به گزارش خبرگزاری مهر، علینقی عالیخانی که در دهه ۴۰ شمسی مسئولیت وزارت اقتصاد را برعهده داشت صبح دیروز درگذشت. فعالان اقتصادی و کارشناسان او را معمار تحولات اقتصاد کشور در آن دهه میدانند.
مجید شاکری، تحلیلگر اقتصادی در یادداشتی به این موضوع پرداخته است که از نظرتان میگذرد:
۱- نقش علینقی عالیخانی به عنوان وزیر اقتصاد در تحولات دهه ۴۰ قطعاً غیر قابل انکار است. مربع او، سمیعی، صفی اصفیا و فرمانفرماییان کانون عبور اقتصاد ایران از سالهای فروپاشی ۱۳۴۰-۱۳۳۸ به سالهای ستودنی برنامه سوم و چهارم عمرانی است. بطور خاص نقش علینقی عالیخانی ارائه و مدیریت یک برنامه توسعه صنعتی بود که برای سیاست هدایت اعتبار بانک مرکزی دوران سمیعی ریل حرکت میساخت. این برنامه بصورتی خردمندانه در اجزای زنجیره ارزش افزوده کالاهای هدف حرکت میکرد و هر زنجیره تولید را به مثابه یک کلان پروژه میدید.
۲️- جز جدا نشدنی از برنامه هدایت اعتبار سالهای دهه ۴۰ ایجاد یک سرمایه داری صنعتی جدید بود. یک بخش خصوصی دست چین شده که امکانات اعتباری در اختیار داشت و تا جایی که طبق «برنامه» حرکت میکرد از حمایت دولت برخوردار بود. این گزاره اگر چه جز جدا نشدنی ای از برنامه هدایت اعتبار با محوریت بخش خصوصی است و اگر چه به زعم من بهترین روش ترکیب میل به منفعت و ناگزیر بودن توزیع رانت در هر ساختار سیستم بانکی ذخیره جزئی با نیازهای توسعهای یک کشور است اما در دل خود سوال مهمی دارد. مکانیزم نظارت اجتماعی بر این بخش خصوصی دست چین شده متکی به رانت (که نه تنها مذموم نیست بلکه قابل دفاع هم هست) چیست؟ حدود دفاع حاکمیت از بخش خصوصی ساخته شده توسط خودش که از قضا بسیار هم کارا عمل کرده (میانگین رشد صنعتی ۱۲ درصد در سالهای برنامه سوم توسعه) تا کجاست؟
۳- پاسخ غلط به روش نظات اجتماعی و حدود دفاع، بمبی را در دل برنامه توسعه دهه ۴۰ کاشت که بصورت تحولات اجتماعی دهه ۵۰ (جدای از انبساط و انقباض نفتی) خود را نشان داد. پیش نشانههای بسیار قوی در سالهای پایانی دهه ۴۰ ما را متقاعد میکند که توسعه (این آرزوی شیرین و خواستنی) بسرعت بین طبقاتی از جامعه نامطلوب و نامحبوب شد. اما چرا؟
۴️- علینقی عالیخانی از ساواک به وزارت اقتصاد آمده بود. این حقیقت باعث میشد او به حفظ طبقه سرمایه دار برساخته دوران خود نه فقط نگاهی اقتصادی- اجتماعی بلکه امنیتی داشته باشد. اگر در فلان کارخانه فلان سرمایه گذار محبوب دولت (که از قضا بسیار خدوم و مفید به حال اقتصاد هم بود) تنش کارگری رخ میداد (که از تبعات طبیعی افزایش نسبی ضریب جینی در غیاب روشهای مؤثر بازتوزیع بود)، بنظر عالیخانی لابد دست چپها در کار بود و هدف امنیتی در بین بود. این بود که پاسخ اولیای برنامه به این تحولات مهم ولی زیر پوستی، نه بیطرفانه و کدخدامنشانه بلکه کاملاً امنیتی و گاه خشن بود. ناتوانی در ایجاد مکانیزم نظات اجتماعی بر طبقه صنعتی دولت ساخته (با این تاکید که «دولت ساخته بودن» آن از دید نگارنده ابداً نکوهیده نیست) اثر خودتخریبگر مهمی بر ادامه «برنامه» داشت. نمیتوان انکار کرد که همین ضعف (در ذیل انبساط و انقباض نفتی) باعث شد با تغییر فضای کسب کار، همان افرادی که نقش بسیار مثبت و پادچرخه ای در دهه ۴۰ ایفا کرده بودند نقش بسیار منفی و چرخهای در دهه ۵۰ ایفا کنند که امر «توسعه» را بیش از پیش در تقابل با عدالت قرارداد.
۵️- علینقی عالیخانی همزمان یک اقتصاددان مصمم و یک ساواکی بی مرز و یکی از اصلیترین دریچههای حضور اسرائیل در سیاست پهلوی بود. او را باید با هر دو چهره دید. از او باید آموخت بدون آنکه ضعفهای او را فراموش کرد.
نظر شما