به گزارش خبرنگار مهر، زوج طهماسب ـ جبلی پس از تجربه موفقی که با کاراکتر کلاه قرمزی در تلویزیون داشتند، تصمیم گرفتند از این محبوبیت برای رونق دادن به سینمای کودک استفاده کنند و پیش بینی درستی هم کرده بودند. کاراکتر بچه شیطون و سر به هوای کلاه قرمزی در برنامه تلویزیونی که به صورت مجموعه ای دنباله دار در برنامه کودک پخش می شد، جذابیت خود را مدیون نزدیک بودن به روحیات کودکانه بخصوص در بازیگوشی و سر به هوایی بود. عروسکی که عجیب ترین و در عین حال ساده ترین شیطنت ها از او سر می زند، ولی معصومیت ذاتی و درگیری که با خود دارد او را جذاب و ملموس می کند.
رابطه کلاه قرمزی با مجری برنامه (ایرج طهماسب) نوعی رابطه میان بزرگسالان کم حوصله و کودکان هایپر است که در مجموعه شکل گرفته و همینطور کاراکتر جذاب پسرخاله که جزئیات این شخصیت، نوع رابطه او با کلاه قرمزی و اطرافیانش یک پیشزمینه خوب برای پرداختن به آنها در فیلم بلند بود. اولین فیلم سینمایی که سال 1373 از روی این مجموعه ساخته شد با نام "کلاه قرمزی و پسرخاله" به نوعی پیش درآمد این مجموعه تلویزیونی محسوب می شد.
کلاهقرمزی و سروناز
"کلاه قرمزی و پسرخاله" می پردازد به خاستگاه و پیشینه این کاراکتر و چگونگی پیوستن او به برنامه تلویزیونی و محبوب شدن نزد مخاطب. کلاه قرمزی به عنوان کودکی تنها معرفی می شود که در شهری کوچک با مادربزرگش زندگی می کند. به خاطر تنبلی از مدرسه اخراج شده و در تصمیمی عجولانه می خواهد یک کار پیدا کند. تنهایی و تأثیرپذیری او از حرف های محبت آمیز مجری که از تلویزیون پخش می شود، ضعف های شخصیتی این کاراکتر را برخاسته از نیازهای درونی قرار می دهد که پاسخی نگرفته است. حالا او که خود را مخاطب آقای مجری پنداشته دعوت به تهران و برنامه تلویزیونی را جدی می گیرد و مهاجرت می کند.
نکته جالب در بازخورد پشت صحنه مجری است که مانند حرف ها و ادعاهایش چندان هم رابطه خوبی با بچه ها ندارد و طبعاً وقتی با یک عروسک پرحرف و سمج برخورد می کند که خود را به برنامه دعوت کرده، نمی تواند برخوردی کند که کلاه قرمزی انتظارش را دارد. پرداختن به زندگی مجری و مسایلی که او به نوعی با آنها درگیر است کمک می کند تا این کاراکتر صرفاً به عنوان یک آدم بزرگ بداخلاق معرفی نشود، بلکه مانند کلاه قرمزی شخصیت پردازی شده و وجه بیرونی او که در برنامه تلویزیونی تثبیت شده تا حدی تعدیل شود.
مشکلات آقای مجری برای ازدواج و کارهایی که کلاه قرمزی به زعم خود برای بهتر شدن اوضاع می کند، هر چند بازتاب خوبی ندارد ولی می تواند زوایای مختلف این رابطه را بسط دهد. شخصیت زنی که قرار است با آقای مجری ازدواج کند (فاطمه معتمد آریا) از کاراکترهایی است که در فیلم خلق شده و به این ترتیب خط داستانی زندگی مجری هم دراماتیک می شود. فیلم تمرکز خود را بر برجسته کردن سماجت کلاه قرمزی در پیدا کردن راهی در دل آقای مجری قرار می دهد و در این میان پسرخاله هم با تکیه بر تعصبات پررنگی که دارد، به عنوان تنها حامی کلاه قرمزی معرفی می شود.
فیلم با بهره بردن از حضور مثلث طهماسب، جبلی و معتمد آریا، محوبیت کاراکتر کلاه قرمزی و پسرخاله، استفاده بجا از وجه موزیکال و مجموعه عواملی که به یک داستان ساده و روان منجر می شود، توانست مخاطب را از پای تلویزیون به سینماها بکشاند تا این بار شاهد داستانی جدید از کلاه قرمزی و پسرخاله باشند.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: کلاه قرمزی مشغول تحصیل است اما بازیگوشی هایش سبب میشود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او برای اینکه شغلی به دست آورد نتیجهای عایدش نمیکند، تا اینکه با تماشای برنامه "آقای مجری" در تلویزیون تصمیم می گیرد روانه تلویزیون شود. کلاه قرمزی به تهران نزد پسرخاله میرود و با کمک او روانه تلویزیون میشود. در آنجا به خاطر علاقه زیاد به آقای مجری سعی میکند موانع مسیر ازدواج او را از بین بردارد اما مشکلاتی ایجاد می کند که...
فیلم "کلاه قرمزی و سروناز" سال 1381 ساخته شد و به مقطع جذابی از زندگی کلاه قرمزی با فانتزی پررنگتر می پرداخت، زمانی که او دیگر عضوی از خانواده آقای مجری و همسرش شده است. با رویکردی هوشمندانه نقاط ضعف این کاراکتر که باعث جذابیت او می شد تعدیل شده ولی حل نشدند و کشمکش میان او و آقای مجری به عنوان یکی از نقاط پیشبرنده قصه باقی ماند. هر چند او بعد از چند سال درجا زدن موفق شده قبول شود و به کلاس بالاتر برود، ولی نقاط برجسته رفتاری او که در بازیگوشی و حرف نشنوی خلاصه می شد همچنان حرف اول را می زنند.
فیلم با وجود فانتزی خاصی که در ادامه طراحی کرده، سعی می کند به مسایل ملموس خانواده ها و تفاوت طبقاتی بین فقیر و غنی بپردازد و با رویکردی ساده این تفاوت ها را برای مخاطب کودک از وجوه مختلف تحلیل کند. پیدا شدن عموی پولدار کلاه قرمزی و یک شبه ریشه دار شدن او هر چند رویایی غیرواقعی و دور از دسترس است، ولی در ادامه او و مخاطب کودک را به بازنگری در باورهایشان وامی دارد. جایی که در عمق ثروت و رفاه خانواده عمو، کانون خانواده و عشق و محبت وجود ندارد و تنهایی در خانه بزرگ حرف اول را می زند.
هر چند کلاه قرمزی با تأسی به افکار کودکانه، خانه عمو را با همه تحقیری که می بیند ترجیح می دهد به خانه آقای مجری و همسرش که یک دنیا آرزوی تحقق نیافته برای او باقی گذاشته، اما همین کاراکتر لجباز است که پس از کسب تجربه می تواند انتخاب درستی کند و ملاک های انتخابی مخاطب کودک را هم ارتقا دهد.
فیلم با اینکه از رویکرد فانتزی، حضور عروسک، ترانه و ... بهره می برد ولی متکی بر یک الگوی داستانی کلاسیک است. موقعیت جایجایی از موقعیت های آشنایی است که در فیلم های مختلفی با رویکردهای متفاوت رو به رو شده اما در این فیلم حرکت بر مسیر آشنایی حرکت می کند. وقتی کلاه قرمزی با اتفاق فانتزی پخش شدن خبر قبولی اش از تلویزیون متوجه می شود یک عموی پولدار داشته و حالا موقعیتی فراهم می شود تا زندگی دیگری را تجربه کند.
از وجه دیگر فیلم به جنبه های عاطفی کودکان هم می پردازد. رابطه شکل گرفته میان کلاه قرمزی و دختر عمویش سروناز پرداختی جدید از این کاراکتر ارائه می دهد و در موقعیتی جدید او را به کنش و واکنش وامی دارد. کلاه قرمزی که ما در این فیلم می بینیم نسبت به شخصیت محبوب تلویزیونی ارتقا پیدا کرده و توانسته کاراکتری خاکستری با حفظ جذابیت های اولیه خود باقی بماند.
این وجه را می توان از نقاط قوت و امتیاز فیلم نام برد که فیلم های دنباله نیازمند آن هستند، ولی معمولاً با رویکرد تک وجهی فقط به تکرار محض می افتند. می توان بزرگ شدن و تغییرات بطئی این کاراکتر را از خلال این دو فیلم حس کرد. ولی نکته مهم این است که سازندگان سعی نکرده اند او را دچار تحول گل درشت و عاقل شدن تحمیلی کنند. کلاه قرمزی که برجستگی های رفتاری اش تا حدی تعدیل شده و مسیری را طی می کند که با توجه به کاراکترش چندان قابل پیش بینی نیست.
در خلاصه داستان فیلم آمده: کلاه قرمزی پس از سال ها در امتحانات مدرسه قبول و به عنوان شاگرد ممتاز مدرسه معرفی می شود، طوری که حتی تصویرش از تلویزیون پخش می شود. بنا به قولی که آقای مجری داده باید برایش یک دوچرخه بخرد، ولی او توانایی مالی ندارد. در همین زمان تلفنی از سوی عموی کلاه قرمزی که قرمزی بزرگ نام دارد می شود و کلاه قرمزی را همراه آقای مجری و نرگس به منزل مجللش دعوت می کند. در این دیدار عموی کلاه قرمزی یک دوچرخه به او هدیه می دهد و از او می خواهد نزدش بماند.
نظر شما