مجله مهر: ماجرا از استوری چند دختر جوان افغانستانی شروع شد. آنها نوشته بودند برای تمدید اقامت در ایران باید هر سال برگه تجرد بگیرند و اثبات این «مجرد بودن» خودش یک راه دور و دراز است که آنها دیگر طاقت طیکردن آن را ندارند؛ از پیدا کردن چند شاهد با مشخصات خاص گرفته تا رفت و آمد به محیط شلوغ کلانتری یا پرس و جوی مامور آگاهی از در و همسایه، و تحمل حرف و حدیث ها وقتی قرار است به طور خاص از مجرد بودن یک دختر صحبت شود، همه و همه بهانه ای شد تا در این پادکست رادیومهر با یکی از این دختران مهاجر صحبت کنیم.
«زهرا» متولد و بزرگ شده اصفهان است و سه چهارسالی می شود که از دانشگاه پیام نور اصفهان در رشته مهندسی کامپیوتر فارغ التحصیل شدهاست.
او می گوید همه دخترها و پسرهای افغانستانی ساکن ایران، برای ورود به دانشگاه باید پاسپورت دانشجویی بگیرند؛ بعد از تمام شدن دانشگاه هم اگر نخواهند درس را ادامه بدهند و برای کنکور کارشناسی ارشد بخوانند، باید پاسپورت و اقامت دانشجویی را تبدیل کنند به پاسپورت و اقامت عادی. این هم یک روند اداری دارد که گرفتن "برگه تجرد" برای دخترها، یکی از قسمت های آن است.
زهرا می گوید همین کار اداری کوچک حالا غم سنگینی شده روی دل دخترهای افغانستانی:«سالهای قبل دخترخانمها باید میرفتند سفارت افغانستان، و حالا صدور این برگه به نیروی انتظامی هر استان واگذار شده است.» اگر این برگه نباشد چه اتفاقی می افتد؟« به من اقامت نمیدهند و پاسپورتم را تمدید نمیکنند. همه ما دخترهای مجرد اتباع هر سال باید مثل بقیه اقامتمان در ایران را با پرداخت مبلغی تمدید کنیم؛ البته با داشتن برگه تجرد. ولی اینکه داشتن این برگه به چه دردی میخورد برای ما هم سوال است.»
یکسان نبودن قوانین صدور برگه هم دغدغه دیگری است:«هر بار حرفها عوض میشود. یک بار میگویند برای صدور برگه باید سه شاهد با خودت داشته باشی که از خانواده درجه یک هم نباشند و شهادت بدهند تو مجردی؛ یک بار می گویند آن سه یا چهار شاهدت پاسپورت داشته باشند , یک روز دیگر می گویند مهم نیست! کارت آزمایش هم می توانند داشته باشند، یک بار می گویند سه شاهد باید در کلانتری شهادت بدهند، یک روز اما کلانتری می گوید دیگر وظیفه ما نیست؛ مراجعه کنید به پلیس مهاجرت استان.» تاکید می کند که همه این ها به کنار! برای گرفتن برگه تجرد و تبدیل پاسپورت دانشجویی به عادی، وقتی دفعه اولت باشد حتما باید بروی این برگه را از سفارت افغانستان در تهران بگیری. حالا بماند که بار اول برای گرفتن برگه باید پنجاه دلار بدهی، پدرت هم همراهت باشد و در تهران هم دنبال شاهد بگردی؛ هرچند از سال دوم به بعد می توانی از همان استان خودت اقدام کنی.»
دل نگرانی دخترها، نگاه عجیب و غریب اهالی محل به این موضوع هم است:«مثلا کلانتری اصفهان می گوید سه شاهدت را همراه سرپرستت بیاور کلانتری تا شهادت بدهند مجردی و تاکید هم می کنند که شاهدها همسایه باشند. آخر مجرد بودن دختر یک خانه چه ربطی به همسایه ها دارد که بیایند شهادت بدهند.»
زهرا شنیده که در استان های دیگر گاهی وضعیت بدتر است:« دوستم که ساکن شیراز است می گفت از کلانتری محل مامور اعزام می کنند در همان محل زندگی دختر، و او درِ خانه تکتک همسایهها را می زند که بپرسد دختر این خانه مجرد هست یا نه؟! خب این صورت خوبی ندارد؛ مخصوصا برای خانواده هایی که تفکر سنتی دارند یا در محله های خوبی زندگی نمیکنند.»
مشخصات همسر برای اتباع خارجی در پاسپورت هایشان ثبت می شود و زهرا می گوید وقتی این بخش پاسپورتم خالی باشد پیداست که مجردم دیگر!
دخترها وقت صدور این برگه کنایه هم شنیدهاند:«این اواخر، قوانین برگه تجرد باز عوض شدهبود. دوستم من را به عنوان شاهد صدا کرد که با هم برویم برای گرفتن برگه تجرد او. فکر می کردیم که هنوز قانون پارسال برقرار است که باید چند شاهد را ببریم کلانتری منطقه، ولی آنجا گفتند نامه آمده و باید بروید پلیس مهاجرت. رفتیم آنجا و آنها خبر نداشتند قانون جدیدی آمدهاست. یکی از کارمندها همانجا جلوی تمام آدم های جمع به دوستم گفت چرا ازدواج نمی کنی؟! ازدواج کن که خیال خودت هم راحت شود. حالا فردا خودت باید بیایی شهادت بدهی برای برگه تجرد این یکی دوست مجردت! خب این حرفها آدم را ناراحت می کند.»
یک جستجوی ساده می گوید الزام داشتن این برگه، دغدغه این روزها نیست و قبلا هم وعده حذف آن دادهشده بود:«طبق نامه صادر شده از پلیس مهاجرت ناجا به شماره اتوماسیون ۹۶۳۷۸۶۴۰ از تاریخ ۲۳/۱۰/۱۳۹۶ برای تبدیل وضعیت(خانم ها) از دانشجویی به عادی دیگر احتیاجی به اخذ گواهی تجرد از سفارت افغانستان نیست.»اما این قانون همچنان وجود دارد.
از چرایی صدور هر ساله گواهی تجرد دخترها هم که بگذریم، سوال این است که چرا مسیر گرفتن یک برگه گواهی باید اینقدر آزاردهنده باشد؟ ورود نیروی انتظامی به محل سکونت برای پرس و جو یا حضور دخترها در کلانتری، اتفاقی نیست که در شان یک دختر باشد؛ کاش در برخورد با آنها هم همان احترامی را قائل شویم که برای دختران هموطن قائل هستیم.
نظر شما