به گزارش خبرنگار مهر، در نشست "وضعیت فلسفه کانت در ایران" که عصر سه شنبه 28 فروردین ماه با حضور دکتر منوچهر صانعی، سیاوش جمادی و دکتر انشاءالله رحمتی، در محل خبرگزاری مهر برگزار شد، دکتر صانعی دره بیدی، استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی، به پیشینۀ تاریخی فرهنگی ایران اشاره کرد و گفت : به تصریح پروفسور مک گیل، عقلانیت از تمدن اسلامی به غرب سفر کرده است و بسیاری از پارادایم های فکر غربی زمینه اش در شرق بوده است، از این رو ما در ایران سنتی قوی در زمینۀ فلسفه داشتیم که بر تفکر اسلامی ما تاثیرگذار بوده است و بنابراین اسلام ایرانی بسیار دقیق تر از ایران اسلامی است.
دکتر صانعی با تقسیم بندی دو نوع گفتگو میان متفکران و اندیشه ها، نوع اول را رویارویی مستقیم متفکران خواند و نمونه هایی از آن را در تاریخ برشمرد و گفت: گفتگو میان کانت و موسی مندلسون، ابن سینا و ابن مسکویه و ابوسعید و ابوریحان مثال هایی از رویارویی متفکران است که گاهی به اختلاف نظر منجر می شد. اما شکل دیگری از گفتگو برخورد عمیق میان اندیشه هاست که متأسفانه این نوع از تضارب آراء در سنت ما از قرون چهارم و پنجم هجری رو به افول نهاد، به گونه ای که ما از زکریای رازی و ابوریحان به حلیة المتقین ها سده های یازدهم و دوازدهم هجری قناعت کردیم.
وی فرهنگ را پدیده ای متجانس الاجزاء از اقتصاد، بینش سیاسی، تعلیم و تربیت و اندیشه دانست که رشد و گسترش یک بخش مستلزم تکامل دیگر قسمتها می باشد و از این رو عقب ماندگی فرهنگی ما را معلول توسعه نیافتگی در قسمتهای گوناگون ساخت فرهنگی دانست.
دکتر صانعی در بیان نسبت ما با تفکر کانت گفت: ایرانیان در برخورد با فلسفه های جدید غرب نوپایند و تا 20 یا 30 سال قبل تنها متون منبع دانشگاهی در این رابطه عبارت بود از «سیر حکمت در اروپا» مرحوم فروغی و «تاریخ فلسفه » راسل، به برکت انقلاب در این سه دهۀ اخیر شاهد گسترش روزافزون منابع و کتاب های فلسفی غرب شده ایم و این امر نویدبخش پیشروی در راهیست که در طول زمان رو به بهبود می گذارد.
مترجم کتاب «دین در محدودۀ عقل تنها» مشکل عمدۀ فرهنگ ما را گره خوردن فلسفه با قداست دینی خواند و گفت: ما باید بتوانیم این دو حوزه را از هم جدا کنیم و کانت می تواند در این زمینه به ما کمک کند، چرا که او در همین کتاب با تقسیم دین به دو شاخۀ «دین طبیعی» و «دین معقول» نشان می دهد که تفکر ذاتا سنت شکن است و از این رو الگوی خوبی است تا دریابیم ذات دیانت معقول را درک کنیم. چرا که سنت نباید به صورت نظامی دست و پا گیر باشد بلکه باید گشایندۀ افق هایی در جهت پیشرفت باشد و از این رو انتقال فرهنگی را نباید تهاجم فرهنگی خواند.
دکتر صانعی در ادامه به شرح اهمیت کانت در تفکر مغرب زمین اشاره کرد و گفت: کانت(1724-184) محصول دویست سال تفکر در مغرب زمین است. از اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی، اندیشه های گالیله، کپلر، هابز و بیکن تأثیری عمیق بر رنه دکارت(1596-1650) گذاشت و باعث چرخشی عظیم در تفکر غربی شد، شاگردان دکارت به دو دسته تقسیم شدند که برخی وارثان مستقیم او چون مالبرانش، پاسکال، اسپینوزا و لایب نیتز و برخی متاثر از هابز در سنت انگلیسی، شامل جان لاک، برکلی و هیوم بودند. کانت در قرن هجدهم میراث خوار این دو جریان فکری و سنتزی بود که تبلور 200 سال کشمکش و اندیشه در غرب بود، از این رو می توان کانت را یک لاک پخته محسوب کرد که اندیشۀ فیلسوفان قبل از خود را در نظامی دقیق گردآوری کرده است. کانت در نقد اول که در ایران به اشتباه فلسفۀ او خوانده می شود به بیان روش شناسی خود پرداخته و در کتاب های دیگر خود به شرح متافیزک خود می پردازد.
نظر شما