به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «الگوی حکمرانی جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی» روز گذشته با سخنرانی رضا غلامی، رئیس پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی برگزار شد.
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام رضا غلامی میآید؛
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، الصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین
ضمن عرض سلام خدمت حضار گرامی، تشکر میکنم از مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی که فرصت ارائه این بحث مهم را برای حقیر فراهم کردند. همانطور که میدانید، موضوع بحث بنده در این نشست، پیشنهاد الگوی حکمرانی جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی است که من نام آن را «الگوی شش ضلعی» گذاشته ام. برای ارائه این بحث، ابتدا یک بحث مقدماتی در باب اهمیت فوق العاده فضای مجازی و نسبت آن با انقلاب اسلامی دارم؛ سپس اصول راهبردی جمهوری اسلامی ایران درباره فضای مجازی را مطرح میکنم و در نهایت انشاالله خود الگو و اضلاعش را به مثابه الگوی مطلوب حکمرانی جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی تشریح خواهم کرد.
در شروع بحث و به عنوان مقدمه، چند مطلب مهم و تعیین کننده که نقش مهمی در درک مباحث خواهد داشت را خدمتتان مطرح میکنم:
یک. باید بدانیم با چه پدیده مهمی روبرو هستیم. هرچند من فضای مجازی را جهان دوم تلقی نمیکنم اما نمیتوان انکار کرد که فضای مجازی تقریباً در همه سطوح زندگی فردی و اجتماعی مردم جهان نفوذ کرده و در آینده نزدیک، نفوذ خود را در چند گام تازه، تکمیل خواهد کرد. در واقع، فضای مجازی در حال ایجاد یک تمدن جدید بشری است که نه فقط از تمدنهای قبلی به مراتب پیشرفتهتر و در عین حال پیچیدهتر است، بلکه علاوه بر سرعت برق آسای خود، فراگیر تر است یعنی دایره هضم و جذب آن از تمدن غرب مدرن بیشتر است.
دو. روشن است که فضای مجازی از بطن مدرنیته متولد شده است. یعنی با وجود آنکه از آن به عنوان تمدن جدید تعبیر شده، اما منقطع یا در عرض مدرنیته نیست بلکه در طول مدرنیته است. بنابراین، هم جهان بینی حاکم بر فضای مجازی، جهان بینی سکولار است و هم به تبع آن، ایدئولوژی زاییده از آن یک ایدئولوژی سکولار است. لذا وقتی گفته میشود که فضای مجازی یک پدیده مدرن است، یعنی با ابتناء به اصول مدرنیسم شکل گرفته و به جلو میرود. البته من تسلط اصول مدرنیسم در فضای مجازی را مطلق نمی دانم و از همین جهت معتقدم شورش علیه ایدئولوژی فضای مجازی و تغییر در آن ممکن است؛ پس میتوان گفت، جمهوری اسلامی ایران، همچنان که با تصرف نسبی در فناوریهای مدرن به نفع اهداف خود از آنها استفاده کرده است، در فضای مجازی نیز این تصرف و بهره برداری ممکن است هرچند نباید جانب احتیاط را از دست داد.
سه. همانطور که در ابتدا اشاره کردم، تلقی من از فضای مجازی، شکل گیری یک جهان جدید در مماس یا در بطن جهان واقع نیست. اصولاً تعبیر مجازی یا virtual کمی فریبنده است و این تصور را بوجود میآورد که فضای مجازی بیرون از جهان واقع خلق شده و زیستی خارج از جهان واقع را شکل میدهد، لکن از نظر من، هر آنچه در فضای مجازی رخ میدهد، حتی آنچه از آن به محیطهای شبیه سازی شده، کاملاً خیالی و متفاوت از جهان واقعی تعبیر میشود، نه فقط مبدأ آن جهان حقیقی است بلکه مقصد و انتهای آن هم جهان واقعی است و اگر جهان واقعی نباشد، کالعدم است. ممکن است بعضی این مجاز را با مجاز فلسفی مقایسه کنند، و بر اساس آن فضای مجازی را امری غیر واقعی توصیف کنند این در حالی است که در مجاز فلسفی، ایجاد کلی در ذهن نیز بالعرض وجود عینی دارد هرچند مصداق ذاتی وجود تلقی نمیشود. پس هر آنچه در ذهن متولد میشود وجود واقعی دارد با این ملاحظه که نه فقط منشأ آن جهان واقع است بلکه میتواند آثار بزرگی در جهان واقع داشته باشد. البته از آنجا که فضای مجازی یک محیط فیزیکی است، عینیت در آن از جهات زیادی با عینیت در ذهن انسان متفاوت است.
چهار. فضای مجازی دارای ویژگیها و مؤلفههایی است که اگر این مؤلفهها عمیقاً درک نشود، مواجهه درست با آن را ناممکن میسازد. یکی آنکه فضای مجازی، «شبکه ای» است. شبکه یعنی یک سیستم درونْ پیوندی تا حدی شبیه مغز و سلسله اعصاب در بدن انسان که افراد و گروهها را در این فضا به هم متصل میکند. باید توجه داشت که با ظهور فناوری هوش مصنوعی و حضور تمام قد آن در فضای مجازی، این شبکه به مراتب از قبل پیچیدهتر خواهد شد. ویژگی دیگر، «تعاملی» است. یعنی تولید محتوا در فضای مجازی مانند رسانههای سنتی یک طرفه نیست که یک کسی محتوایی را تولید و دیگران آن را مصرف کنند بلکه در این فضا همه حتی کوچکترین کاربر در مقام تولید کننده قرار دارد و حتی ممکن است تولیدی بکند که از محصول یک کمپانی بزرگ تولیدی، هم بیشتر دیده شود و هم اثر بیشتری داشته باشد. از سوی دیگر، به مدد شبکه ای بودن فضای مجازی، هر محصولی این قابلیت را دارد که بدون هرگونه محدودیتی در تمام فضای مجازی منتشر شود. ویژگی بعدی، «فراسرزمینی» بودن فضای مجازی است. فراسرزمینی بودن یعنی اینکه مرزهای جغرافیایی و محدودیتهای اعتباری ناشی از نظم سیاسی دولت- ملت، مانع از کارکرد شبکه ای فضای مجازی نیست. حتی باید گفت که هر چند جغرافیا و حاکمیت ملی در فضای مجازی هنوز اثرگذار است اما میتوان در آینده نزدیک، شاهد شرایطی بود که حاکمیت ملی حداقلی شده، و در مواردی از بین رفته باشد و جای آن را حاکمیت شبکه ای بگیرد. در اینصورت، کسانی که بر شبکه از جهات تکنیکی یا محتوایی تسلط دارند، جهان را تحت مدیریت خود قرار خواهند داد. ویژگی دیگر، «فردگرایی مضاعف» است. فردگرایی مضاعف با فردگرایی به معنای individualism و تبعات جامعه شناختی و روان شناختی آن نسبت تنگاتنگی دارد اما معنای آن به نحو فراتر، ناظر به گسترش قلمرو فرد در فضای مجازی است. ممکن است کسی بگوید، در شرایطی که یکی از مؤلفههای فضای مجازی شبکه ای شدن است، چگونه قلمرو فرد در فضای مجازی گسترش پیدا میکند؟ در پاسخ میگوئیم، فرد در عین حال که در شبکه و محیط همگرا زیست میکند اما میتواند منویات خود را مستقل از جمع و به نحو واگرا پیش ببرد. بنابراین، شما در فضای مجازی با افرادی روبرو هستید که هرچند به ظاهر در جمع هستند و از بعضی خواص جمع سود میبرند، اما خطی مستقل و حتی در مواردی معارض با گرایشات جمع را دنبال میکنند و به اهداف خود نیز می رسند. ویژگی بعدی، «صدق گریزی» است. یک وجه صدق گریزی به هویتهای جعلی و غیر واقعی در فضای مجازی برمی گردد اما از نظر من، صدق گریزی ابعاد وسیعتری دارد. اصولاً قابلیتهای موجود در فضای مجازی، بستر مساعد را برای رشد ویروس دروغ و فریب مهیا میکند و این استعداد را دارد که افکار عمومی جهان را از حقایق دور کند. البته این ویژگی ذاتیِ فضای مجازی نیست اما اهمیت زیادی دارد.
پنج. در حال حاضر، فضای مجازی به سرعت در حال گذار است. یعنی عموماً به شکل خطی از یک فناوری به فناوری دیگر که نسبت به فناوری قبلی برتری دارد، منتقل میشود. حتی بعضیها از انتقال فضای مجازی به فناوریهای جدید مانند وب معنا یا وب هوشمند، به انقلاب در فضای مجازی تعبیر کرده اند اما آنچه مسلم است، منظور از انقلاب، شورش علیه بنیادهای فضای مجازی و شکل گیری فضای مجازی جدید نیست، بلکه منظور، قدرت فزاینده برای رشد و توسعه جهشی است تا حدی که نه فقط ظاهر جدیدی در فضای مجازی حاکم میشود بلکه بخش مهمی از مناسبات در این فضا نیز دستخوش تغییر میشود و به تبع آن زندگی فردی و جمی انسانها را متحول میکند. فضای مجازی با وب ۱ یا وب یکسویه شروع شد اما به وب تعاملی یا وب ۲ منتقل شد و سپس خیلی سریع وب ۳ یعنی وب معنایی ظهور کرد. امروز هم شاهد پیدایش وب ۴ یا وب هوشمند هستیم که نه فقط ابزارها و اشیا را هوشمند میکند، بلکه دادهها و محیط را هم هوشمندسازی میکند و حتماً آینده جدید و شگفت آوری را برای فضای مجازی رقم خواهد زد. بنابراین، فضای مجازی چه از جهت تکنیکی و چه از جهت محتوایی یک فضای پویاست و تسلط بر آن نیز به افکار پویا نیازمند است.
شش. امروز مقدرات فضای مجازی در اختیار شرکتهای بزرگ و فراملیتی است نه دولتهای بزرگ. البته این سخن به مفهوم آن نیست که دولتها در فضای مجازی هیچ کاره اند یا نقش ناچیزی دارند اما واقعیت فضای مجازی گویای این است که شرکتهای فراملیتی تا حد زیادی جای دولتها را گرفته اند هرچند دولتهایی که بر روی این شرکتها از جهات سرزمینی، امنیتی و یا فکری تسلط دارند، فعلاً برنده این صحنه به حساب می آیند با این ملاحظه که معلوم نیست این دولتها همیشه بتوانند از حربههای سرزمینی، امنیتی و حتی فکری به نفع سلطه خود بر شرکتها سود ببرند. با این حال، امروز قلب فضای مجازی از جهت زیرساختی و فنی در ایالات متحده است و پایگاه مرکزی عمده شرکتهای غول در این کشور است و لذا ایالات متحده به طور طبیعی بر روی شرکتهای بزرگ تسلط دارد اما بحث من یک بحث فکری است؛ یعنی ببینیم امروز کدام تفکر، فضای مجازی را حتی در کشورهای اروپایی و آسیایی در قبضه دارد و شرکتهای بزرگ و فراملیتی از جهت فکری به کدام طرز تفکر وابسته اند؟ با یک نگاه گذرا به آرایش این شرکتها، روشن میشود که نوعی تفکر امریکایی- صهیونیستی بر اکثر شرکتهای فراملیتی در فضای مجازی سایه انداخته است. برای مثال، در سال ۲۰۱۶ میلادی، هر ۵ شرکت بزرگ که نزدیک به ۵۵ درصد از اقتصاد فضای مجازی را در اختیار دارند- هرچند خود را فراملیتی معرفی میکنند- اما زیر چتر تفکر امریکایی- صهیونیستی قرار دارند. اپل، الفابت، مکروسافت، آمازون و فیس بوک شرکتهای غولی به شمار میروند عملاً بر فضای مجازی حکمرانی میکنند. از طرف دیگر، بزرگترین اندازه بازارهای جهانی طی ۲۰ سال گذشته در عرصههای مختلف از کامپیوتر و خدمات میزبانی و اینترنت گرفته تا کلود دادههای بزرگ، اینترنت اشیا و غیره متعلق به امریکاییها و پیروان فکری آنها در جهان است.
هفت. با وجود قدرت فزاینده ای که امریکاییها در فضای مجازی دارند نباید قدرت آنها را بلامنازع دانست. امریکاییها با وجود نقاط قوتشان در فضای مجازی، نقاط ضعف زیادی هم دارند که فرصتهایی را برای عرضه اندام رقبا یا مخالفان آنها فراهم کرده است. کافی است پدیده تک اینترنتی با حکمرانی امریکاییها مثلاً به پدیده دو اینترنتی با محوریت چینیها، روسها و ایرانیها تبدیل شود و موفق شوند تا تنها ۲۰ درصد از جمعیت کاربران دنیا را به سمت خود جذب کنند، در اینصورت شرایط همچنان به نفع امریکاییها رقم نخواهد خورد. از سوی دیگر، اصولاً ماهیت شبکه ای و تعاملی فضای مجازی، در عین حال که موقعیت سودآوری را برای شرکتهای امریکایی بوجود آورده است، بستر مساعدی را هم برای رخنه و رشد مخالفان تفکر امریکایی- صهیونیستی در فضای مجازی حتی محیطهای صد در صد امریکایی مهیا نموده است بطوریکه اگر امریکاییها سیاست سانسور و حذف مخافان خود را از یک حدی بالاتر اجرا کنند، عملاً محیط کسب و کار خود را متزلزل و نا امن کرده اند؛ بنابراین، امریکاییها چازه ای ندارند که مخالفان خود را در فضای مجازی تحمل کنند ضمن آنکه سیاست سانسور و حذف در فضای مجازی که هویتها متکثر و در موارد بسیاری مخفی است، کار ساده ای نیست. یک موضوع دیگر هم که نباید از نظرها دور بماند، وجود زمینه کشاندن بعضی از امور سرنوشت ساز مربوط به فضای مجازی به مجامع بین المللی است. امروز امریکاییها حاکم اول و آخر فضای مجازی شده اند، خودشان برای دیگران سهم تعیین میکنند و به هیچکس هم پاسخگو نیستند، این در حالی است که اکثر کشورها خواهان سهم عادلانه در این فضا هستند و ترجیح میدهند به نحوی مجامع بین المللی- با همه ایراداتی که دارند- در این عرصه نقش آفرینی کنند. بنابراین، یکی از اقدامات مؤثری که برای تضعیف سلطه امریکاییها در فضای مجازی باید دنبال شود، وارد کردن پای مجامع بین المللی به این میدان است.
هشت. محور و چتر بالای سر فضای مجازی، عمدتاً اقتصادی است. البته هنوز حجم تجارت و گردش مالی در فضای مجازی به یک-سوم حجم تجارت و گردش مالی در بازارهای سنتی جهان نمیرسد اما سرعت رشد اقتصاد فضای مجازی بسیار بالاست و چه بسا طی ۱۰ سال آینده گردش مالی در فضای مجازی به پای گردش مالی در بازارهای سنتی برسد و یا حتی از آن عبور کند. از سوی دیگر، بخش مهمی از محصول عملیات جاسوسی اطلاعات در فضای مجازی یا ما حصل عملیات جهانی شدن گرایشها و میلها از طریق فضای مجازی، در خدمت اقتصاد است و شرایط بی نظیری را برای رشد غولهای اقتصادی دنیا ایجاد کرده است. نکتهای که نباید از نظر دور بماند این است که فضای فرهنگی و سیاسی در فضای مجازی نیز به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در خدمت اقتصاد است و فرمولهای کسب و کار بر عمده سرویسهای بزرگ در فضای مجازی احاطه دارد، بنابراین، میتوان گفت که نه فقط انگیزه اصلی حکمرانان فضای مجازی اقتصادی است بلکه حتی کارهایی که به ظاهر غیر اقتصادی است برآیند آن اقتصادی است به نحوی که فعالیت در فضای مجازی خارج از ریل اقتصادی به سختی با موفقیت توأم خواهد شد.
نه. وقتی چتر بالای سر فضای مجازی عمدتاً اقتصادی بود، روشن است که بازیگران اصلی فضای مجازی نه فقط از آن جهت که فضای مجازی ماهیت شبکه ای و فرامرزی دارد، بلکه از آن جهت که فرمولهای کسب و کار در دنیا بر اساس بازار آزاد طراحی شده است، شرکتهای بزرگ غیر دولتی هستند. یعنی دولتها اگر مجال بازیگری هم داشتند، میدان را به نفع شرکتهای غیر دولتی باز میکردند این در حالی است که اصولاً دولتها در فضای مجازی مجالی برای عرضه اندام ندارند. با این ملاحظه، اقتصاد شرکتی آن هم از جنس دانش بنیان، اقتصادی است که با انعطاف پذیری بالا در فضای مجازی بازیگری میکند و از آنجا که بازیگری در فضای مجازی مساوی است با قانون گذاری، روشن است که هر قدر شرکتها بزرگتر باشد، سهم بیشتری از قانون گذاری در فضای مجازی را به خود اختصاص خواهند دارد. اگر به حرکت گوگل طی دهه اخیر توجه کنیم، روشن میشود که این شرکت همواره با شناسایی و خرید دهها شرکت پر ظرفیت در فضای مجازی، به دنبال گسترش قلمرو خود در همه عرصهها و حکمرانی حداکثری بر فضای مجازی بوده است.
ده. روشن است که شکل گیری فضای مجازی برای انقلاب اسلامی که انگیزه تمدن سازی و جهانی شدن دارد، یک فرصت طلایی است. به بیان دیگر، من معتقدم شکسته شدن مرزهای فیزیکی و کمرنگ شدن نظم دولت- ملت بیش از آنکه برای انقلاب اسلامی تهدید باشد، فرصت است و روح تازه ای را به حرکت جهانی انقلاب اسلامی می بخشد. با این حال، همانطور که اشاره شد، سلطه فزاینده امریکاییها در این عرصه غیر قابل انکار است و اگر فکری برای مهار قدرت امریکاییها و تقویت بنیه جمهوری اسلامی در فضای مجازی نشود، نه فقط از فرصتهای طلایی فضای مجازی نمیتوان استفاده کرد، بلکه موجودیت انقلاب اسلامی به خطر خواهد افتاد. در این شرایط، اول از همه باید طرز تفکر واداده که قائل به لزوم هضم در فضای مجازی فعلی با هدف بقا است به انزوا کشیده شود. آن طرز تفکری باید در متن جمهوری اسلامی باشد که نه فقط هضم شدن در فضای مجازی را قبول نداشته باشد، بلکه با ادراک مزیتهای جمهوری اسلامی و در نقطه مقابل، نقاط ضعف امریکاییها در فضای مجازی، امکان رقابت با امریکاییها در این میدان را با کمک جهان اسلام و همچنین کشورهای مشترک المنافع امکان پذیر بداند. ممکن است کسی بگوید، اندازه سرمایه گذاری ما در مقایسه با امریکاییها در فضای مجازی در خوش بینانه ترین وجه، یک به هزار هم نیست، آنوقت چگونه میتوان توقع داشت که جمهوری اسلامی ایران خود را در موقعیت رقابت با امریکاییها در نظر بگیرد؟ در پاسخ میتوان گفت که نوع رقابت ما با امریکاییها نباید رقابت کلاسیک باشد بلکه آن رقابتی با امریکاییها موفقیت آمیز خواهد بود که نامتقارن و ناظر به نقاط ضعف امریکاییها در فضای مجازی طراحی شود ضمن آنکه ما در این میدان تنها نیستیم و میتوانیم شرکای قدرتمندی را برای خود پیدا کنیم که هرچند ممکن است در محتوا با انقلاب اسلامی همسو نباشند لکن در انهدام سلطه فناوری و اقتصادی امریکاییها در فضای مجازی با ما به صورت مقطعی یا دائم در یک خط قرار دارند.
یازده. نباید از نظر دور داشت که امروز فضای مجازی به مهمترین ابزار جنگ فرهنگی و حتی سیاسی، اقتصادی و امنیتی امریکاییها علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. در واقع، وقتی از فضای مجازی صحبت میکنیم، با یک شرایط معمولی روبرو نیستیم بطوریکه جمهوری اسلامی ایران از این جهت با کمتر کشوری قابل مقایسه است. حتی مسأله چین و روسیه با امریکاییها و عمق درگیری آنه در فضای مجازی، با مسأله و عمق درگیری جمهوری اسلامی با امریکاییها در فضای مجازی یک جنس و یک اندازه نیست. در این شرایط، طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران نه فقط باید قدرت دفاعی خود را در درجه اول در محیط سرزمینی اش برای مقابله با هجمه امریکاییها بالا ببرد، بلکه باید توان خود را برای بازدارندگی دائماً افزایش دهد. البته موقعیت جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی صرفاً به جغرافیای سیاسی ایران محدود نیست و پیروان جمهوری اسلامی ایران در مناطق دیگر را هم شامل میشود اما فعلاً نقطه کانونی هجمهها ایران است. اگر سوال شود که استراتژی اصلی امریکاییها در هجمههای خود به در فضای مجازی ایران -حداقل طی ۵ سال گذشته- چه بوده است، در پاسخ میتوان گفت که جذب ایرانیان در شبکههای اجتماعیِ تحت سیطره امریکاییها و انجام عملیات روانی بر روی آنها برای جدا شدن مردم از نظام اسلامی، آن چیزی است که امریکایی در ۵ سال گذشته با صرف انرژی زیاد دنبال کرده اند. این استراتژی به مراتب از استراتژی مختل کردن تأسیسات کشور از طریق حملات سایبری برای امریکاییها مهمتر است هرچند در این زمینه هم کارهای مفصلی علیه جمهوری اسلامی ایران انجام شده که بخش مهمی از آنها خنثی شده است. حتی ممکن است فکر تحریم اینترنت برای ایرانیها از ذهن امریکاییها عبور کرده باشد لکن مادام که فضای مجازی مسیر ضربه زدن به جمهوری اسلامی را برای آنها هموار میکند، آنها تحریم ایران در این زمینه را از حد یک تحریم تبلیغاتی جلوتر نمیبرند کما اینکه سالهاست مثلاً بعضی از سرویسهای کم اهمیت گوگل برای ایرانیان غیرفعال شده است.
دوازده. این سوال مطرح است که مزیت اصلی جمهوری اسلامی و آنچه میتواند شرایط ابتکار عمل در فضای مجازی را برای ما بوجود آورد چیست؟ من در پاسخ عرض میکنم که ما چارهای جز سرمایه گذاریهای بزرگ و تقلا برای رشد زیرساختی و همچنین رشد فناورانه در این عرصه نداریم اما روشن است که به دلیل فاصلهای که در این زمینه با امریکاییها داریم و سرعت برق آسایی که رشد فناوریها در فضای مجازی دارند، لااقل از مسیرهای عادی نخواهیم توانست به سرعت به مرز فناوریهای حاضر در فضای مجازی برسیم. به همین دلیل، ما باید در کنار پیدا کردن میانبر و تقلا برای رشد جهشی فناوری، به دنبال یک مزیت ویژه برای خودمان باشیم که دیگران خصوصاً امریکاییها از آن برخوردار نباشند و از طریق آن بتوانیم خیلی زود شرایط را چه در داخل کشور و چه در سطح جهانی به نفع خودمان تغییر دهیم. به نظر من، محتوای ایدئولوژیک ما، همان مزیتی است که باید به صورت قوی و هنرمندانه از آن در جهت تغییر شرایط استفاده کرد. محتوای ایدئولوژیک ما همان نیرویی است که امریکاییها در برابر آن از خود نابردباری نشان میدهند و حاضرند هزینههای هنگفت سانسور و حذف آن در فضای مجازی را پرداخت کنند. در واقع، ما باید علاوه بر حضور فعال و اثرگذار در فضای مجازیِ تحت سیطره امریکاییها و تولید محتوای ایدئولوژیک خود در این فضا، وارد فاز ایجاد مناطق جدید و جذب کننده ای در فضای مجازی بشویم تا خارج از اپلیکیشنهای امریکایی بتوان به سمت تولید و انتشار زیرپوستیِ محتوای ایدئولوژیک خود برای مخاطب جهانی حرکت کرد. باید توجه داشت که منظور از این مناطق صرفاً مناطقی با کارکرد فرهنگی یا سیاسی نیست بلکه میتوان این مناطق را کاملاً اقتصادی تعریف کرد و تولید و انتشار محتوای ایدئولوژیک را یک امر غیر مستقیم و زیرپوستی در نظر گرفت.
اصول راهبردی جمهوری اسلامی در مواجهه با فضای مجازی
بعد از مقدمه نسبت طولانی اما ضروری، نوبت به بیان اصول راهبردی حاکم بر حکمرانی جمهوری اسلامی در فضای مجازی میرسد. این اصول، هم جمع بندی مقدمهای است که عرض شد، هم نکات تازه ای است که ناظر به تفکر کلان جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با فضای مجازی در قالب اصول راهبردی قابل طرح میباشد:
اصل اول: فرصت نگری به فضای مجازی
فضای مجازی هم فرصت است و هم تهدید و میزان فرصت و تهدید و غلبه هر یک بر دیگری، به بُنیه ما از جهات تکنیکی و محتوایی برمی گردد. اگر بُنیه قوی ای داشته باشیم، فرصتها بر تهدیدها غلبه میکند و اگر بُنیه ضعیفی داشته باشیم، تهدیدها بر فرصتها غلبه پیدا میکند اما آنچه مسلم است، در یک نگاه کلان، فضای مجازی برای جمهوری اسلامی و مأموریتهای بزرگ و تاریخی آن، یک فرصت ارزشمند است و باید هر طور که شده از آن به صورت حداکثری در جهت اهداف خود استفاده کند.
اصل دوم: صیانت از مرزهای ملی و دینی
با آنکه ما کمرنگ شدن نظم سیاسی دولت- ملت را با نگاه تمدنی و در دراز مدت یک فرصت تلقی میکنیم اما فعلاً برای جمهوری اسلامی حفظ مرزهای سرزمینی و به طریق اولی پاسداری از مرزهای عقیدتی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و به لذا طبیعی است که در این مقطع نباید از هیچ کوششی برای تقویت حاکمیت خود در چارچوب نظم سیاسی دولت- ملت و تأمین منافع ملی در این عرصه دریغ داشته باشد. بنابراین، ایجاد شبکه ملی اطلاعات و خوداتکایی در این مسیر، به علاوه ایجاد پدافند غیر عامل و حتی خلق قدرت بازدارندگی در جهت خنثی سازی هجمههای خصومت ورزانه جریان امریکایی- صهیونیستی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
اصل سوم: حمایت از حقوق و آزادیهای مشروع مردم در فضای مجازی
برای جمهوری اسلامی هیچ چیزی نباید مهمتر از دفاع و پشتیبانی از حقوق و آزادیهای مشروع مردم در فضای مجازی تلقی شود. لذا ایجاد بسترها و مکانیزمهای تحقق مردم سالاری و عدالت همه جانبه و گسترش فرصتهای فعالیتهای سوآور در کنار سالم سازی فضای مجازی از آلودگیهای اخلاقی، عقیدتی و سیاسی یک اصل مهم در مواجهه جمهوری اسلامی با فضای مجازی محسوب میشود.
اصل چهارم: مواجهه فراملی با فضای مجازی
ما نباید به سمت جزیزه گرایی و خودْ منزوی سازی در فضای مجازی حرکت کرده و کشور و انقلاب اسلامی را از فرصتهای بی شمار فضای مجازی محروم کنیم، بنابراین، جا دارد در کنار صیانت از مرزهای ملی و دینی، حضور جمهوری اسلامی در فضای مجازیِ جهانی با هدف ارتباط و تعامل سازنده با ملتها، پالایش فضای مجازی از آلودگیها، شکستن هیمنه جریان امریکایی- صهیونیستی و همچنین گسترش کسب و کار در فضای مجازی به رویکرد غالب کشور در فضای مجازی تبدیل شود.
اصل پنجم: سلطه گریزی و عدالت طلبی در فضای مجازی
سلطه جریان امریکایی- صهیونیستی در فضای مجازی فراتر از به خطر انداختن منافع ملی، مانع از ادامه حیات و پیشروی خط متعالی انقلاب اسلامی در سطح داخلی و جهانی میشود. البته امروز حتی برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان هم نسبت به لزوم مقابله با سلطه امریکاییها در فضای مجازی باور پیدا کرده اند و با اهداف متفاوتی آن را دنبال میکنند لکن آنچه مسلم است، از بین رفتن این سلطه برای جمهوری اسلامی چه از جهت سیاسی و اقتصادی، و مهمتر از آن، از جهت فکری و فرهنگی یک امر صد در صد حیاتی است. با این ملاحظه، از یک طرف، تلاش همه جانبه برای کاهش دایره اختیارات نامشروع امریکاییها در فضای مجازی و از طرف دیگر، پیگیری برای تحقق سیاست دو اینترنتی در جهان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
اصل ششم: تبدیل شدن به بازیگری بزرگ در فضای مجازی
چنانچه در مقدمه اشاره شد، امروز قانون گذاران اصلی در فضای مجازی شرکتهای غولی هستند که نه فقط نقش اصلی در نوآوریهای فناورانه در این عرصه دارند، بلکه بیشترین سهم را در اقتصاد فضای مجازی به خود اختصاص داده اند، بنابراین، زمینه سازی برای شکل گیری شرکتهای عظیم فراملی با هدف کسب سهم جدی توسط جمهوری اسلامی، و تبدیل شدن به یکی از قانون گذاران عمده در فضای مجازی یک اصل راهبردی مهم به شمار میرود.
اصل هفتم. مردم گرایی در فضای مجازی
در نظام مردم سالاری دینی، نه فقط تأمین منافع و مصالح حقیقی مردم یک حق محسوب میشود، بلکه مردم نقش تماشاگر یا نقش تصنعی در امور کشور ندارند و باید زمینه برای مشارکت واقعی و مؤثر آنها فراهم شود. از همین جا، موضوع ارتقاء دانش و بینش مردم در قبال فضای مجازی و سپس حضور و نقش آفرینی پررنگ آنان در این فضا قابل طرح است با این تفاوت که مردم در فضای مجازی نقش ذاتی دارند؛ یعنی فضای مجازی بدون مردم بی معناست. در عین حال، به نظر میرسد در ارتباط با فضای مجازی، اولاً، خط جمهوری اسلامی – بر خلاف خط جریان امریکایی- صهیونیستی- خط ناهوشیارسازی مردم و تبدیل آنان به بازار پرسود مصرف نیست و لذا حضور مردم در فضای مجازی یک حضور آگاهانه و مؤثر است و ثانیاً مدد خواهی از مردم آن هم توده مردم در همه زمینهها به ویژه برای جریان سازی های عظیم و مبتکرانه محتوایی، قدرت کشور برای مواجهه فعال با فضای مجازی را چه در سطح داخلی و چه در سطح جهانی به نحو فزاینده ای بالا خواهد برد.
اصل هشتم. اخلاق گرایی و صیانت از کرامت انسانی در فضای مجازی
نباید تردید داشت که فضای مجازیِ مسموم و فاسد نه فقط برای مردم ما، بلکه برای مردم دنیا مخرب است و در دراز مدت تهدیدهای این فضا را بر فرصتهای آن مسلط خواهد ساخت. از طرف دیگر، انسان در فضای مجازی باید از هرگونه تحقیر و از همه بدتر، مسخ در امان بماند و کرامت او کاملاً صیانت شود. بنابراین، ترویج اخلاق و کرامت انسانی و از آن بالاتر، گنجاندن اخلاق و کرامت انسانی در معادلات ریز و درشت فضای مجازی- درست مانند خونی که در رگهای انسان در حرکت است، - یک اصل راهبردی مهم محسوب میشود.
اصل نهم. محوریت پیام در فضای مجازی
هرچند تأمین زیرساختهای فنیِ لازم و همچنین نوآوریهای فناوری در فضای مجازی و به طور کل، تقویت بُنیه کشور در این زمینه یک اصل مهم و راهبردی محسوب میشود اما نباید فراموش کرد که همه اینها برای جاری شدن آشکار و پنهانِ پیامهای ایدئولوژیک ما در فضای مجازی است. با این ملاحظه، جمهوری اسلامی باید نوع نگاه خود را به محتوا در فضای مجازی ارتقاء داده و به هنری دست پیدا کند، که حتی در بطن و زیرپوست دادههای اقتصادی نیز پیامهای ایدئولوژیک که مهمترین آن سبک زندگی اسلامی است، قابل ارائه باشد.
اصل دهم. تعامل و همکاری با کشورها و ملتهای همسو
ما به تنهایی نمیتوانیم خیلی از اهدافمان را در فضای مجازی محقق کنیم ضمن آنکه نباید خود را در جهان تنها فرض کرده یا دایره ارتباط و تعامل خود را به همفکران عقیدتی مان محدود کنیم. آنچه مسلم است، امروز کشورها و ملتهای معترض به جریان امریکایی- صهیونیستی در فضای مجازی در حال افزایش هستند و این موضوع چه برای ایجاد سرمایه راه اندازی شرکتهای غول فراملی و چه برای شکل گیری اتئلافی به رهبری ایران در جهت تأمین عدالت در فضای مجازی میتواند فوق العاده کارساز تلقی شود.
ایده جامع حکمرانی و پیش نیاز تحقق آن
بر اساس آنچه به عنوان اصول راهبردی جمهوری اسلامی بیان شد، در ادامه بحث مایلم از الگوی شش ضلعی حکمرانی جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی که یک الگوی پیشنهادی است، پرده برداری کنم. در سالهای اخیر و با وجود تأسیس شورای عالی فضای مجازی و زحمات زیادی که دلسوزانِ این میدان در زمینه تغییر موقعیت جمهوری اسلامی در مواجهه با فضای مجازی کشیده اند، ما هیچوقت «ایده جامعی» برای حکمرانی در این فضا نداشته ایم. البته ایده جامع از طرفی از بطن یک ادارک عمیق و همه جانبه از فضای مجازی و تحولات جهانی در این عرصه زاییده میشود، و از طرف دیگر، زمانی متولد میشود که رویکرد انفعالی به فضای مجازی به رویکرد فعال و مبتکرانه تبدیل شده باشد. بنابراین، شاید این انتظار که کشور ما در سالهای قبل به یک ایده جامع درباره حکمرانی رسیده باشد، انتظار به جایی به شمار نیاید. علاوه بر این، روشن است که تحقق ایده جامع نه فقط نیازمند عزم و اراده پولادین، بلکه محتاج یک هدایت، یک هماهنگی، یک مانع برداری و یک هم افزایی جدی در این عرصه است که وظیفه شورای عالی فضای مجازی محسوب میشود. بنابراین، یکی از پیش نیازهای اصلی برای دست یابی به حکمرانی قوی و پیشتازانه در فضای مجازی، اصلاح و تقویت شورای عالی فضای مجازی و نجات آن از دو آفت مهم سطحی گرایی و جناح زدگی است. به بیان دیگر، همه باید بدانند که تحقق ایده جامع جمهوری اسلامی برای حکمرانی در فضای مجازی به فهم عمیق احتیاج دارد و این فهم نباید قربانی تمایلات جناحی دولتها بشود و هر دولتی هم که سر کار بیاید، میبایست در مسیر تحقق این ایده گام بردارد.
اضلاع الگوی پیشنهادی برای حکمرانی جمهوری اسلامی در فضای مجازی
ضلع اول: تکمیل و راه اندازی شبکه ملی اطلاعات
بر اساس طراحی کلان شورای عالی فضای مجازی، شبکه ملی اطلاعات از سه لایه زیرساخت، محتوا و خدمات تشکیل شده است. تاکنون به لطف الهی و با زحمات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، بخش مهمی از لایه اول، یعنی لایه زیرساخت شکل گرفته است. با این وجود، باید کاری کرد تا بر اساس یک نقشه مهندسی دقیقتر، ظرف حداکثر ۲ سال آینده این لایه با همه لوازم آن قابل بهره برداری بوده و تستهای لازم روی آن مثبت باشد. لایه زیرساخت به تنهایی میتواند علاوه بر تأمین سطح خوبی از امنیت، اعم از امنیت ملی و امنیت تک تک کاربران چه در حوزه فنی، چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه فرهنگی- سیاسی، فرصت برخورداری از سرعت بالا و قیمت مناسب را فراهم کند ضمن آنکه شبکه ملی اطلاعات از طریق دروازههای هوشمند خود با فضای مجازیِ جهانی ارتباط دارد و اتفاقاً فرصتهای بیشتر و مقرون به صرفه تری را برای ارتباطات جهانی فراهم میکند. با این وجود، سرمایه گذاری همه جانبه و شروع عملیات شکل گیری لایه دوم و سوم باید در دستور کار شورای عالی فضای مجازی قرار بگیرد تا همزمان با تکمیل لایه اول بخش مهمی از این دو لایه نیز تمام شود. به نظر من، شبکه ملی اطلاعات از مرزهای ملی و دینی ما در فضای مجازی صیانت میکند ضمن اینکه به سالم سازی فضای مجازی و آسوده خاطر سازی خانوادهها و همچنین به رونق کسب و کار در این عرصه هم کمک جدی خواهد کرد.
ضلع دوم: شکل دهی به اینترنت دوم یا ایجاد شبکه فراملی اطلاعات
همانطور که قبلاً اشاره شد، ما ماید برای مهار قدرت جریان امریکایی- صهیونیستی، جهان را به سمت شکل گیری اینترنت دوم سوق دهیم. امروز چینیها، روسها و خیلیهای دیگر از انگیزه لازم برای ورود به این میدان برخوردارند و جمهوری اسلامی میتواند بر کسب منافع مشترک خود با دیگران و البته با حفظ شبکه ملی اطلاعات در بطن اینترنت دوم یا شبکه فراملی اطلاعات، به سهم خود در ایجاد شکاف بین امریکاییها و دیگران نقش آفرین باشد.
ضلع سوم: شکل دهی یک ائتلاف جهانی برای کاهش اختیارات امریکاییها در فضای مجازی و ایجاد نظام حقوق بین الملل برای فضای مجازی
روشن است که فضای مجازی در شرایط فعلی به شیوه کت خداگری اداره میشود و کت خدا خود را به هیچکس پاسخگو نمیداند. شاید بدانید که تا الآن تلاشهای زیادی برای کشاندن مسائل فضای مجازی به سازمان ملل و مجامع وابسته به آن از سوی کشورهای مختلف صورت گرفته اما با مخالفت و کارشکنی امریکاییها روبرو شده است. بنابراین، ما باید با تأسیس معاونت فضای مجازی در وزارت خارجه و تربیت دیپلماتهای زبده و شجاع، به سمت ایجاد یا تقویت ائتلافهایی که خواهان کاهش اختیارات بی حد و مرز امریکاییها در فضای مجازی هستند، حرکت کنیم و در این زمینه از تأثیر دیپلماسی عمومی هم غافل نباشیم.
ضلع چهارم: ایجاد غلبه گفتمانی برای مواجهه معقول و انقلابی با فضای مجازی
هرگونه موفقیت در تحقق الگوی حکمرانی، مستلزم ایجاد فضای ذهنی مناسب به مفهوم باز شدن یک چتر گفتمانی بسیار قوی بر روی این الگوست. این چتر گفتمانی است که بازیگران داخلی و حتی بین المللیِ همسو با جمهوری اسلامی و فراتر از آن، کل مردم را به صورت خودجوش با سیاستهای جمهوری اسلامی همراه خواهد کرد و موانع را به راحتی از سر راه برخواهد داشت. ما امروز فاقد این چتر گفتمانی هستیم و حتی اجازه داده ایم گفتمانهایی که با سیاستهای جمهوری اسلامی همسو نیستند در جامعه ما رشد کنند. البته ایجاد چتر گفتمانی نه تنها متدلوژی خاص خود را دارد بلکه از لوازمی برخوردار است که یکی از مهمترین آن، وفاق نظری میان مسئولان ارشد کشور است.
ضلع پنجم: راه اندازی شرکتهای عظیم غیردولتی با رویکرد فراملی و باز کردن میدان نوآوری
از نظر من، مهمترین ضلع الگوی شش ضلعی، ضلع پنجم محسوب میشود. چنانچه قبلاً نیز اشاره شد، لازمه بازیگری در میدان و قرارگرفتن در مقام قانون گذاری، ایجاد بسترهای مساعد برای شکل گیری شرکتهای بزرگ دانش بنیان از درون فضاهای استارت آپی است. یعنی جمهوری اسلامی باید با ایجاد صندوق مالی قوی و ارائه تسهیلات درشت، زمینه شکل گیری شرکتهای دانش بنیان حول طرحهای خلاقانه را فراهم کند. هرچند در ابتدا این شرکتها در محیطهای کوچک و محلی شکوفا میشوند اما باید از قابلیت کار فرامحلی برخوردار باشند. البته از آنجا که کشور ما در معرض یک نفوذ سازماندهی شده از بیرون است، جا دارد بسترسازی برای شکل گیری این شرکتها کاملاً محتاطانه باشد. در حال حاضر الگوی Gongo یعنی مجموعههای مردم نهادی که ارتباط معناداری با دولت دارند، در بعضی کشورها تجربه شده و این تجربه قابل سرایت در ایران است. حتی میتوان به الگویی دست یافت که امکان جذب سرمایه گذار خارجی به شیوه امن را نیز فراهم کند. وقتی شرکتهای کوچک تدریجاً به فعلیت رسید، اذغام این شرکتها با هم با هدف ایجاد شرکتهای بزرگتر و تواناتر، گام بعدی است که باید برداشته شود.
ضلع ششم: ایجاد بسیج سایبری با رویکرد محتوایی
بسیج سایبری با ارتش سایبری تفاوت دارد. بسیج سایبری، یعنی آموزش و به میدان آوری میلیونی مردم در جهت دفاع محتوایی از مرزهای ملی و دینی. در واقع، ما نباید نسبت به حمایت از ارزشهای اسلامی و انقلابی در فضای مجازی و خنثی سازی هجمههایی که به این ارزشها میشود، سستی به خرج بدهیم؛ این در حالی است که در سالهای اخیر، یکی از نقاط تمرکز دشمنان ما عملیات روانی علیه افکار عمومی بوده است. در عین حال، وقتی صحبت از بسیج سایبری میکنیم، این بسیج اختصاصی به مردم ایران ندارد و میتواند همفکران ما در اقصی نقاط جهان که مهمترین دغدغه آنها ارزشهای الهی است را هم در درون خود جا دهد.
برخی ملاحظات:
یکم. ممکن است سئوال شود که این شش برنامه اقدام کلان از یک جنس نیستند و لذا اتصال آنها به همدیگر چگونه قابل توجیه است؟ در پاسخ عرض میکنیم که هرچند همه این شش برنامه اقدام از یک جنس نیستند اما در موفقیت همدیگر نقش جدی ایفا میکنند؛ از طرف دیگر، این شش برنامه اقدام، عمده اهداف جمهوری اسلامی در فضای مجازی را پوشش میدهد.
دوم. در الگوی مطلوب و پیشنهادی ما، از ابتدا بنا به طرح جزئیات نبود ضمن آنکه روشن شدن خیلی از جزئیات و فرمولهای بحث نیازمند شکل گیری مطالعات تکمیلی در این عرصه است که در جای خود باید انجام شود.
سوم. نباید تصور شود که بر اساس اصول راهبردی دهگانه ای که بیان شد، صرفاً میتوان به همین الگویی که بنده ارائه دادم دست پیدا کرد؛ به بیان دیگر، ممکن است بر اساس این اصول، الگوهای دیگری هم قابل طراحی باشد.
چهارم. برای کسانی که درکی از نقاط قوت و مزیّت های جمهوری اسلامی ندارند و بدبینی به داخل و ترس از غرب به ویژه امریکا وجودشان را فرا گرفته است، زمینه فهم مناسب این الگو و امکان تحقق آن وجود ندارد.
پنجم. این الگو در صورتی قابل تحقق است که بهره برداری از فرصتهای بی نظیر فضای مجازی به اولوبت اول کشور تبدیل شود و سرمایه بزرگی برای آن تأمین شود.
از اینکه با سعه صدر این سخنرانی را گوش دادید سپاسگزارم و امیدوارم بنده را از نظرات و راهنماییهای خودتان محروم نفرمایید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
نظر شما