خبرگزاری مهر، گروه دین واندیشه: ۲۵ آذرماه، از سوی «شورای فرهنگ عمومی» کشور به نام «روز پژوهش» نامگذاری شده است. دراین راستا وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری» هم از سال ۱۳۷۹ چهارمین هفته آذر ماه را به نام هفته پژوهش نامگذاری کرده است. اختصاص دادن یک هفته از سال بهعنوان هفته پژوهش از این روست تا مردم با اهمیت پژوهش، نقش، جایگاه و تأثیر آن در اداره سازمانها، اداره کشور و جامعه و بهبود وضع زندگی شهروندان آشنایی بیشتری پیدا کنند و از زاویهای جدید در جریان کارکرد مؤسسات، سازمانها و مجموعههایی که ماهیت وظایفشان، پژوهشی است قرار گیرند. این هفته، به مثابه فرصتی است تا مردم و دوستداران علم و دانش با یکدیگر تعامل بیشتری برقرار کنند و جامعه علمی و توده مردم بیشتر وبهتر در جریان فعالیتهای پژوهشی انجام شده در بخشهای گوناگون کشور قرار گیرند.
به بهانه این هفته پای صحبتهای نادره جلالی شیرازی، دکترای تاریخ و مدیر پژوهشهای راهبردی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نشسته ایم تا باابعاد گوناگون پژوهش و تأثیر آن در فرآیند توسعه کشور بیشتر آشنا شویم. وی درسال ۱۳۹۳ از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان پژوهشگر برگزیده کشور معرفی شده و آثار متعددی نیز از او در حوزه فرهنگ و تاریخ ایران و اسلام به چاپ رسیده است.
*به نظر شما همراهی علم و پژوهش چه اهمیتی دارد و پژوهشها تا چه سطحی به پیشرفت علم، دانش و فناوریها کمک خواهند کرد؟
«علم» مجموعه یافتههای نسبتاً تثبیتشدهای است که در گذر زمان بنابر اصول پنجگانه مترتب بر علم (اکتشافی بودن، نسبی بودن، فرضی بودن، تغییرپذیر بودن و تعمیمپذیر بودن) تغییراتی را خواهد پذیرفت. برای مثال علم میتواند تغییرپذیر یا ابطالپذیر باشد و برای اینکه اینها نهادی بشود و تحقق پیدا کند، باید پژوهش انجام شود. نکته قابل توجه این است که برای نهادیشدن خصوصیات ذکر شده لازم است فرآیند جستوجوگری به وقوع بپوندد. این فرآیند جستوجوگری «پژوهش» نامیده میشود.
در واقع پژوهش وظیفه تعمیمپذیری و تغییرپذیری و کاربسطی شدن علم را نهایی میکند. از اینرو، حیات علم وقتی استمرار پیدا میکند که جستوجوگری با او همراه باشد. بنابراین، پیشرفت علم همراه با نهادیشدن خصوصیات آن است و نهادیشدن خصوصیات آن موجب تعالی حیات علم میشود. به دیگر کلام، علم و پژوهش لازم و ملزوم یکدیگرند زیرا یافتههای علم لازم است مورد ارزیابی قرار گیرد و این ارزیابی در حیطهای انجام میشود که ما آن را پژوهش مینامیم.
یکی از کارکردهای علم در حیات اجتماعی و فرهنگی ایجاد هویت است. این هویت، به وسیله کنشگر علم و با ابزار پژوهشی حاصل میشود. یعنی برای صاحبان خود هم به لحاظ تولیدی و هم به لحاظ تفسیری ایجاد هویت میکند.
*کدامیک از دو عامل پژوهش و آموزش نسبت به دیگری اولویت دارند؟ آیا پژوهش یک جزیره مستقل از آموزش است؟
هیچکدام بر دیگری اولویت ندارد، بدینمعنا که بتوان از یکی به لحاظ رتبی بر دیگری چشمپوشید. یکی تولید میکند و دیگری تفسیر؛ یکی تولید میکند و دیگری اندازه و سنجش، یکی تولید میکند و دیگری معنایابی. در نتیجه این دو یارانی به هم پیوستهاند.
*همواره همه جوامع و دولتها به دنبال ایجاد توسعه بیشتر در شاخصهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و… اند؛ از دیدگاه شما توجه به امر پژوهش تا چه سطحی میتواند تأثیرگذار در امر توسعه باشد؟ آیا ضرورت دارد در این مسیر، روی فعالیتهای پژوهشی سرمایهگذاری شود؟
تحقیق و پژوهش موتور محرک پیشرفت و توسعه است. توسعه مستمر و پایدار نخواهد بود، مگر بر اساس یافتههای پژوهشی. بنابراین، پژوهش میتواند در امر توسعه بسیار تأثیرگذار باشد، زیرا نوع و سطح فعالیتهای پژوهشی یکی از شاخصهای اصلی توسعه و پیشرفت است. چون توسعه محتاج دگرگونی و نوآوری است.
یکی از کارکردهای مهم پژوهش همین است که عرصه نوآوری را میگستراند، پس یک رابطه دیالکتیکی بین توسعه و پژوهش مفروض است یعنی توسعه، عرصه میآفریند و پژوهش، عناصر عرصه توسعه را رقم میزند
یکی از کارکردهای مهم پژوهش همین است که عرصه نوآوری را میگستراند، پس یک رابطه دیالکتیکی بین توسعه و پژوهش مفروض است یعنی توسعه، عرصه میآفریند و پژوهش، عناصر عرصه توسعه را رقم میزند. تمام فعالیتهای بشری مانند فعالیتهای صنعتی، کشاورزی و… به فعالیتهای پژوهشی بستگی دارد، چراکه اگر پژوهش صورت نگیرد، علم افزایش پیدا نمیکند و پوپایی لازم صورت نمیگیرد.
آنچه که ما بهعنوان پیشرفت علوم در مقاطع مختلف تاریخی از آن یاد میکنیم حاصل تلاش افرادی است که رویکرد پژوهشی داشتهاند. حال این پژوهشها یا کاربردی اند یا بنیادی. پژوهشهای کاربردی برای حل مسائل جاری و در کوتاهمدت سودمند است ولی بنیادی به توسعه و تعمیق مبانی علوم مختلف کمک کرده و در میانمدت و درازمدت امکان گسترش دانش بشری را فراهم میکنند.
توسعه پژوهش هم به عوامل سختافزایی، نرمافزایی و نیروی انسانی بستگی دارد. از همینرو است، کشورهای توسعهیافته به امر پژوهش توجه خاص دارند، زیرا پیشرفت و توسعه همانطور که گفته شد ارتباط مستقیمی با تحقیقات علمی و پژوهشی دارد. بنابراین در کشورهای پیشرفته در بخش پژوهش سرمایهگذاری صورت میگیرد و بخش قابل توجهی از درآمد ملی به امر پژوهش و تحقیق اختصاص مییابد، زیرا یافتههای پژوهشی در تصمیمگیریهای کلان مؤثر است و ریسک را به حدالاقل میرساند و از اتلاف وقت نیز جلوگیری میکند. بنابراین رشد علم محصول کارهای پژوهشی است و کمیت و کیفیت تحقیقات علمی و پژوهشی زمینهساز پیشرفت و توسعه یک جامعه است.
*معمولاً خروجی پژوهشها به صورت تخصصی و موضوعمحور در اختیار افراد متخصص قرار میگیرد. آیا امروزه این نیاز احساس نمیشود که نتایج فرآیندهای پژوهشی، سادهسازی شده و در اختیار مردم قرار گیرد؟
در برخی موارد لازم و ضروری است این سادهسازی صورت گرفته و در اختیار مردم قرار بگیرد. همانطور که گفته شد یافتههای علمی یا بنیادی اند یا کاربردی. در بخش کاربردی یا کاربرد این یافتهها در فیلد مباحث کوتاهبرد علمی است یا اینکه به زندگی روزمره مردم مرتبط است. در زمینه یافتههای بنیادی یا تجربیات علمی کوتاهبرد به هیچ عنوان ضرورتی وجود ندارد و متناسب با نظریه «هارولد گارفینگل» ما نهتنها نباید به سادهسازی بپردازیم، بلکه لازم است برای آن زبان علمی را هم توسعه بدهیم، اما در عرصه کاربری یافتههای علمی در زندگی روزمره لازم است تا زبان علمی گارفینگلی به زبان کاربری روزمره برای مردم تدوین شود. در اینجاست که علم جایگاههای مخصوص خود را به دست میآورد.
در این عرصه، جا دارد از ریاضیدان بزرگ ایرانی مریم میرزاخانی یاد کنم. این بزرگزن علم در عرصه جهان معتقد بود برای زندهبودن و زندگیکردن ما میبایستی ریاضیات بدانیم. اما چه ریاضیاتی؟ ریاضیاتی که در دانشگاهها و کنگرهها مورد بحث است یا اینکه ریاضیاتی که چرخههای زندگی روزمره را میچرخاند. صد البته، هر کدام از این دو نگاه در زمان و مکان خود کاربردی است.
*عده زیادی از کارشناسان معتقدند که در عصر حاضر، دوران تحقیقات و پژوهشهای کتابخانهای به خصوص پایاننامههای دانشجویی که کاربردی نیستند به سر رسیده است؛ ارزیابی شما از کاربردی یا عدم کاربردی بودن تحقیقات و پژوهشهای کشور به خصوص در عرصه پایاننامههای دانشگاهی چیست؟ آیا خروجی این تحقیقات توانسته است به حل مسائل کشور منجر شود؟
متأسفانه امروزه در جامعه ما غالباً پایاننامهها بهویژه در حوزه علوم انسانی رونویسی و برگرفته از اینترنت است یا خود دانشجو نقشی در تحقیق و پژوهش و تألیف آن ندارد. کتابخانههای کشور نیز بیشتر به انبار کتاب تبدیل شده است. از سوی دیگر، غالب استادان گرامی بهویژه آن دسته که گرفتار کارهای اجرایی هستند و چند شغلهاند، کمتر دل به راهنمایی دانشجویان میدهند. از دیگر سو، افرادی در قبال گرفتن مبلغی پول به جای دانشجو، پایاننامه مینویسند و از این طریق امرار معاش میکنند، حال چطور میتوان انتظار داشت موضوعات، مطالب و یافتههای پژوهشی پایاننامهها کاربردی باشد؟
طبیعی است که به این ترتیب، برخی پایاننامه ها خالی از نوآوری و تجزیه و تحلیلهای علمی و مستدل اند و نمیتوانند کاربردی باشند، چراکه همانطور که پیشتر اشاره شد میزان رشد مدارک علمی در کشور بالا و حتی به نوعی چندین برابر کشورهای پیشرفته است، اما از ظرفیت دانشگاهها تنها درصد بسیار ناچیزی صرف تحقیقات کاربردی میشود. به دیگر کلام، فرهنگِ آموزش برخلاف فرهنگِ پژوهش گسترش یافته است، اما با وجود این، نباید فراموش کرد که تعدادی دانشجوی علاقهمند، پویا و فعال هم در کشور هستند که دغدغه فرهنگ و مسائل علمی را دارند و براساس تحقیق و پژوهش در عرصههای مختلف، پایاننامههایی کاربردی و مهم به رشته تحریر درمیآورند و در بسیاری از المپیادها و مسابقات جهانی صاحبِ مدال و مایه افتخار ایران و هر ایرانی میشوند.
به این نکته نیز باید توجه داشت که انجام کارهای کتابخانهای به هیچ عنوان خطا نیست و میل به طرف پژوهشهای میدانیداشتن نیز تنها راه جستوجوگری محسوب نمیشود. کسانی که به معنای واقعی با روشهای پژوهش کمی و کیفی آشنا باشند میدانند که پژوهش کتابخانهای از چه اهمیت والایی برخوردار است. برای مطالعه بیشتر این موضوع بهتر است به آرای «نورمن دِنزین» در این خصوص مراجعه کرد.
*سهم و روند بودجه ریزی کشور را در حوزه پژوهش چطور ارزیابی میکنید؟ آیا وضعیت اختصاص اعتبارات بهخصوص در بخش پژوهشهای علوم انسانی قابل قبول است؟
سهم بودجه سالیانه و درنظر گرفته شده برای پژوهش در کشور کم است. از سوی دیگر تعداد محققان اصیل و مراکز تحقیقاتی ما نیز در مقایسه با کشورهای پیشرفته اندک است و این مسائل نشان از لزوم توجه، تدبیر و برنامهریزی هرچه بیشتر مسؤولان را در این زمینه دارد. نباید این نکته را نادیده انگاشت که سرمایهگذاری در بخش پژوهش نتایج مهمی را در پی خواهد داشت. از لحاظ اقتصادی اهمیت زیادی دارد، زیرا به هر میزان که از نظر مادی روی امر پژوهش سرمایهگذاری شود، سودی که از آن حاصل خواهد شد چندین برابر خواهد بود که خود به اقتصاد و تولید ناخالص ملی کمک قابل توجهی خواهد کرد. دیگر آنکه، پژوهش و نتایج حاصل از آن نقش مهمی در امنیت ملی و استقلال کشور خواهد داشت و مهم آنکه، به لحاظ فرهنگی نیز موجب بالندگی و شکوفایی میشود. از اینرو باید گفت هرچه بیشتر به سرمایههای علمی و پژوهشی کشور توجه شود، نتیجه بهتری حاصل خواهد شد، زیرا پژوهشهای انجامشده در هر زمینه میتواند راهکارها و مدیریت صحیح دانش و زیربنای رشد و نوآوری را فراهم کند.
بنابراین، مرکزهای پژوهشی، فناوری و دانشگاهها از جمله مهمترین ارکان زیربنایی برای رشد اقتصادی کشور به شمار میروند و اگر در برنامههای آموزشی پژوهش نهادینه شود، انگیزه تحقیق بیشتر شده و هدایت میشود. در پایان میتوان گفت علم و توسعه نیاز به یکدیگر را تقویت میکنند. علم مشخص میکند که توسعهیافتگی چه شاخصهها، ویژگیها و ملاکهایی دارد و تعیین میکند برای توسعه یافتن چگونه باید بود.
نظر شما