به گزارش خبرگزاری مهر ، دولت آمریکا با ابراز نارضایتی از قرارداد گازی اروپا با ایران اعلام کرد که چنین اقداماتی باعث از بین رفتن قدرت بینالمللی برای فشار علیه برنامه هسته ای ایران میشود.
شون مک کورمک، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا با انتقاد از امضای این توافقنامه گفت : ما این سوال را مطرح میکنیم که آیا اکنون زمان مناسبی است که چنین پیروزی در افکار و روابط عمومی را به ایرانیها تقدیم کنند؟
درمقابل سخنگوی شرکت OMV پیشتر در مورد توافقنامه های منعقده گفته بود : این شرکت درخصوص امضای تفاهمنامه با ایران، در چارچوب قوانین اتریش، اتحادیه اروپا و مقررات سازمان ملل متحد عمل کرده است. این نشان دهنده آن هست که هیچ شرکت و دولت اروپایی در مناسبات سیاست خارجی خود در تامین منافع به ویژه در موضوع مهم انرژی که همواره مورد دغدغه اروپایی هاست ، توجهی به خواسته های آمریکا نخواهند داشت.
قرارداد گازی ایران با اتریش روز اول اردیبهشت در قالب سه توافقنامه به امضا رسید. مشارکت بیست درصدی در توسعه فاز ۱۲ میدان پارس جنوبی، خرید سالانه ۲.۲ میلیون تن گاز مایع طبیعی و خرید سالانه 5 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی از طریق لوله ناباکو توسط شرکت اتریشی سه توافقنامه حاصله بین شرکت نفت ایران و" او ام وی" بوده است .
بازار گاز طبیعی متاثر از عواملی چون نزدیکی حوزه تولید و مصرف، منطبق بودن با مسایل زیست محیطی، طولانی بودن عمر ذخایر نسبت به نفت ، مورد توجه ترین سوخت هیدروکربنی در بین مصرف کنندگان می باشد. بر همین اساس کشورهای اروپایی مدل تامین گاز طبیعی خود را حداقل تا سال 2064 برنامه ریزی کرده اند .
در این مدل علاوه بر روسیه که مهمترین منبع تامین گاز طبیعی خواهد بود پنج حوزه دیگر در راس توجهات کشورهای اروپایی قراردارد .
لیبی، الجزایر و مصر در شمال افریقا در حوزه نخست از اهمیت برای اروپا قرار دارد. درحال حاضر لیبی از طریق لوله گاز موسوم به " خط سبز" بیشترین میزان گاز را به ایتالیا و اروپا صادر می کند و کشورهای الجزایر و مصر نیز از طریق کشتی های مخصوص ( LNG ) به ترمینال های جنوب اروپا گاز می رسانند. اروپائیان در زمینه "گاز مایع" سرمایه گذاری های زیادی را در مصر و الجزایر به دلیل نزدیکی به اروپا انجام می دهند. این روند سهم این دو کشور را در سبد مصرفی گاز اروپا افزایش خواهد داد ضمن آنکه لیبی نیز قصد دارد سقف صادراتی خود را از 8 میلیارد متر مکعب در سال 2005 به 30 میلیارد در سال 2030برساند .
قطر، امارات ، یمن ، عمان و ایران در خاورمیانه در حوزه دوم از اهمیت قرار دارند. در بین کشورهای فوق به غیر از ایران انتقال گاز از طریق خط لوله برای سایر کشورهای منطقه خارج از تصور است و مسافت طولانی، مسیر صادرات گاز را به شکل گاز طبیعی مایع مقرون به صرفه کرده است. در این بین ایران با سرمایه گذاری در صنعت ( LNG ) از طریق خلیج فارس و از مسیر ترکیه با خط لوله بهترین فرصت را برای تامین گاز اروپا در اختیار دارد. دانستن این نکته که 8 درصد از ذخایر شناخته شده جهان تنها در یک حوزه مشترک بین ایران و قطر در حوزه پارس قرار دارد اهمیت این حوزه را در آینده بازار اروپا مشخص می کند .
کشورهای ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان در حوزه سوم از اهمیت برای بازار اروپا قرار دارد. این منطقه از نظر ذخایر و نزدیکی به اروپا در شرایط مناسبی قرار دارد، اما وجود اختلاف در بین کشورهای منطقه و ترس از وابستگی به کشور روسیه درجه اهمیت این حوزه را نسبت به سایر حوزه ها کاهش داده است .
نیجریه و آنگولا در غرب افریقا نیز در کانون توجه اروپا قرار دارد. آنگولا اگر چه هنوز گام عملی برای صدور گاز انجام نداده اما کشورهای اروپایی برای آینده به ذخایر این کشور نظر دارند. نیجریه صادرات به صورت گاز مایع را شروع کرده است و پیش بینی می شود در آینده سرمایه قابل توجهی را در این صنعت جلب کند .
ترینیدادوتوباگو و ونزوئلا در منطقه کارائیب به منظور تامین نیاز مناطق غربی اروپا همانند پرتقال و اسپانیا در درجه پنجم از اهمیت برای صدور گاز به اروپا به صورت گاز مایع قرار دارند .
با توجه به درگیر شدن کشورهای اروپایی در بحران گاز طبیعی منطقه قفقاز و اوراسیا و احتمال تسری افزایش قیمت گاز به مشتریان اروپایی، بی شک اعضای اتحادیه اروپا در اندیشیدن تمهیداتی برای آینده تامین امنیت انرژی استوارتر از قبل خواهند بود .
دربازار انرژی نیاز اروپا تنها یک بعد قضیه هست و در بین مناطق مختلف دنیا، قاره اروپا به عنوان بازار دائمی مصرف این گونه انرژی ها از اهمیت متمایزی نسبت به سایر مناطق جهان برخوردار هستند .
استقلال سیاسی آنها در عقد قراردادهای انرژی و برنامه ریزی درازمدت برای آینده، کشورهای تولید کننده را به توسعه منابع انرژیک خود دلگرم تر از گذشته کرده است .
این مزیت ها برای ایران به عنوان یکی از کشورهایی که در نظام بین الملل با چالش هایی مواجه است می تواند برگ برنده محسوب شود.
انعقاد قرارداد گاز با شرکت OMV اتریش اهمیت این قراردادها را در سیاست خارجی ایران و همچنین در توسعه برنامه های اقتصادی بیش از پیش نمایان می سازد. کشورهای اروپایی اگر چه در صف متحدین استراتژیک آمریکا قرار دارند ولی به دلیل استقلال سیاسی در تامین منافع ملی حاضر به تبعیت پذیری از واشنگتن نیستند .
با توجه به تلاش های بین المللی آمریکا بر ضد ایران انعقاد این گونه قراردادها زمینه ساز امضای موافقتنامه های دیگر با سایر شرکت های بین المللی خواهد شد .
توافقنامه های مربوط به گاز به دلیل درازمدت بودن شاید پس از گذر چند سال وقفه به ثمر بنشیند ولی در اجرایی شدن آن محل تردید بسیار کمتر است. همانطور که مخالفت های آمریکا در فروش گاز طبیعی ایران به پاکستان و هند و یا ترکیه کارساز نگردید، بی شک فشارهای آمریکا در منصرف کردن شرکت اتریشی بسیار ضعیف می باشد .
در پایان ارزیابی نگارنده بر این است که قرارداد گازی اخیر با شرکت اتریشی جاده صاف کن انعقاد قراردادهای دیگر در زمینه گاز ایران خواهد بود و علاوه بر درآمد زایی و اشتغال آفرینی قابل توجه، قدرت چانه زنی ایران را در مناسبات بین المللی افزایش خواهد داد .
نظر شما