پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۹ فروردین ۱۳۸۶، ۱۳:۳۹

/ به مناسبت سالروز آغاز امامت امام زمان /

ظهور مهدی (عج) ؛ پایان آلام مستضعفان

ظهور مهدی (عج) ؛ پایان آلام مستضعفان

امروز مصادف با سالروز آغاز امامت حضرت مهدی (ع) است ، امامی که ادامه زندگی پیروان آن حضرت به امید ظهور ایشان و تشکیل حکومت جهانی است.

به گزارش خبرگزاری مهر، اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان درهمه ادیان الهی وجود دارد اما آنچه که در مورد شیعیان قابل توجه است این اعتقاد مبتنی بر یک فلسفه سیاسی است چرا که شیعیان معتقدند حکومت جهانی حضرت مهدی پایانی خواهد بود بر تمام ستم هایی که بر مستضعفان جهان رفته است. به همین خاطر است که پس از ولادت امام زمان‏ علیه السلام به دلیل شرایط سیاسى آن دوران، تولد ایشان در زیر پرده کتمان پوشیده ماند.

امام حسن عسکرى‏ علیه السلام ‏تولّد فرزند خویش را جزبه اصحاب خاص خود در میان ننهاد. امامت ایشان بنا به احادیث بسیاری بود که ازپیامبر (ص) و امامان پیشین روایت شده بود. امام زمان (عج) پس ازآنکه بر بدن گرامی پدر نماز گزارد از چشم مردمان پنهان شد. سبب پنهان شدن آن حضرت این بود که خلفای عباسی تصمیم به کشتن او داشتند.

در روایتى ‏از کتاب غیبت، از عدّه‏ اى از اصحاب امام عسکرى نقل شده است : "نزد امام عسکرى (ع) گرد آمده بودیم و از وى درباره حجّت ‏و پیشواى پس از او پرسش مى ‏کردیم. در مجلس او چهل مرد حضور داشتند. عثمان بن سعید بن عمر عمرى در برابر آن‏ حضرت برخاست ‏و گفت : فرزند رسول خدا ! مى‏ خواهم درباره مطلبى از شما سؤال کنم که‏ خود بدان داناتر از من هستی. امام به او فرمود : بنشین عثمان! عثمان ناراحت‏ و خشمگین برخاست تا خارج شود امّا آن‏حضرت فرمود : کسى بیرون ‏نرود. هیچ کدام از ما بیرون نرفتیم. تا پس از ساعتى که امام، عثمان را با صداى رسا ندا داد. عثمان روى پاهایش برخاست. امام فرمود: آیا شما را به خاطر مطلبى که آمده ‏اید، آگهى دهم؟ همه گفتند: آرى اى فرزند رسول خدا! فرمود: شما آمده ‏اید تا درباره حجّت پس از من سؤال کنید: همه گفتند: آرى. ناگهان پسرى را دیدیم مثل پاره ماه، شبیه ‏تر از هرکسى به امام عسکرى! فرمود: این پس از من پیشواى شماست و جانشین ‏من بر شما. او را فرمان برید و پس از من به تفرقه دچار نشوید که در دین ‏خویش به هلاکت افتید. بدانید که شما پس از این روز او را نخواهید دید تا عمرش کامل گردد. از عثمان بن سعید آنچه را مى‏ گوید بپذیرید و فرمان‏ او را اطاعت کنید. که او جانشین امام شماست و کار به دست اوست".

خلفاى عبّاسى بنا بر عادت معمول خویش، هر گاه فرصتى براى کشتن ‏اولیاء اللَّه مى ‏یافتند، فوراً آنها را به زهر از پاى در مى ‏آوردند. معتصم نیز، امام حسن عسکرى ‏علیه السلام را به زهر شهید کرد و سپس درصدد یافتن فرزند آن‏حضرت بر آمد تا او را نیز از میان بردارد و به خیال‏ خویش دنباله امامت را نیست و نابود گرداند.

معتصم عده ‏اى را به خانه امام فرستاد تا هر که و هر چه در آنجاست ‏توقیف کنند. احمد بن عبد اللَّه بن ‏یحیى بن خاقان پسر وزیر معتصم در این باره مى ‏گوید: چون امام حسن عسکرى بیمار شد. پدرم به من پیغام داد که امام بیمار شده. آنگاه خود همان لحظه سوار شد و به دارالخلافه رفت و سپس با پنج نفر از خادمان ‏معتصم شتابان بازگشت. همه آنان ‏از افراد مورد وثوق و خواص خلیفه بودند. یکى از آنها هم "نحریر" بود. پدرم ‏به آنها دستور داده بود در خانه حسن بن على باشند و اوضاع و احوال او رازیر نظر بگیرند. همچنین در پى عده ‏اى از پزشکان فرستاده بود و به آنان ‏دستور داده بود که در خانه امام حسن عسکرى رفت و آمد کنند و هر بام ‏وشام از او پرستارى و مراقبت کنند. چون دو روز از این ماجرا گذشت، کسى نزد پدرم آمد و به وى خبرداد که آن‏حضرت بیمارى ‏اش شدت یافته و ضعیف شده است. پدرم ‏سوار شد و به خانه آن‏حضرت رفت و به پزشکان دستور داد بخوبى حال ‏آن‏حضرت را تحت نظر بگیرند. همچنین در پى قاضى القضات فرستاد و به‏ او دستور داد که پیش او بیاید و ده تن از کسانى را که به دین و امانتدارى ‏و پرهیز گارى آنان مطمئن است، انتخاب کند وبا خود بیاورد. آنگاه‏ تمام آنها را به خانه امام (ع) فرستاد و بدیشان تکلیف کرد که شبانه روز همانجا بمانند. آنها در آنجا بودند تا آنکه امام حسن عسکرى ‏علیه السلام ‏درگذشت.

رحلت او چند روز گذشته از ماه ربیع الاوّل سال 260 واقع‏ شد. با رحلت او سامراء یکصدا ناله بر مى ‏آورد که ابن الرضا از دنیا رفت. خلیفه عدّه ‏اى را به خانه آن‏حضرت فرستاد تا خانه و اتاقها را بازرسى‏ کنند و هر آنچه در خانه است مهر و موم نمایند و نشان فرزند آن‏حضرت ‏را بجویند. بدین گونه قدرت جاهلى و استکبارى مى ‏کوشید، ریشه ‏هاى امامت را از بیخ برکند و حرکت اصیل مکتبى را دستخوش نابودى سازد امّا به ‏مقصود خود نایل نیامدند که دست خداوند بر فراز دستان آنها بود.

کد خبر 464158

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha