به گزارش خبرنگار مهر، سخنرانی حجتالاسلام محمدصادق حیدری هر شب در دهه اول محرم در هیأت عشاق الحسین (ع) شهرستان سرخه (استان سمنان) با موضوع «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» برگزار میشود.
در ادامه گزارش شب اول محرم (۹ شهریور ۹۸) از نظر شما میگذرد:
هر انسانی در زندگی خودش و لو به سادهترین شکل، به گذشته و حال و آینده خود توجه دارد. به زمان گذشته توجه میکند و به یاد خاطرههایش میافتد. به زمانِ حاضر توجه میکند؛ مشکلات یا موفقیتهای خود را میبیند و شکر میکند یا کفران می ورزد. به آینده توجه میکند و در او بیمها و امیدهایی شکل میگیرد؛ آرمانهایی برایش متبلور میشود و برای رسیدن به آنها تصمیم میگیرد تغییراتی در خود ایجاد کند. بنابراین هیچ انسانی نمیتواند از توجه به گذشته و حال و آیندهی خود به دور باشد.
این امر فقط به فرد فردِ انسانها اختصاص ندارد بلکه در جوامع و حاکمیتها و تمدنها نیز جاری است. حاکمیتها و تمدنها نمیتوانند بیتوجه به گذشته و حال و آینده خود باشند بلکه گذشته را جمعبندی میکنند و تمام تلاش خود را انجام میدهند تا آن مسیر طی شده را در زمانِ حال خود اصلاح و بهینه کنند و سپس آن را زمینهی رسیدن به آیندهی مطلوبتر و بهتر قرار دهند. بنابراین از منظر کلان، گذشته و حال و آینده را مرتبط و در هم تنیده میبینند والّا حرکتشان ناهماهنگ خواهد بود و به چالشهایی مبتلا خواهند شد. متناسب با همین واقعیت است که مقام معظم رهبری در دیدار رمضانی خود با دانشجویان، بیانیه گام دوم را یک جمعبندی از گذشته، حال و آینده انقلاب اسلامی دانستند. ایشان در بیانیه گام دوم سعی داشتند برای ملت فهیم و صبور و مجاهد ایران درک مشترکی از گذشته و حال و آینده ایجاد کنند. در واقع حاکمیتها نه تنها نمیتوانند به این امر بیتوجه باشند بلکه به صورت تخصصی و علمی نه عرفی و عوامانه به آن میپردازند. «فلسفه تاریخ» همان تخصص ریشهای است که در آن، درک کلانی از گذشته، حال و آینده ارائه میشود تا حرکت جوامع، حاکمیتها و تمدنها سامان یابد.
لذا در عزاداری سالهای گذشته، دو مجموعه بحث «قیام حسینی در برابر جاهلیت اولی؛ قیام خمینی در برابر جاهلیت مدرن» و «ساختارهای اجتماعیِ قاتل امام؛ ساختارهای اجتماعیِ برانداز نظام» ارائه شد تا با تبیین نسبت بین قیام عاشورا و نهضت الهی حضرت امام، گذشته و حالِ ملت ایران و نظام اسلامی در قالب یک هویت تاریخی به هم مرتبط و متصل شود. زیرا هویت اساسی جامعه شیعه، عاشوراست و اگر ارتباط این موضوع با شرایط کنونی جامعه شیعه که محور آن خواسته یا ناخواسته، انقلاب اسلامی است روشن نگردد، عزاداریها ناقص انجام خواهد شد و درک از مصائب هم در سطح پایینی باقی خواهد ماند و عبور از امتحانات پیشروی جامعه و نظام میسر نخواهد شد.
اما به حول و قوه الهی در بحث امسال، به بحث از جامعه شیعه و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی با محوریت آینده خواهیم پرداخت و از آن جا که محور اصلیِ آینده از منظر شیعیان و محبین اهلبیت علیهم السلام «ظهور حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف» است، لذا عنوان محوری مباحث پیشرو عبارت است از:
«فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری؛ زمینهی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عُظمی »[۱]؛ یعنی چگونه فهم ما نسبت به عوامل غیبت کبری از فهمهای ساده و عرفی و غیر دقیق به یک درک عمیق ارتقایابد تا تلاشهای جهادیمان برای ظهور در سطح جامعه و نظام، سمت و سو و نظم و قاعدهی مشخص بگیرد و تنظیم شود.
به عنوان مقدمه باید گفت: آنچه که برای ارتقای ادراک از مسئلهی ظهور ضروری است، دقت و تأمل بیشتر در مورد نسبت «نگاه شیعی به مسألهی ظهور» با «نگاهِ متداول در دنیا به آینده» است. به عبارت دیگر این دو نمیتوانند هیچگونه نسبتی به یکدیگر نداشته باشند بلکه باید ایمان جامعه شیعی بروز و ظهوری در مقابلِ اهل دنیا داشته باشد. و غیر ممکن است که آخرتگرایان و خداپرستان در یک فضای ایزوله به کار خود بپردازند و رفتار موحدین هیچگونه برخوردی با کفر کفار و نفاق منافقین نداشته باشد. البته ملت ایران که آوازهی او درجهان پیچیده است از این درکهای ابتدایی گذر کرده امّا شایسته است که همچنان تأمّل و دقّت خود را دراین باره بیشتر و عمیقتر کنیم.
آینده در نزد اهل دنیا و عرف متداول معنای مشخصی دارد که در آن خبری از ظهور نیست. آنان در علم آینده پژوهی تخمینهایی نسبت به تغییرات آینده مطرح میکنند و سپس به چشمانداز نویسی میپردازند و برای تحقق آن تغییرات، کارهایی را ضروری میپندارند. در مقابل این وضعیت، آیا قابل قبول است که نگاه ما نسبت به مسألهی ظهور در سطحی باقی بماند که به چشماندازِ جامعه وحاکمیت مان جهتدهی نکند؟
در صلوات عصر جمعه که در مفاتیح الجنان آمده است و به خواندن آن بسیار سفارش شده میخوانیم: «[اللّهم] وَ اهْدِمْ بِعِزِّهِ کُلَّ ضَلاَلَهٍ وَ اقْصِمْ بِهِ کُلَّ جَبَّارٍ وَ أَخْمِدْ بِسَیْفِهِ کُلَّ نَارٍ و أَهْلِکْ بِعَدْلِهِ کُلَّ جَوْرٍ وَ أجْرِ حُکْمَهُ عَلَی کُلِ حُکْمٍ وَ أَذِلَّ بِسُلْطَانِهِ کُلَّ سُلْطَان »[۲]
یعنی شأن حضرت ولی عصر (عج) این است که بر تمامی حاکمیتها حاکم شوند و بر تمام سلطهها مسلط گردند. اگر ایشان چنین شأنی دارند، آیا میشود دنیاپرستان و هوسبازان آیندهای را برای بشریت رقم بزنند و به آن سمت حرکت بکنند، ولی ادراک ما از ظهور ناظر به آن نباشد بلکه ظهور در نزد ما حالتی اساطیرگونه داشته باشد و همانند یک آرمان شهر باشد که بالاخره روزی محقق خواهد شد و معلوم نباشد چه ارتباطی به وضعیتِ امروز ما دارد و چه باید بکنیم تا آن اتفاق بیافتد؟ اگر چنین تصویری در ذهن ما شکل میبندد به دلیل ادراک ناقص ما است و الا شأن ایشان علیهم السلام این نیست بلکه ادراک ماست که باید ارتقا پیدا کند.
ظهور باید به گونهای تفسیر شود که حاکم بر چشم اندازهای جمهوری اسلامی و امت شیعه باشد. درک ما از ظهور باید بتواند به تدوین اسناد بالادستی نظام و طراحی چشماندازها جهتدهی کند. ظهور باید سمت و سوی نظام جمهوری اسلامی را معین کند. چون نزد دنیاپرستان عالم، خدای متعال وانبیای عظام و مسئلهی ظهور هیچ جایگاهی در تعریفِ گذشته، حال و آیندهی نظامها و تمدنها ندارد. البته اگر مؤمنین معارف الهی را به عنوان اعتقاد در زندگی فردی خود داشته باشند از نظر آنها هیچ مشکلی نیست ولی به هیچ وجه نخواهند پذیرفت که این معارف در تعیین سرنوشت بشریت و در سطح اسناد جهانی و بین المللی و استراتژیهای جهانی سازمان ملل و امثال ذلک حضور پیدا کند در حالی که اگر اموری مربوط به سرنوشت بشریت و سعادت و شقاوت انسانها، امتها وحاکمیتها باشد، آنجا مهمترین عرصه برای حضور ارادهی الهی و اولیای معصومین علیهم السلام و معارف الهی شیعی است.
اما به چه دلیل ادعا شد که طراحی چشماندازها و آیندهپژوههای متداول مادی است؟ پاسخ به این سوال بحث مفصلی میطلبد اما به طور مجمل باید گفت در روند معمول جهانی، محور اصلی در نگارش چشماندازها «تغییر نسل تکنولوژی» است و این که انسانها، جوامع و خُلقیات، روحیات، افکار و اعمالشان باید چه گونه باشند و چه شرح صدر و چه توانایی ذهنی و عملی پیدا کنند تا بتوانند توسعه تکنولوژی را رقم بزنند. به همین دلیل است که چشماندازها برای بازه زمانی بیست ساله طراحی میشوند [۳] چون معمولاً تغییر نسل تکنولوژی در بازههای بیست ساله اتفاق میافتد درحالی که تکنولوژی، ابزار است و نه محور و نباید محور تعیینِ سرنوشت بشری باشد.
اساساً این که کافر دچار ناهنجاری در عمل و پوشاندن حقیقت است، به خاطر همین است که ابزار را محور قرار میدهد. همانطور که کفارِ زمانِ انبیا، سنگ و چوب را محور قرارمیدادند و انبیا مدام به آنها میگفتند که سنگ و چوب وسیلۀ زندگی شماست و نباید مورد پرستش شما قرار بگیرند؛ امروز هم تکنولوژی را محور چشماندازها و تعیین سرنوشت بشریت قرار میدهند و رشد انسانی را به تبع آن تعریف میکنند و اینگونه بتپرستی مدرن و پیچیدهای به راه انداختهاند؛ یعنی هیچکدام از این افراد برای تعظیم و خضوع، خود را جلوی بتهایی که در منطقهی تبت و امثال آن هستند به زمین نمیاندازند و بتپرستی به نحو سابق جریان ندارد اما کیفیت جدیدی از بتپرستی ایجاد شده است. این که ابزارِ زندگی، محور و هدف زندگی بشر شده و رشد انسان و جامعه به تبع آن تعریف شود، شکلی پیچیده و جدید از بت پرستی قدیم است.
حال آن که آینده بشریت و اقلّاً آینده مؤمنین، محبین و ملت انقلابی ایران باید بر این پایه استوار باشد که میخواهند چه سطحی از ارتقای روحی، ذهنی و عملی در خدمت به آستان معصومین علیهم السلام پیدا بکنند تا بر اساس آن معین گردد که ابزار و فناوریِ رسیدن به مقصود چیست؟ بنابراین اگر ادراک ما نسبت به ظهور به گونهای باشد که نسبت به این بتپرستی جدید موضعی نداشته باشد و نتواند آن را تغییر دهد، حتماً ناقص است و باید ارتقا یابد.
لذا مسئله ظهور حضرت بقیهالله (عج) به زمانهی کنونیِ ما مرتبط است. همانندِ مسابقات دو امدادی که یک شیء را از نفر قبلی میگیرند تا به نفر بعدی برسانند، ما هم باید بدانیم در مرحلهی کنونی از تاریخ چه نقشی باید ایفا کنیم تا به ظهور نزدیک شویم. باید بدانیم همین امروزِ ما نسبتش با ظهور چیست؟ همانطور که حسب ادعیه، غیبت در همین امروز ما تأثیرات بزرگی دارد: «الهی عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء و انقطع الرجاءو ضاقت الارض و منعت السماء [۴]» امروز با غیبت حضرت ولیعصر علیه السلام نه تنها در وضعیت هدایت بشریت، ضربههای سنگین و چالشهای عظیمی ایجاد شده است بلکه در تکوین عالم هم اتفاقاتی افتاده است. پس باید بدانیم همین امروز ما چه نسبتی با ظهور دارد نه این که ظهور را یک آیندهی اساطیرگونه بدانیم که زمانی به آن خواهیم رسید و معلوم هم نیست که چگونه و در چه مسیری و با طی چه گامهایی به آن خواهیم رسید.
ممکن است گفته شود: «اگر آحاد مکلفین واجبات و محرمات الهی را مراعات کنند، حضرت ولیعصر (عج) از ما راضی خواهد بود و ما درحال زمینهسازی برای ظهور او هستیم». گرچه بخشی از این ادعا صحیح است و احکام فردی نیز احکام خدای متعال هستند اما این ادراک رایج، بسیار ناقص است و ابداً در وضعیت کنونی کفایت نمیکند، ولی اگر چنین باشد مجموعهای از سوالات قابل طرح است:
اگر صرف انجام واجبات فردی و دوری از محرمات فردی زمینه ظهور را فراهم کند، این هدف از چه طریقی باید محقق شود؟ آیا به صرف بیان احکام در منابر، این اتفاق محقق میشود؟ افراد مقید به احکام باید به چه تعداد برسند و چند درصد از جوامع را تشکیل دهند تا ظهور حاصل شود؟ ۱۰%؟ ۲۰%؟ ۵۰%؟ ۷۰%؟…. آیا در گذشته از این افراد نداشتهایم؟ در مقابل، آیا آن کسانی که نسبت جامعه وحاکمیتشان را با آینده مشخص میکنند و آینده بشریت را با چشماندازهای خودشان رقم میزنند، صرفاً رفتارهایی فردی از شهروندان خود طلب میکنند و این گونه بشریت را به سمت آینده مطلوب مادی و دنیاپرستانه خودشان میبرند؟ یا اینکه بشریت را در ساختارها، ساز و کارها و کانالهایی قرار میدهند تا با آیندهی مدنظرشان هماهنگ شوند؟ آیا در مقابل چنین حریفِ آیندهسازی، میتوان به سطوح ابتدایی و اولیه و فردی اکتفا کرد؟ اگر هر کسی به تنهایی کار خودش را انجام دهد، آیا در مقابل آنان خواهیم توانست آینده را تغییر دهیم و از دست آنان بگیریم؟ آیا مضمون آن فقره از زیارت عصر جمعه که نقل شد: «أَجْرِ حُکْمَهُ عَلَی کُلِ حُکْم وَ أَذِلَّ بِسُلْطَانِهِ کُلَّ سُلْطَان» یعنی گرفتن تمام حاکمیتها، صرفاً با اینکه هر کسی وظیفهی فردیِ خودش را انجام دهد محقق میشود؟ یا یک وظایف اجتماعی و یک وظایف حاکمیتی وجود دارد؟
البته برای فهم و عمل به وظایف حکومتی و تمدنی، جامعه شیعه گامهایی را به صورت وجدانی برداشته ولی این گامها باید دقیقتر، واضحتر، قاعدهدارتر شود و تعمیم پیدا کند و تکرار شود. به عنوان نمونه، ملت انقلابی ایران با قدرت ایمانی خود و با پیروی از منزلت نیابت عامه حضرت ولیعصر (عج) که امروزه در وجود حضرت امام و مقام معظم رهبری تجلی یافته، توانسته است در آیندهی دنیاپرستان تصرف کند. در واقع حضرت ولیعصر (عج) از طریق نورانی کردن قلوب نواب عامّ خود، امت دینی را در مقابل دنیاپرستان به حرکت درمیآورند تا امنیت را از دنیاپرستیِ آنان سلب کنند ویا حداقل امنیت را برای خداپرستی فراهم کنند؛ درنتیجه آنان احساس خطر میکنند و ناچار میشوند هزینههای گزافی را که قصد دارند برای به دست گرفتن آیندهی بازار و نبض تکنولوژی و تحمل ریسکِ «شکست تحقیقات جدید» صرف کنند، در جای دیگر هزینه کنند.
نمونهی این تصرف گفتهی ترامپ رئیس جمهور کنونی آمریکا در زمان مبارزات انتخاباتی است که اعلام کرد: دولتهای سابق آمریکا هفت هزار ملیارد دلار برای کنترل خاورمیانه خرج کردهاند ولی هیچ فایدهای نداشته است و زیرساختهای ما کهنه و قدیمی مانده است. به عبارت دیگر پس از قدرت گرفتن ملت موحّد ایران به رهبری حضرت امام رحمه الله علیه، دنیاپرستان عالم احساس خطر کردند و هزاران میلیارد از پولهایی را که قصد داشتند برای آیندهی خود، ارتقا زیرساختها و لذت بیشترشان از دنیا صرف کنند، در این منطقه و برای تأمین امنیت خود خرج کردند و باز هم نتیجهای نداشت به گونهای که رئیس جمهور آمریکا مجبور شد برای سفر به این منطقه، بدون اعلام قبلی حرکت کند و با هواپیمای چراغ خاموش و در یک پادگان دور از بغداد فرود بیاید.
بنابراین ملت ایران چنین عملکردی از خود به جا گذاشته است و به خاطر همین است که آنان از غیض و عصبانیت به خود میپیچند و به تعبیر زیبای قرآن کریم: «فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُون »[۵] (انفال/۳۶). کفار برای دنیای خود خرج میکنند ولی آن هزینهها با قدرت مؤمنین به حسرتشان تبدیل میشود و در نهایت به جهنم خواهند رفت. آن جایی که امّت، نواب عام حضرت را همراهی کنند، خواهند توانست آیات قرآن را در زمان و مکان خود اقامه کنند. این، عینیتِ ولایت حضرت ولیعصر عج نسبت به جامعه شیعه و هدایت آنان در به هم زدن چشماندازهای جامعه کفر و اهل دنیا و ناکامگذاشتن آیندهپژوهیِ مادی است.
البته نظام اسلامی با وجود چنین موفقیتهایی با چالشهایی هم روبرو است که باید حل شود. حل این مشکلات وابسته به درک ایمانی از گذشته و حال و آینده و تنظیم برنامهها و سیاستها بر این اساس است. یعنی برای این که حرکت جامعه، ساختارها و ساز و کارهای حکومتی به سمت ظهور تنظیم شود، باید ادراکمان نسبت به ظهور به گونهای ارتقا یابد که به اسناد بالادستی و چشماندازهای نظام اسلامی جهتدهی کند و اثرش را در وضعیتِ امروز ما معین کند و به عبارت دیگر ضروری است که روشن گردد وظایف امت برای مرتبط شدن گذشته، حال و آینده انقلاب اسلامی به یکدیگر چیست. در واقع عدم تحقق ظهور در طول ۱۰۰۰ و اندی سال و مبتلاشدن به غیبت کبری عواملی دارد که گاه فهم ما از این عوامل، عرفی و عوامانه است و قطعاً چنین فهمی برای امروزِ ما کافی نیست. البته وقتی امت شیعه دوران انزوا را سپری میکرد و حاکمیت به دست قدرتهای مادی بود، آن درک ساده کفایت میکرد و حتی عمل به احکام فردی کافی بود ولی امروز که حاکمیت دست مؤمنین است نیازمند درک عمیقتر از عوامل غیبت هستیم.
از طرف دیگر، اهل دنیا از گذشته و حال و آینده تعاریفی ارائه میدهند که در آن هیچ خبری از خدا، پیامبر (ص)، ظهور و درجات ایمانی نیست و حتماً در صورت نقصان ادراکاتِمان دچار انفعال خواهیم شد. آنان بر محور تغییرات ابزار و تکنولوژی، «گذشته، حال و آینده» را معنا کرده و مثلاً میگویند گذشتهی شما عصر مفرغ، عصر آهن، عصر کشاورزی و عصر صنعت بوده است؛ الان عصر انفجار ارتباطات است و در آینده هم به تکامل همین روند خواهیم پرداخت. در این میان از آن جا که ادراکات ما عمیق نشده است، گاهی روایات را بر اساس تعاریف آنان تفسیر میکنیم.
به عنوان مثال بعضی روایات دال بر آن است که در زمان ظهور، وقتی حضرت صحبت میکنند شرق و غرب عالم صدای ایشان را میشنوند. گاه بعضی افراد این روایات را بر استفاده از ماهوارهها حمل میکنند؛ یعنی آینده و مدیریت ایمانی حضرت حجت (عج) را بر پایهی وضعیت امروز تأویل میشود! در صورتی که حدأقل باید این معنا به عنوان یک احتمال در کنار سایر احتمالات باشد نه این که معنای روایت حصر در آن گردد.
چرا که ممکن است در زمان ظهور به خاطر رشدی که پیش از آن در جامعه مؤمنین حاصل شده است، بخش زیادی از ابزارهای متداول جهانی که برای تمتع بیشتر از دنیا استفاده شده است تا آن هنگام به موزه رفته باشد همان طور که کاسههای سفالین و رنگین سلاطین گذشته، امروز در موزه هاست؛ و همان گونه که قدرت ملت ایران در ۸ سال جنگ تحمیلی و الگوگیری نیروهای مقاومت در منطقه (حزب الله و فلسطین و سوریه و یمن) سبب شده است بمب اتم به موزه برود و کارآمدی خود را از دست بدهد؛ یعنی کشورهای زورگوی عالم دارای بمب اتم هستند ولی ملتهایی تربیت شدهاند که از آن نمیترسند و معادلهی ترس از بمب اتم عملاً بیفایده شده تا جایی که بادبادکهای آتشزای فلسطینیان آنان را تحقیر کرده است! [۶] اساساً اهل دنیا از این میترسند که دنیایشان به هم بخورد بنابراین یک ابّهت مادی برای خود درست میکنند تا همه عقب بنشینند ولی اگر امتی به محوریت نواب عام حضرت ایجاد شود و مقاومت کنند آنان مفتضح خواهندشد.
بنابراین از آن جا که اهل دنیا برای گذشته، حال و آینده تعاریف خودشان را دارند، مؤمنین هم باید گذشته، حال و آیندهی ایمانی را معنا کنند و مسیرِ امت و حکومت را مشخص نمایند. شأن منتقم خونِ ثارالله (ع) و ظهور آن حضرت به همین مطلب بازمی گردد. عوامل غیبت هم بر همین اساس توضیح داده میشود؛ یعنی از آن جا که ما ضعفها و ناتوانیهایی در این مساله داریم گرفتار غیبت شدهایم.
این بحث بهمثابه استدلالی بود بر ضرورت فهم دقیق، روشن، غیرعرفی و غیرعوامانه از عوامل غیبت و موانع ظهور؛ تا زمینهای باشد جهت دقیقتر شدن تلاشهای مجاهدانه برای ظهور حضرت حجت (عج).
پی نوشت:
[۱]. متناسب با عبارت مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم که تعبیر زیبای «آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحناه فداء)» را به کار بردند.
[۲]. «[خدایا] هر گمراهی را با دوران عزتش [حضرت حجت (عج)] نابود ساز و هر گردنکشی را بدست او در هم شکن و به شمشیر او آتش هر فتنه را خاموش گردان و به عدل او جور ستمکاران را از زمین بر انداز و او را بر سر همه حاکمان فرمانروا کن و به سبب سلطنتش هر سلطنتی را ذلیل ساز».
[۳]. نظام جمهوری اسلامی نیز چشم اندازهای ۲۰ ساله دارد اما با تلاشهایی سعی کرده است از آن ارتکاز متداول دنیا فاصله بگیرد و البته باید بهینه و تکمیل شود.
[۴]. «خدایا! بلا و مصائب ما بزرگ شد و بیچارگی ما بسی روشن و پرده از روی کار برداشته شد و امیدم ناامید شد و زمین (با همه پهناوری) بر ما تنگ آمد و آسمان، رحمتش را از ما منع کرد…»
[۵]. «آنان این اموال را (که برای به دست آوردنش زحمت کشیدهاند، در این راه) مصرف میکنند، امّا مایه حسرت و اندوهشان خواهد شد؛ و سپس شکست خواهند خورد؛ و (در جهان دیگر) کافران همگی به سوی دوزخ گردآوری خواهند شد».
[۶]. فلسطینیان بادبادکهایی را آتش زده و به سمت مناطق صهیونیستنشین میفرستادند و زمین کشاورزی، کارگاه و بعضاً کارخانه شهرکنشینان اسرائیلی آتش میگرفت. این کار، آنان را ناچار کرد تا به مصر بروند و مصر را به عنوان میانجی برای مذاکره با فلسطینیان بفرستند تا آنان دیگر ازچنین بادبادکهایی استفاده نکنند.
نظر شما