به گزارش خبرگزاری مهر، پاره ای از رویکردهای فلسفی ابراز می کنند که این عبارت ما که اذهان و ابدان ما به صورت علی به هم مرتطبند یک خطاست. ذهن تان را به گونه ای سامان می دهید که حرکتی داشته باشید و بالاخره این حرکت را صورت می دهید. به نظر می رسد که این تصمیم شماست که حرکت تان را به وجود می آورد. اما مطلب از این قرار نیست – و اگر اینگونه باشد فقط بدان جهت است که خدا تضمین کرده که شما حرکت کنید. جزیی از جهان که شما در آن کاری را صورت می دهید به تبع از جزیی از جهان است که در آن تصمیم می گیرید کاری صورت دهید.
فرض کنید ما فراتر از این برویم و فرض کنید تصریح کنیم که نه تنها بیان اینکه تعاملی علی میان بدن – ذهن وجود دارد یک خطاست که جهان مادی خود یک مغالطه است! تجربیاتی داریم که باید به عنوان تجربیات اشیای مادی و پدیده هایی که خارج از اذهانمان وجود دارند شرح دهیم اما اینها در اساس چیزی جز بسط و شرح رویاها و توهمها نیستند. فعالیتهای روزمره البته از کمبود ویژگی خیال گونۀ رویاها در رنجند اما این امر در واقع بدان جهت است که تجربیات روزمره مدونتر، منضبطتر و غیرقابل چشم پوشی هستند.
بر طبق دیدگاهی از این نو "ایده آلیسم" ، جهان فقط از اذهان و محتویات آن ها تشکیل شده است. ( در وجه متفاوتی از ایدئالیسم، یعنی خودباوری جهان صرفاً یک ذهن واحد – ذهن شما – و محتویات آن است. هیچ شیئ یا پدیدۀ مادی غیرذهنی وجود ندارد و بنابراین تعاملهای علی میان اذهان و اشیای مادی وابسته به ذهن، نگرانی ای به وجود نمی آورند. هم چنین هیچ همسان گرایی رمزآمیزی میان گستره های ذهنی و مادی مستقل موجود نیست. ما نظم و ترتیبی را که در تجربیات مان می یابیم تبیین می کنیم و این کار البته با ارجاع به نظم و ترتیب ماید صورت نمی گیرد بلکه با ارجاع به طبیعت ناب اذهان انجام می پذیرد یا به وسیلۀ فرض این که این نظم به وسیلۀ خدای خیرخواه؛ کسی که مواظب است ایده های ما با نظم و ترتیب رخ دهند و پدیده های قابل پیش بینی باشند صورت می گیرد. فیلسوف ایرلندی اسقف کلیسای انگلستان جورج برکلی (1753 – 1685) معروف ترین طرفدار این دیدگاه اخیر است.
ایده آلیسم مزیت حفظ پدیده ها را داراست. اگر ایده آلیسم درست باشد تجربیات ما از جهان به هیچ وجه تفاوتی با اشیای مادی که جهان را پر کرده اند ندارد. ایده آلیسم اشاره به این نکته ندارد که هر چیزی که بر ما آشکار می شود شیء مادی ممتد و ثابتی است و بر فضای روح گونه قرار دارد. برعکس ما تجربیاتی مانند اشیای ممتد ثابت و گستره های مکانی درست نظیر هنگامی که خواب می بینیم واجد هستیم.
ایده آلیسم به یقین این مبانی را در بر می گیرد. ایده آلیسم مسائل مرتبط با تعامل علی میان اذهان و جهان مادی را رد می کند و این کار را به صورتی انجام می دهد که دغدغه های مرتبط با هم سان گرایی و شبه علیت گرایی را منکر می شود. ایده آلیسم اگر بدرستی فهم شود با همۀ شواهدی که ما احتمالاً می توانیم داشته باشیم سازگار است. علاوه بر این ایده آلیسم نوعی سازگاری ظریف را مفروض می گیرد که در علوم هم ارزش گذاشته می شوند. ایده آلیسم چیز دیگری جز اذهان و محتویات آنان را مفروض نمی گیرد و همۀ پدیده ها را با نظر یه این ها بدون نیاز به بازگشت به پرسش های ما در باب اشیا و پدیده های مادی فراذهنی تبیین می کند.
حتی اگر اینگونه باشد بییشتر ما ایده آلیسم را بسختی می پذیریم. این امر در بخشی بدان جهت است که ایده آلیسم راهی آسان را اتخاذ نموده است. ایده آلیسم پدیده ها را با این همانی قرار دادن پدیده ها با واقعیت تبیین می کند. با این همه بیشتر ما امید داریم که به نوعی این تمایز را نگه داریم و آشتی میان اذهان و محتویات آنها را با جهان غیرذهنی برقرار کنیم. در انتها ممکن است مجبور شویم که ایده آلیسم را بپذیریم، اما تا آن زمان ناگزیرم آن را بپذیریم و می توانیم بدیلهای کمتر رویاگونه را پی جویی کنیم.
نظر شما