خبرگزاری مهر، گروه استانها – بهنام عبداللهی: جنگلهای ارسباران دو هفته پیش آتش گرفت و به گفته کارشناسان خسارات غیرقابل جبرانی به محیط زیست منطقه وارد کرد.
پس از گذشت چند روز و سوختن بیش از ۵۰۰ هکتار از جنگلها، نیروهای امدادی از جمله بالگردها برای اطفا حریق به منطقه رسیدند. همین موضوع انتقادات زیادی در پی داشت.
کدام منابع طبیعی در این آتش سوزی خسارت دیدند؟ نگرانی و مطالبات مردمی در ورود دستگاههای متولی چقدر تأثیرگذار بود؟ نبود فرماندهی واحد در مدیریت بحران به چه اندازه آسیبها را تشدید میکند؟ چه درسهایی از این حادثه گرفتیم؟
محمدرضا مسعود، کارشناس حیات وحش، دکتر احمد بایبوردی، استاد دانشگاه، کارشناس منابع طبیعی، دکتر عاطفه مجتهدی، کارشناس آموزش و مشارکت اجتماعی در موضوعات زیستی محیطی و احمد رحمانی، مدیرعامل خانه محیط زیست آذربایجان و کارشناس مشارکت اجتماعی در میزگرد خبرگزاری مهر به این سوالات پاسخ گفتند.
در ادامه بخش دوم گزارش این میزگرد را میخوانید.
*عمق خسارات آتش سوزی ارسباران تا کجا بود؟
بایبوردی: دقیقاً تا عمق خاک. با آتش سوزی، کربن آلی که ساختار تشکیل دهنده خاک است از بین میرود. همچنین آتش سوزی باعث میشود فوم و فلور خاک که در برگیرنده موجودات زنده از جمله کرم خاکی و باکتری و قارچ است از بین برود. این به معنای نابودی حیات خاک منطقه است.
برای اینکه موجودات دوباره در خاک مستقر شوند و به فعالیت بپردازند تا خاک احیا شود، به مدت زمانی طولانی نیازمندیم؛ البته این را هم نباید فراموش کرد که از نظر علمی امکان احیا ۱۰۰ درصدی وجود ندارد.
حالا ما نشسته ایم و چیزهایی میگوئیم که امکان ندارد به عقب برگردد، در واقع داشتههای عظیمی را از دست داده ایم. ارسباران درحالت اغما قرار گرفته و برای حیات دوباره آن به مدیریتی قوی نیاز داریم. متأسفم که این را می گویم اما اگر همین روند ادامه داشته باشد، به زودی باید به فکر تشکیل ستاد احیا جنگلهای ارسباران باشیم.
*در سالهای اخیر به واسطه ظهور شبکههای اجتماعی، در حوادثی این چنینی مطالبات و نگرانیهای مردمی پررنگ میشود. به نظر شما این نگرانیها کاری از پیش برد؟
مجتهدی: میتوان گفت که پس از گذشت چند روز از شروع آتش سوزی در جنگلهای ارسباران، این مطالبات و فشارهای مردمی بود که دستگاههای متولی را به حرکت واداشت.
اما موضوع ورود مردم به ویژه جوامع محلی برای اطفا حریق مسئله ساده ای نیست. در واقع در آتش سوزی ارسباران نیز همچون حوادث سالهای گذشته نیروهای مردمی که به صورت خودجوش برای اطفا حریق در منطقه حضور یافته بودند، بلاتکلیف مانده بودند.
متأسفانه برای ورود عوامل انسانی در مدیریت بحران هیچ برنامه ریزی مشخص و پروتکلی از پیش تعیین شده نداریم و همین باعث میشود نیروها به جای اینکه مفید واقع شوند، خودشان به مشکل و بحرانی تازه تبدیل شوند.
اینکه رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی باعث میشوند صدای مردم به گوش مسئولان برسد خوب است؛ اما نباید به سمتی برویم که به جای مطالبه گری، ناامیدی در جامعه گسترش یابد.
*فرمانده واحدی در مدیریت آتش سوزی جنگلهای ارسباران وجود نداشت. این موضوع چقدر خسارات حادثه را تشدید کرد؟
رحمانی: تنها آتش سوزی و مدیریت بحران نیست. متأسفانه در بسیاری از حوزهها از نبود پروتکل آسیب میبینیم. در واقع باید سناریویی وجود داشته باشد که نقش هر دستگاه یا حتی شهروندان را در مدیریت بحران تعیین کند. در کشور ما شاید تنها ارگانی که پروتکل مشخص برای پیشبرد روند درمانی بیماران دارد، اورژانس است.
در آتش سوزی جنگلهای ارسباران شاهد این بودیم که نیروهای سپاه و ارتش وارد قضیه شدند اما به دلیل اینکه نیروهایشان آموزش ندیده بودند، چندان مفید واقع نشدند.
همزمان با ارسباران در ایزمیر ترکیه هم آتش سوزی اتفاق افتاده بود. آنها سناریویی مشخص برای اطفا حریق داشتند، ابتدا ۹ بالگرد محلی به موضوع ورود پیدا کردند اما با تشدید آتش سوزی، استانهای همجوار هم بالگردهایی اعزام کردند که به ۱۹ بالگرد رسید. اما ما همچنان نمیدانیم باید چه زمانی چه کاری انجام بدهیم؟
*از آتش سوزی جنگلهای ارسباران چه درسهایی گرفتیم؟
مسعود: من به عنوان جمع بندی باید بگویم تا زمانی که سیستم مدیریتی کشور ما دستوری است و جوامع محلی در منابع منطقه نفعی ندارند، چنین حوادثی دور از انتظار نیست.
بایبوردی: اخیراً یک زوج ایرانی راکتی برای اطفا حریق اختراع کرده اند که هر کپسولش میتواند دوهزار و ۵۰۰ متر از یک جنگل درحال آتش سوزی را نجات بدهد. من به عنوان سخن نهایی ام این سوال را طرح میکنم که چرا مسئولان ما در راستای اقتصاد مقاومتی، رونق تولید و مدیریت حوادث طبیعی از چنین اختراعاتی حمایت نمیکنند؟
مجتهدی: من دو آرزو دارم: امیدوارم یک روز به همین زودی محیط زیست به اولویت سیاستمداران، مسئولان، آموزش و پرورش و… تبدیل شود و همه باور کنند که محیط زیست یک موضوع حاشیهای نیست.
و آرزو میکنم یک مدیر یا مسئولی با جرأت بیاید و بگوید من نتوانستم تمام مشکلات این حوزه را حل کنم، اما حداقل توانستم یک مشکل را به طور اساسی برطرف کنم تا در حوادث و اتفاقات آینده از جانب آن متضرر نشویم.
رحمانی: کشورهای توسعه یافته به این نتیجه رسیده اند که اگر از محیط زیست خود حفاظت نکنند، صنعت شأن هم بی دوام خواهد بود. آنها برای رسیدن به این نتیجه هزینههای زیادی داده اند اما ما باید از تجارب شأن استفاده کرده و اشتباه آنان را تکرار نکنیم.
عکسها از: بهرام تندران
نظر شما