۳ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۱۰

یادداشت ابراهیم حسن‌بیگی

«بی‌پولی»، گناه بی‌تدبیری‌مان را نمی‌پوشاند!

«بی‌پولی»، گناه بی‌تدبیری‌مان را نمی‌پوشاند!

ابراهیم حسن‌بیگی می‌گوید نمی‌شود باور کرد این همه لاقیدی در موضوع آموزش زبان فارسی، از بی‌پولی‌مان باشد. باید سهم بی‌تدبیری را نیز مشخص کنیم.

به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم حسن بیگی نویسنده ایرانی که این روزها در تفلیس به سر می‌برد در یادداشتی که برای مهر ارسال کرده است ضمن بیان خاطره‌ای از دیدار با یک ایران‌شناس گرجستانی درباره موضوع اهمیت آموزش زبان فارسی نیز نکاتی را گوشزد کرده است.

گاهی می‌شود ایرانی بودنت را کتمان کنی. اما گاهی نمی‌شود به ایرانی بودنت افتخار نکنی. این دومی وقتی به دست می‌آید که در خارج از کشوری. در یک مرکز دانشگاهی و علمی. کسی با زبان فارسی و با لهجه ای خاص خودش را معرفی می کند. استاد دانشگاه است. از همان اول وقتی می‌فهمد ایرانی هستی لبخندی شیرین می‌نشیند روی صورتش، یعنی خوشحال است که می‌تواند با تو صحبت کند. بعد جوری از ایران و ایرانی جماعت حرف می‌زند و از عشقش به ایران و زبان و ادبیات فارسی سخن می‌گوید که دلت می‌خواهد دستش را بگیری و با خودت ببریش به ایران.

من این صحنه‌ها را در کشورهای زیادی دیده‌ام و آخرینش را در تفلیس پایتخت گرجستان. ایران‌شناسان قفقازی، بیش از ایران‌شناسان سایر کشورها، شوق ایران دارند و دوستدار آنند. زیرا در دوران جماهیر شوروی که همه جوانی‌شان را به ایران و ایران‌شناسی گذرانده بودند، اجازه سفر به ایران را نداشتند. لذا بعد از فروپاشی شوروی ایران‌شناسان قفقازی بیش از سایرین مشتاق ایران شدند و تلاش کردند تا فرهنگ و ادبیات ایران را بیش از پیش درنوردند.

دکتر «نومادی بارتایا» شاعر و نویسنده و ایرانشناس گرجی، یکی از این علاقه‌مندان و دوستداران ایران است. او را دوبار مفصل دیدم. ۵۰ سال از عمرش را با اینکه در ایران نبوده اما با ایران بوده. خستگی‌ناپذیر از ایران می‌گوید. دلش می‌خواهد بیشتر و بهتر از ایران بنویسد. آثار ایرانی را به گرجی ترجمه کند، اما او نیز چون بسیاری از ما در ایران، نتوانسته بوته نهال میل خدمت به ایران را پرورش بدهد.

دکتر بارتایا در ۱۶ سپتامبر ۱۹۴۴ در شهر تفلیس به دنیا آمد و در ۱۹۶۶ از دانشگاه دولتی تفلیس در رشته ایران‌شناسی فارغ التحصیل شد. بعدها در همان دانشگاه به عنوان رییس دپارتمان کرسی ایران شناسی دانشگاه تفلیس فعالیت کرد. از او تاکنون صدها مقاله و بیش از چهل عنوان کتاب منتشر شده است که ۲۲ جلد آن در زمینه فرهنگ و ادبیات ایران است و اغلب به زبان گرجی منتشر شده است.

دکتر بارتایا را سه سال پیش دیدم. در جلسه رونمایی ترجمه کتابم در تفلیس. اما امسال که به تفلیس رفتم زنگ زدم تا ببینمش. اصرار کرد بیا منزلمان. نپذیرفتم. گفت اینجا من در منزلم اتاق ایران دارم، بیا ببین. پذیرفتم. اتاقش بسیار شبیه اتاق‌های ایران در دانشگاه‌هایی بود که قبلاً بارها در کشورهای زیادی دیده بودم. مانده بودم این همه شوق به ایران را اینها از کجا می‌آورند؟ از این همه عشق چه چیزی گیرشان می‌آید؟ هیچ. آیا ریالی از ما به سمتشان می غلطد؟ خیر.

آن روز دو ساعتی که با او بودم بیش از هر زمان دیگری از ایران شنیدم. از فرهنگ و ادبیات غنی ایران و تاثیراتی که این فرهنگ در گذشته‌های دور و نزدیک بر مردم قفقاز داشته است. مردم قفقازی که مدتی در زیر سم اسبان حاکمان صفوی خون‌ها دادند. آنها این تاریخ را خوانده‌اند. ایران مهاجم، ایران نفرت‌انگیزی نبوده و نیست. لذا علاقه به ایران، بیشمار دکتر بارتایاها را زنده نگه می‌دارد.

دکتر بارتایا امروز از کارهای دولتی‌اش بازنشسته شده است. اما هنوز به ایران می‌اندیشد و از ایران می‌نویسد. او باغبانی است که گلهای ایرانی را در گلدان‌های گرجی می‌کارد و این نام کتابی است از او «گلدان‌های گرجی برای گل‌های ایرانی»!

امثال بارتایاهای زیادی در نقاط مختلف جهان داریم. بذری که آنها در دانشگاهای کشورشان کاشته‌اند فراوانند. آنها زبان و ادبیات ایرانی را در کشورهایشان بارور کرده‌اند. اما امروز نگران و گلایه‌مندند که کرسی‌های زبان فارسی در دانشگاها یکی پس از دیگری تعطیل می‌شوند. و نگرانکننده‌تر از آن اینکه، حتی مدارس ایرانی نیز در این کشورها رو به افول است و تعطیلی. علتش مثل همیشه. گفته می‌شود پول نداریم. نمی‌شود باور کرد این همه لاقیدی، از بی‌پولی‌مان باشد. باید سهم بی‌تدبیری را نیز مشخص کنیم.

کد خبر 4649452

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha