پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۱ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۱۴:۵۸

/ به بهانه سالروز تولد آنتونی کوئین /

بازیگری فراتر از فرم و فیزیک

بازیگری فراتر از فرم و فیزیک

امروز شنبه اول اردیبهشت 1386 و 21 آوریل 2007 نود و دومین سالروز تولد آنتونی کوئین، بازیگر، نویسنده و نقاش مکزیکی ـ آمریکایی است؛ بازیگری که با بازی در کاراکترهایی متنوع و متفاوت، چهره‌ای شاخص از خود باقی گذاشت.

به گزارش خبرنگار مهر، آنتونیو رودولفو اوکزاکا کوئین از پدری ایرلندی و مادری مکزیکی در مکزیک به دنیا آمد. در یکی از مناطق نزدیک به لس آنجلس بزرگ شد و مدرسه را زودتر از موعد ترک کرد. آنتونی قبل از اینکه هنرپیشه شود بوکسور و نقاش بود. شاید کمتر کسی با توجه به فیزیک و چهره او می توانست پیش بینی کند که روزی به بازیگری مطرح در سینمای جهان بدل می شود. بازیگری  که با توجه به همین فیزیک ظاهری توانست کاراکترهایی را جان ببخشد که از جهت بیرونی و درونی به نوعی متفاوت بودند.

هر چند او هماهنگی با بسیاری از این کاراکترهای خاص را مدیون فیزیک خاص خود است، مانند نقشی که در فیلم های "جاده"، "زوربای یونانی"، "گوژپشت نتردام" و ... ایفا کرد، اما بازی در نقش های تاریخی و مذهبی مدیون نوع بازی درونی خاصی است که مکمل ویژگی های تیپیک او شد.

در صحنه‌ای از فیلم سینمایی "جاده" به کارگردانی فدریکو فلینی

"جاده" فدریکو فلینی فیلمی بود که توانست در کارنامه این بازیگر غول پیکر، لحظات حسی خاصی را ثبت کند. بازی در نقش یک پهلوان بدوی دوره گرد در کنار جولیتا ماسیتا که کاراکتر یک زن ساده لوح را ایفا می کرد، علاوه بر نقبی که به زوایای درونی زن می زد بازخورد رفتار غریزی مرد را به نوعی در او هم تحلیل می کرد. کوئین در این فیلم چهره سردی از خود به نمایش گذاشت که به نظر می آمد از حس و عاطفه به دور است و همه توانش برای زورآزمایی و نمایش قدرت متمرکز شده، ولی توانست ظرافت هایی از بازی حسی خود را به نمایش بگذارد.

"زوربای یونانی" با تکیه بر قصه ای از پیش نوشته شده، این بازیگر غول پیکر را از بدویت خاص کاراکتر فیلم "جاده" جدا کرد و به گرایش ها و تمایلات مردانه او رنگ و بویی جسارت آمیز داد. مردی که به بهای یک عمل ضدعرف، خود را به دست تمایلاتش می سپارد و تاوانش را می دهد. در این میان غربت، تنهایی و بی تفاوتی مرد به اتفاقات اطرافش و زمینه ای که او را در موقعیت خاص فیلم قرار می داد، به بازی او جلوه ای بخشید که کمتر می شد در کوئین سراغ گرفت. مردی جسور که پای جسارتش و عواقب آن می ایستد.

"گوژپشت نتردام" هم فیلمی بود که بر مبنای رمانی موفق ساخته شد. شاید قرار گرفتن در نقش این کاراکتر خاص آرزوی هر بازیگری باشد. کازیمودو یک گوژپشت که ناقوس زن کلیسای نتردام است و برای اولین بار عاشق یک دختر کولی دوره گرد می شود که مردان زیادی چشم طمع به او دارند. در این فیلم هر چند گریم سنگین و نقش خاص کمک زیادی به دیده شدن او کرد، ولی جالب اینکه او مانند بسیاری از بازیگران بزرگ که در متفاوت ترین نقش ها هم وجهی از خود را به کاراکتر می بخشند، کازیمودویی ساخت که از فیلتر شخصی او عبور کرده بود. کوئین گوژپشتی که عاشق می شود و برخلاف ظاهر خشن و غیرقابل تحملش بیش از آدم های سالم عاشق می ماند و عاشق می میرد.

"محمد رسول الله" و "عمر مختار" دو فیلمی بودند که کوئین با ایفای دو نقش مذهبی در آنها که ما به ازاء واقعی داشتند، از خود چهره ای جهانی ساخت. هر چند در "محمد رسول الله" بازی در نقش حمزه عموی رسول اکرم (ص) الگو و کلیشه ای خاص برای نزدیک شدن به نقش نداشت و کوئین دستش باز بود که باز هم مانند دیگر نقش هایش که تصویری بیرونی از کاراکتر وجود نداشت، حمزه را از فیلتر ذهن خود اجرا کند.

اما بازی در نقش عمر مختار، رهبر مسلمانان لیبی که ما به ازاء معاصر هم داشت، نیاز به ورود به سطوح جدیدی در عرصه بازیگری داشت و کوئین توانست این بار هم به ترکیبی خوب از جلوه های بازیگری و فیزیک خاص خود برسد و همانطور که اشاره شد، با این دو نقش هنر بازیگری خود را بیش از پیش در معرض تماشای جهانیان قرار دهد.

"پیرمرد و دریا" فیلم تلویزیونی بود که بعد از نسخه سینمایی این داستان معروف ارنست همینگوی ساخته شد. هر چقدر که اسپنسر تریسی در نسخه سینمایی نعل به نعل مطابق ماهیگیر کتاب حرکت کرد، تلاش کرد، ناامید شد و به گوشه انزوا فرورفت، آنتونی کوئین در این فیلم تلویزیونی با توجه به نزدیکی سنی که به این کاراکتر پیدا کرد، یک پیرمرد جدید از ماهیگیر آشنای قصه ارائه داد. پیرمردی که رابطه عاطفی اش با پسربچه به همان پرباری رابطه حسی اش با ماهی غول پیکری است که صید کرده و در انتها وقتی تنها به کلبه اش پناه می برد و قایق و اسکلت ماهی چسبیده به آن را ترک می کند، مطمئن هستیم دیگر از آن کلبه بیرون نمی آید.

او به انتها رسیده، همانطور که قهرمان داستان در صفحات کاغذ این سیر را داشت. ولی اسپنسر تریسی نتوانست این وجه را در مرد ماهیگیر برجسته کند و به نظر می آمد که باز هم به این سیر باطل و رویای صید ادامه خواهد داد.

آنتونی کوئین در کارنامه خود فیلم های متفاوتی دارد و علاقه خاصی هم به بازی در پروژه های محصول مشترک را داشت. فیلم "کاروان ها" نمونه ای از این دسته فیلم هاست که محصول مشترک با ایران بود. "آخرین قطار گان هیل"، "قرارداد مارسی"، "اسب کهر را بنگر"، "انتقام آنجلو"، "لورنس عربستان"، "عیسی ناصری"، "قدم زدن در میان ابرها"، توپ های سن سباستین"،  "باراباس"، "انتقام"، "استاد مرده"، "تب جنگل"، آخرین قهرمان اکشن" و "هفت خدمتکار" برخی فیلم های مطرح او هستند. کوئین سوم ژوئن 2001 از دنیا رفت.

کد خبر 473551

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha