ایجاد نشود و اخبار مد ایرانی در دسترس جوانان قرار نگیرد آنها هیچ منبعی هویتی برای افتخار کردن ندارند. نمیتوان مدام به آنان گفت: «تو نباید این را بپوشی! در صورتیکه حتی نمیدانیم به او بگوییم چه بپوشد!»
*پس شما قائل به این گسست هستید؟
بله و این گسست هم روزبهروز بیشتر میشود.
*چه مولفهها و شرایطی را باید در پیش گرفت تا این گسست یا شکاف کمتر شود؟
با توجه به اینکه قبلاً گفتم، ارگان یا نهاد خاصی نمیتواند کاری انجام دهد زیرا این یک حرکت جمعی است، همه آدمهایی که متولیان این امر هستند باید در این راه تلاش کنند. باید برای آن شکاف و گسست ایجاد شده، فکری شود زیرا ما دیگر نمیتوانیم در آینده بچههایمان را مهار کنیم و این جریان هم ادامه خواهد داشت. البته موضوعی هم که وجود دارد ما اسطوره و ستاره در ایران نداریم که به عنوان نمونه یا مرجعی باشند تا در اختیار جوانانمان قرار دهیم. باید الگوها موجود در جامعه هم مورد بررسی قرار داد که ستارههای سینما، فرهنگ و هنر، موسیقی و… از چه چیزی الگو میگیرند؟ که حتی در این حوزه هم بسیار ضعیف هستیم. شما میبینید که هنرمندان ما در جامعه برندپوش هستند و در رقابت با همدیگر قرار دارند، شاید ۵یا۶سالی میشود که از مد ایرانی استفاده میکنند. در نتیجه جوان ما با دیدن هنرمند مورد علاقهاش اولین کاری که انجام میدهد ظاهرش را شبیه به او میکند تا زمانی که جوان ما در جامعه به آن سمت و سو گرایش دارد من به عنوان طراح یا تولیدکننده چگونه میتوانم جوانان را به فرهنگ و مد ایرانی وصل کنم؟! از سوی دیگر با توجه به هجمه تبلیغات مد غربی در فضای مجازی، در کشورمان با فقدان تبلیغ مد ایرانی مواجه هستیم.
حرکت دستهجمعی و به نوعی برنامهریزی برای نظاممند کردن پوشاک رخ داده است و پوشیدن برای مردم بسیار اهمیت پیدا کرده است و از دید فرهنگی به آن نگاه میکنند، حتی من معتقدم در شهرستانها هم این جریانها راه افتاده است.
همچنین من احساس میکنم در دستور کاری مسئولان هیچگونه حمایت از تولید ملی نیست! شما تصور کنید ملکهای زیادی وجود دارد که بلا استفاده ماندهاند و کسی از آنها استفاده نمیکند حتی در اختیار حوزه فرهنگ و هنر قرار نمیدهند و هیچکس چرایی این موضوع را نمیداند.
همانگونه که شما ابتدا در پیشفرضی که داشتید به این موضوع اشاره کردید که ما برای طبقه متوسط جامعه در حوزه مد و لباس تدابیری نیندیشیدهایم، به اعتقاد من خوب است که برای دستههای متفاوت جامعه خوراک داشته باشیم، ما برای عامه مردم طبقه متوسط که گروه بزرگ اقتصادی هستند تعریفی مشخصی نداریم.
*فعالیتهای فرهنگی و سازوکارهای برنامهریزی شده در برگزاری جشنوارهها، همایش، نمایشگاه میتواند به مسیری متمایل شود که به نوعی معرف مناسبی در زمینه انتخاب پوشش و انواع مد و لباس باشد؟ آیا چنین اتفاقی افتاده است؟
ببینید شما وضعیت امروز پوشاک را با ۵ سال پیش مقایسه کنید انصافاً لباسهای متفاوت و متنوع را در جامعه میبینیم، حتی در پوشاک مدرسه کودکان و نوجوانان هم این تغییر را احساس میکنیم. به اعتقاد من، حرکت دستهجمعی و به نوعی برنامهریزی برای نظاممند کردن پوشاک رخ داده است و پوشیدن برای مردم بسیار اهمیت پیدا کرده است و از دید فرهنگی به آن نگاه میکنند، حتی من معتقدم در شهرستانها هم این جریانها راه افتاده است. همچنین در حوزه کالاهای حجاب هم اتفاقات خوبی رخ داده و تنوع زیادی دارد. روزبهروز میبینیم که خواسته و نیاز مردم تغییر کرده است. هم رسانههای خارجی موثر بودهاند و هم رسانههای داخلی. دغدغه و چالش ما به عنوان فعالان حوزه مد و لباس باید به این سمت برود که گروه عامه مردم را پوشش دهیم که بزرگترین طبقه اجتماعی را تشکیل میدهند و بُعد فرهنگی برایشان مهم است.
*راهحل شما در این زمینه چیست با توجه به گفتهها البته باید بگویم چگونه باید پیش رفت که آینده بهتر شود؟
باید عامه مردم را با طراحان ایرانی آشنا کنیم تا با هم در تعامل دو سویه قرار بگیرند. به اعتقاد من، رسانه باید برای بدنه حوزه مد و لباس فرصتهایی را ایجاد کند، افراد تاثیرگذار نقطه نظراتشان را بیان کنند، پوشش خبری مناسبی در اختیار مخاطب قرار دهند. مد و لباس را باید از فضای فردی یا گروه مخاطب خاص خارج کنیم و به عامه مردم معرفی میکنیم. و البته گزینه اساسی و مهم سرمایهگذاری بر روی جوانان است باید آنها را به این عرصه وارد کنیم و نظر و دیدگاه آنان را بدانیم. نمیتوانیم خودسر تولید کنیم و نظر آنان را نپرسیم. البته ما با این کار قرار نیست که آنها را وادار کنیم که محصول ایرانی را بخرند! میخواهیم به نوعی عِرق به مد ایرانی داشته باشند و مطلع باشند که طراح و تولیدکننده در کشورمان فعالیتهای دارند و آنان را بشناسد. در هر صورت باید راه تعامل با جوانان را یاد بگیریم.
نظر شما