به گزارش خبرنگار مهر مریم سقلاطونی از اوایل دهه ۷۰ شمسی به طور جدی وارد عرصه شعر شد و هماکنون علاوه بر شاعری به نویسندگی هم اشتغال دارد. او کارشناسارشد ادبیات فارسی، پژوهشگر، عضو انجمن قلم ایران و هیأت نظارت کتاب کودک و نوجوانان است.
شعرهای آئینی و مذهبی سقلاطونی واجد روایتی لطیف است که شاید به طور ناخودآگاه از زنانگی شاعرش برخاسته باشد. او در حفظ زبان معیار و همچنین استفاده از مضامین روز در شعر آئینی چیرهدست است و هر چند از تاریخ گذشته شعر میگوید، اما شعرش برای مخاطب امروزی است.
سقلاطونی در چندین کنگره و جشنواره شعر به عنوان شاعر برگزیده انتخاب شده است، از کنگره سراسری شعر صحیفه سجادیه و شعر حج، شعر عاشوراییان، شعر رضوی و… بگیرید تا جشنواره بینالمللی خوارزمی و جایزه ادبی طاهره صفارزاده و.... کتاب «از نامها خبری نیست» که مجموعه شعر دفاع مقدس سقلاطونی است، برنده جایزه کتاب سال دانشجویی و کتاب دفاع مقدس در سال ۱۳۸۵ شده است.
«گزیده ادبیات معاصر»، «بادها از جنوب میآیند»، «خرچنگها برای ماهیها آواز میخوانند» مجموعه داستان دفاع مقدس، «تو را گلهای عالم دوست دارند» مجموعه نثر ادبی با موضوع امام عصر (عج)، «فردا صبح است» گردآوری اشعار پیرامون امام عصر، و… برخی از آثار منتشر شده مریم سقلاطونی است. نوسروده سقلاطونی در ادامه میآید:
قَالَ حَکَی دِعْبِلٌ الْخُزَاعِیُّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا (ع) فِی مِثْلِ هَذِهِ الْأَیَّامِ فَرَأَیْتُهُ جَالِساً جِلْسَهَ الْحَزِینِ الْکَئِیبِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ فَلَمَّا رَآنِی مُقْبِلًا قَالَ مَرْحَباً بِکَ یَا دِعْبِلُ مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ.. (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۵۷)
چه دورماندهام از کاروان کرببلا
چه قدر فاصلهدارم ز دوستان شما
مرا ببخش فقط ادعاست عاشقیام
جداست راه من از راهتان …جداست جدا
چه قدر فاصلهدارم زدعبِل و عمّار
کجاست لایق من… مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا؟
دلم گرفته …کجایند ابن تیهان ها؟
خُزیمه ها…سر و جان دادههای دشت بلا؟
کجاست آن شهدایی که وصفشان فرمود:
امام متقیان: این؟ این؟ این؟ …کجا؟
براداران وفادار من کجا هستند؟
مجاهدان شهید وبصیر راه خدا؟
پیام اصلی این خطبه، در همین جمله است
خطاست خانه نشینی…امام خوانده تو را
*
زمان، زمان نشستن… زمان ماندن نیست
نهیب میزند از هر طرف زمانه به ما
امام عصر، دلش یار غار میخواهد
درست مثل شهیدان دشت کرببلا
خوشا به بخت و به اقبال شأن که با دل و جان
تمام هستی خود را نمودهاند فدا
*
چه قدر منتظر ما نشسته برگردیم
چرا من و تو نباشیم با امام، چرا؟
نظر شما