پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۱۲:۳۳

/ نگاهی به "بوتیک" به بهانه نمایش در نشست "سینماگران نسل ما" /

وقتی یک شلوار جین برفی فیلم را پیش می‌برد

وقتی یک شلوار جین برفی فیلم را پیش می‌برد

حمید نعمت‌الله را می‌توان با "بوتیک" به خاطر سپرد و به یاد آورد، حتی اگر هیچ فیلم دیگری هم نسازد. کمتر فیلمسازی می‌تواند تنها با یک فیلم و چند مجموعه تلویزیونی متوسط اینگونه خود را تثبیت کند. او خود را در ذهن مخاطب تثبیت کرده، نه در سینمای ایران.

به گزارش خبرنگار مهر، هر چند نعمت الله مجموعه های متفاوتی چون "گل من گلی" و ... را ساخته ولی چهره مستقل او در سینما با فیلم "بوتیک" ماندگار شد. فیلمی که حتی توانست از یک بازیگر چهره که کمتر شاهد بازیگری از او در فیلم ها بوده ایم چهره ای خاص ارائه دهد. "بوتیک" را می توان از مباحث مختلف مورد تحلیل قرار داد؛ از فیلمنامه به ظاهر ساده و ساکن آن که در درون خود یک انفجار بزرگ را یدک می کشد تا حضور بازیگران حرفه ای که بازی آنها در این فیلم یادآور هیچکدام از بازی های قبلی شان نیست. قصه درونی، کاراکترهای خاص و شیوه پرداخت نعمت الله "بوتیک" را بدل به فیلمی کرده که شبیه هیچ فیلم دیگری نیست.

زمانی که فیلم در جدول نمایش بیست و دومین جشنواره فجر (سال 1382) قرار گرفت، حضور در بخش مهمان و فیلم های اول و دوم و سانس نامناسبی که به نمایش آن اختصاص پیدا کرد موجب شد فیلم کمتر دیده شود. ولی از همان روز همه کسانی که موفق به دیدن فیلم شده بودند، متفق القول به خاص و متفاوت بودن فضای فیلم اشاره داشتند. در حالی که حتی سه خطی فیلم هم بار دراماتیک بسیار کمرنگی داشت ... جمع تناقضاتی از این دست در فیلم بود که همه را شگفتزده و فیلم و نعمت الله را به عنوان اتفاق جشنواره بیست و دوم فجر معرفی کرد.

شخصیت محوری فیلم جهانگیر است، جوانی معمولی که با چند دوست در خانه ای مجردی زندگی می کند و در یک بوتیک لباس می فروشد. هر چند همه فیلم از حضور و نقطه نظر او روایت می شود، ولی کاراکتر جهان دچار درونگرایی است که کمتر چیزی از او دستگیرمان می شود. این ویژگی در کنار معمولی و عام بودن می تواند جهان را تا حدی متفاوت و با  تکیه بر درونگرایی کم حرف جلوه دهد. "بوتیک" از معدود فیلم هایی است که سردی، کم حرفی و درونگرایی زیرپوستی قهرمانش، گل درشت و بدل به تافته جدا بافته بودن او نمی شود. اکثراً در چنین موقعیتی به واسطه بازی بازیگر، کاراکتر بدل به آدمی می شود که از بالا به همه چیز نگاه می کند و این متفاوت بودن چون از بیرون به او، نگاه، حرف زدن و ... تحمیل شده، وی را دچار خودبزرگ بینی غیرجذابی می کند که برای مخاطب سمپاتی ندارد.

نعمت الله هر چند بازیگری را انتخاب کرده که به لحاظ چهره و فیزیک و ... مورد توجه است و اتفاقاً گویش جذاب هم ندارد، به تلفیق خوبی از داشته های او در جهت باورپذیری کاراکتر جهان می رسد. سکوت کمک می کند که علاوه بر درونگرایی اشاره شده، رابطه حسی مخاطب با او حفظ شود و در عین حال با بازی گرفتن درست، در جایگاهی برابر با دیگر آدم های دور و برش، مورد تحلیل قرار بگیرد و همین وجه او را در عین درونگرایی ملموس کند.

رابطه جوان ها در خانه مجردی و به نوعی دچار بودن هر کدام به مشکلی که عام نیست، کمک می کند تا فضای بین آنها از اتمسفر خاصی انباشته باشد. جوانی که در آستانه ازدواج است، جوانی عشق فیلم که بیماری روحی روانی دارد، دانشجوی پزشکی دیروز که به جوجه فروشی در خیابان ها رسیده و ... همه اینها در عین ملموس بودن، مسایلی را وارد قصه می کنند که به نوعی خاص است و حتی رابطه مجردی چند جوان هم با این رویکرد احیاء می شود.

رابطه میان اتی (احترام) و جهان خط فرعی است که نویسنده در پیوند آن با خط اصلی قصه به تصادف و حادثه متوسل شده، ولی به گونه ای این تصادف را ساده و به همان شکل خام می آورد که نمی تواند به عنوان نقطه ضعف مطرح شود. این روش خاص نعمت الله برای پیوند هر چه سریع خط قصه اتی به جهان کمک می کند تا او واجد یک ویژگی شود. جهان واجد نگاه و توجهی عمیق به آدم های اطراف و دور و برش است و چنین کدی در مورد شخصیت اصلی که به زحمت می توان به درونیات و دغدغه هایش پی برد، می تواند شکل بیرونی این رویکرد را توجیه کند.

به علاوه فیلمساز با این رویکرد نشان می دهد در قید حرکت بر مسیری مشخص و از پیش تعیین شده نیست و بنا به نگاه خاص خود می تواند از خط کشی های مشخص عبور کند. از دیگر کاراکترهای خاص فیلم می توان اتی را نام برد. دختری ساده دل که در مناسبات تلخ جامعه مدرن راه به جایی ندارد و آسیب پذیر است. کاراکتری که کمتر مشابهی در سینمای ایران دارد. شاید کاراکتر اصلی فیلم "بیتا" ساخته هژیر داریوش (سال 1351) تا حدی به اتی نزدیک باشد. او هم دختری ساده دل است که به دنیا از دریچه نگاه رویازده خود نگاه می کند و وقتی مناسبات تلخ جامعه او را زخم خورده باقی می گذارد، به زعم خود به خودش و جامعه ضربه می زند. اتی هم دخترکی است که از دست پدر و خانواده فرار کرده تا به رویای خارج رفتن برسد، اما وقتی جهان او را به خانواده اش بازمی گرداند، آگاهانه سراغ شاپوری می رود.

تنها بهانه نویسنده برای گره زدن خط قصه اتی به جهان یک شلوار جین برفی است، اما در ادامه کارکرد این شلوار جین و بسیاری از جزئیات دیگر فیلم به سطحی فراتر می رسد. شلوار جین برفی کدی کوچک است که نحوه رویکرد اتی به آن هنگامی که به بوتیک می رود، او را در ذهن جهان نگه می دارد و در ادامه با دیدن سرگردانی او در خیابان همین شلوار را بهانه می کند تا دختر را با خود همراه کند. هنگامی که اتی در کافی شاپ از رویای خود می گوید و با ذوق شلوار را که به تنش بزرگ است می پوشد، باز هم این شلوار جین برفی است که مناسبات و باورهای آنها را کنار هم قرار می دهد.

پرداخت مشابه مولفه های به ظاهر ساده و بی اهمیت در ادامه هم کارکردی خاص در فیلم پیدا می کند. جزئیاتی که دقیقاً مرحله کاشت، داشت و برداشت کلاسیک را طی می کنند، ولی از نمونه های مشابه فرسنگ ها فاصله دارند. دندان درد اتی از نمونه های دیگری است که در سکانسی بدل به نماد رویکرد رفتاری شاپوری است. از همان ابتدا در کافی شاپ کدی در مورد دندان درد اتی داده می شود و همین کد دستاویز جهان قرار می گیرد تا بعد از شلوار جین برفی، دستاویزی برای رها نکردن اتی داشته باشد.

رفتن به دندانپزشکی و موقعیتی که جهان به زعم خود برای بهتر شدن وضعیت اتی فراهم می کند و به خانواده اش خبر می دهد تا برای بردن او بیایند، برخاسته از همان دندان درد ابتدایی است. یا سکانس ماندگار خانه شاپوری که اندیشه های سوء شاپوری در رابطه ساده و عمیق شکل گرفته در آن سکانس نمود پیدا می کند. وقتی مرد با اصرار می خواهد به دندان اتی اسپری بی حس کننده بزند، جهان در سکوت و خاموشی ناظر بازخورد رفتار مهاجم شاپوری است. در حالی که اتی متوجه نیست در اطرافش چه می گذرد. همین دندان درد است که در ادامه وقتی اتی دوباره از خانه فرار می کند او را در دام شاپوری می اندازد. بهانه دندان دردی که عود کرده و اسپری بی حس کننده شاپوری برای نوعی خودزنی است که به نظر می آید اتی خودخواسته به آن تن می دهد.

فیلم "بوتیک" علاوه بر تشخص خاصی که به شخصیت های اصلی خود می دهد و با چند کد بطئی آنها را از نمونه های مشابه متفاوت می کند، واجد شخصیت های فرعی متعددی است که مشابه ندارند. کاراکترهای فرعی زن و شوهر (حامد بهداد ـ افسانه چهره آزاد) که شاید مخربترین تصویر از یک خانواده را در معرض دید مخاطب قرار می دهند از این نمونه هستند. عادی ترین مناسبات روزمره آنها در هاله ای از شک و شبهه که نه بلکه یقین استوار است. یقین به خیانت، دورویی، تظاهر، خشم، کینه ... و در عین حال دوری باطل که آنها را وامی دارد به این وضعیت ادامه دهند.

جز این است که زندگی مدرن معاصر، دوری از اصالت ها و ریشه ها، عناد با خصوصیات فطری بشری و هزاران مشخصه دیگر عصر حاضر، بشر را خودخواسته به این وضع دچار کرده؟ چه زمان این برزخ دست ساز بشر به پایان می رسد؟ تا رسیدن به انتهای سراشیبی سقوط چقدر راه است؟

کد خبر 480437

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha