پیام‌نما

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا * * * * قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد. * * مؤمنى را كه هست نيكوكار / بهر او مهر مى‌دهد دادار

۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۷:۵۰

گزارش مهر از پشت صحنه فیلم تلویزیونی "روابط" به کارگردانی ایرج کریمی

گزارش مهر از پشت صحنه فیلم تلویزیونی "روابط" به کارگردانی ایرج کریمی

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: "روابط" فیلم تازه ایرج کریمی است که به نوعی برگشت وی به حوزه ساخت فیلم‌های تلویزیونی محسوب می‌شود. اما برای او ساخت فیلم در سینما یا تلویزیون فرقی نمی‌کند؛ کریمی فقط می‌خواهد مخاطب فیلم او را ببیند.

اوایل هفته گذشته بود که در یکی از نشریات سینمایی خبر روزهای پایانی تصویربرداری تله فیلم "روابط" را خواندم و بعد از دیدن این خبر برای اینکه تجربه نرفتن سر صحنه "نسل جادویی" برایم تکرار نشود، به سرعت با بهرنگ توفیقی دستیار و برنامه ریز کریمی تماس گرفتم و قراری را برای فردا در لوکیشن امامزاده پنج تن لویزان گذاشتیم. بعد از اینکه تلفنی با توفیقی صحبت کردم یاد فیلمبرداری روزهای پایانی "نسل جادویی" افتادم، آن روزها نیز با دیدن این خبر وقتی با دستیار فیلمساز محبوبم تماس گرفتم که فیلمبرداری تمام شده بود.

ساعت 10 صبح با عکاس خبرگزاری کنار امامزاده پنج تن لویزان پیاده شدیم. از در اصلی وارد شدیم و از سربالایی با شیب زیادی برای رسیدن به امامزاده بالا رفتیم. وقتی رو به روی صحن امامزاده قرار گرفتیم، دقیقا می توانم بگویم نیمی از تهران را زیر پای خود می دیدیم. هوای بارانی آن روز به فضای ایجادشده کمک زیادی می کرد. با دیدن خودروهای گروه متوجه شدم آنها در قبرستان امامزاده در حال تصویربرداری هستند. ناخودآگاه فضای فیلم شاعرانه "باغ های کندلوس" را در ذهنم تداعی کردم.

هر چقدر به گروه نزدیکتر می شدی و در دل قبرستان قدم برمی داشتی، احساس می کردی در یک باغ بزرگ با درخت های بلند و بنفشه ای کوه قدم می زنی و هرگز هیچ احساس تلخی از دیدن این قبرستان به دلت راه پیدا نمی کرد. مطمئن شدم همان تم مرگ که همیشه در فیلم های این کارگردان دنبال می شود، اینجا نیر در قاب تلویزیون قرار است در شکل و شمایل خاص خود دیده شود.

وقتی به گروه نزدیک شدم، در حال گرفتن پلان های ابتدایی اولین سکانس امروز بودند. ایستادیم تا این پلان تمام شود. کریمی با خوشرویی با ما احوالپرسی کرد. خیلی زود با گروه آشنا شدم. صمیمتی زیاد بین همه حکمفرما بود. پس از مدتی شاهرخ فروتنیان که بازیگر ثابت فیلم های کریمی است روی یک میز و صندلی سفری چهار نفره نشست. او با لباس قهوه ای و یک کلاه، کاملا شکل و شمایل یک هنرمند را گرفته بود.

کریمی برای فروتنیان که در "روابط" نقش پاشا را بازی می کند توضیحاتی درباره این پلان داد. نزدیک میزی شدم که فروتنیان پشت آن نشسته بود. او رو به روی قبری قرار داشت که روی سنگ آن نوشته شده بود مرحوم پروین توفیقی. توفیقی درباره آن سنگ گفت: "این سنگ متعلق به همسر پاشا است که سال ها پیش فوت کرده. البته ما این سنگ قبر را تنها برای این صحنه از فیلم ساخته ایم و متعلق به شخص خاصی نیست."

قرار بود در این پلان پاشا با نگاهی به قبر به طراحی خود ادامه دهد، اما در همان لحظه با شنیدن صدای تصادفی نگاه خود را از صفحه برگرداند و پس از مکثی کوتاه دوباره با نگاه به ورقه های طراحی به کار خود ادامه دهد. زمانی که قرار بود این پلان گرفته شود کریمی بچه های صحنه را با دو خودور پراید و پاترول برای صحنه سازی تصادف راهی خیابان پشتی قبرستان کرد.

قبرستان در سرازیری یک تپه بلند قرار داشت که امامزاده در قله آن و قبرها همانند یک پله به سمت پائین تپه چیده شده بود. درست مقابل قبرستان خیابانی قرار داشت که از میان درخت های بلند به خوبی دیده می شد. اینجا که می ایستادی اصلا احساس نمی کردی در تهران هستی. هوای خوب و تمیز موجب می شد حتی تپه های مشرف به قبرستان را هم به خوبی ببینی.

درست در تقاطع خیابان رو به رو دو خودرو به گونه ای ایستاده بودند که گمان می کردی پراید به طور کاملا اتفاقی با پاترول تصادف کرده است. توفیقی با یکی از بچه های گروه با تلفن همراه صحنه تصادف را مرتب می کردند. بچه های گروه به گونه ای که گویی واقعا تصادف کرده اند در حال جر و بحث بودند. با چند برداشت کوتاه این پلان گرفته شد و بچه های گروه صحنه تصادف را ترک کردند.

پلان بعدی فروتنیان، فقط نگاه به سنگ قبر و ادامه طراحی همان نقاشی بود. این پلان هم با دو تمرین کوتاه گرفته شد. هوای آفتابی آن روز کم کم در حال ابری شدن بود و کریمی سعی داشت بخش های اصلی این سکانس در هوای آفتابی گرفته شود. با این حال هرگز به گروه برای گرفتن سریع پلان ها فشار نمی آرود و با آرامش کامل کار خود را ادامه می داد. به همین دلیل اگر هر خبرنگاری برای گرفتن گزارش از پشت صحنه "روابط" راهی آنجا می شد، احساس دلشوره و نگرانی از اینکه نتواند با آنها هماهنگ شود به خود راه نمی داد.

این بار دوربین روی چهارپایه متحرکی قرار گرفت که من نمونه آن را در سینما کمتر دیده بودم، با کمی کنجکاوی متوجه شدم این چهارپایه متحرک که با دو میله بلند دوربین را حرکت می داد دست ساز امیر معقولی مدیر تصویربرداری است. کریمی به همراه منشی صحنه شهلا غیور پشت مونیتور قرار گرفتند تا این صحنه را به خوبی در دید خود قرار دهند. این بار دوربین با حرکت این دو میله آهنی قرار است روی شانه فروتنیان قرار گیرد و از نزدیک نقاشی های او را نشان دهد.

کمی نزدیکتر می روم تا نقاشی های فروتنیان را از نزدیک ببینم. در حال طراحی یک پرتره است. برایم جالب بود، چون احساس می کردم او فقط یک نقاشی از قبل طراحی شده را به صورت نمادین نقش می زند. اما متوجه شدم نه مثل اینکه او واقعا در حال طراحی یک پرتره است. فروتنیان نیز مانند تعداد زیادی از بازیگران سینما در کنار این حرفه به هنر نقاشی نیز مشغول است. یاد فیلم "از کنار هم می گذریم" افتادم که او در کنار رستورانی از شخصیت زن داستان که در صندلی تنها نشسته طرحی می کشد.

این پلان گرفته می شود. کریمی از نتیجه کار راضی است، اما این بار به پیشنهاد معقولی برداشت دیگری از این پلان گرفته می شود. برداشت دوم نیز به دلیل حضور یکی از بچه های گروه در کادر دوربین قطع می شود و کار به برداشت سوم می رسد. باد و توفان موجب می شد فلاسک روی میز تکان بخورد و گاه در برداشت های متفاوت از روی میز بیفتد. بچه ها سعی می کنند فلاسک را پر کنند تا سنگینی مانع افتادن آن شود.

ابرهای بارانی نیمی از آسمان را گرفته بودند و بادی خنک در قبرستان می وزید. باران نم نم شروع به باریدن گرفت. کریمی از همه خواست در خودروهای کنار صحنه بنشینند تا باران قطع شود. اما هوا به قدری زیبا بود که اصلا دلت نمی خواست این صحنه را ترک کنی. باران به حدی تند می بارید که دیگر نمی شد با کیسه های نایلونی دوربین و وسایل فنی را محافظت کرد. آنها تصمیم گرفتند همه وسایل را به سینه موبیل منتقل کنند.

کمی که از هوای زیبای آن لحظه لذت بردم، احساس کردم این بهترین زمان است با ایرج کریمی صحبت کنم. او همراه فروتنیان در یکی از خودروهای گروه نشسته بودند. قبل از آنکه راهی این لوکیشن شوم برایم جالب بود که او چطور بعد از دوری چند ساله از تلویزیون دوباره تصمیم گرفته با این رسانه کار کند. به همین دلیل این سئوال و کنجکاوی من شروع گپی میان من و او شد. وی در این باره گفت: "حقیقت این است که برای من فرقی نمی کند در سینما کار کنم یا تلویزیون."

وی با اشاره به دو تله فیلمی که در گذشته برای تلویزیون ساخته بود، افزود: "اگر به خاطر داشته باشید من قبل از شروع ساخت فیلم های سینمایی یک تله فیلم با عنوان "دو روز با هم" را سال 78 برای تلویزیون ساختم. این موضوع دقیقا برمی گردد به قبل از ساخت فیلم "از کنار هم می گذریم". البته بعد از این فیلم سال 80 نیز یک تله فیلم به اسم "شب لطیفه" کار کردم."

کریمی درباره محدودیت های ساخت فیلم های سینمایی و تله فیلم گفت: "شاید در سینما در حوزه وسیعتری آزادی عمل داشته باشید، اما این تفاوت خیلی زیاد نیست. در تلویزیون به طور مثال شما در نشان دادن چند تار موی زنان ممکن است مشکل داشته باشید، اما عملا با توجه به این موضوع شما می توانید با همان سبک و سیاق سینمایی تله فیلم تولید کنید."

این کارگردان سینما از نمایش فیلم "باغ های کندلوس" در تلویزیون یاد کرد و در این باره افزود: "فیلم "باغ های کندلوس" در تلویزیون نسبت به اکران عمومی یا نمایش آن در جشنواره فیلم فجر با سانسور کمتری نمایش داده شد. با توجه به همین سانسوری که تلویزیون کرد من پذیرفتم که در این برنامه شرکت کنم. چون احساس کردم این شرایط برای دیده شدن فیلم شرایط مناسبی است یا حداقل بهتر از وضعیتی است که این اثر به اکران عمومی درآمد."

کریمی به قدری جامع و کامل به سئوالات من جواب می داد که من می خواستم تمام پرسش های ذهنم را درباره فیلمسازی وی همین امروز زیر همین باران از او بپرسم. از او درباره وضعیت کار و برگشت سرمایه در تولیدات سینمایی و تفاوت آن با تله فیلم جویا شدم. گفت: "سینمای ما از لحاظ مالی فضای سالم و سلامتی ندارد. در تلویزیون با اینکه تعرفه پائین تر است اما من شخصا به حق و حقوق خودم راحت تر رسیدم."

برایم هنوز جای سئوال بود که چرا کریمی فیلمنامه "روابط" را در سینما نساخته است: "در سینما به نظر می رسد که شما برای کار کردن راحت تر هستید، اما با اینکه "روابط" نسبت به کارهای قبلی من داستانگوتر است و به گونه ای در ژانر جنایی اتفاق می افتد و با وجود مدرنیسم خود به قالب های کلاسیک نزدیکی دارد، یک تهیه کننده برای ساخت همین فیلم من و محمدرضا فروتن را شش ماه تمام به نوعی بلاتکلیف گذاشت."

وی که از این تهیه کننده سینما گله داشت عنوان کرد: "او ابتدا تصمیم داشت با فروتن همکاری کند. به همین دلیل سناریوهای متفاوتی به وی برای بازی ارائه داده بود، اما فروتن هیچکدام از آنها را قبول نکرد و من را به وی معرفی کرد. تهیه کننده مذکور قبول کرد این سناریو را بسازیم، اما متاسفانه بعد از شش ماه به شکل توهین آمیز و غیرحرفه ای ما را قال گذاشت."

کریمی درباره پروسه تحویل پروژه "روابط" به تلویزیون گفت: "خوشبختانه پروسه تصویب این سناریو در تلویزیون خیلی زود شکل گرفت. من از طریق سیدکمال طباطبایی تهیه کننده فیلم، فیلمنامه را به شبکه اول سیما ارائه کردم و با برخورد خوبی نیز مواجه شدم. به طوری که من در جلسه ای با مشاور میرمیران مدیر گروه فیلم و سریال شبکه اول با فردی برخورد کردم که بسیار فهیم بود و به نوعی سناریو من را به خوبی دیده بود."

وی که از همکاری با تلویزیون راضی بود، ادامه داد: "تلویزیون تکلیفش با خودش روشن است. خوشبختانه در این رسانه بلاهایی نظیر گرفتن یا نگرفتن پروانه نمایش بر سر فیلم نمی آید و خیال کارگردان راحت است فیلمی که می سازد با طیفی گسترده از مخاطب پخش می شود. اما در سینما وضع به این شکل نیست. این آرزوی یک فیلمساز است که فیلمش توسط مردم دیده شود."

کریمی درباره شکل گیری سناریو "روابط" عنوان کرد: "فیلمنامه این فیلم را قبل از "نسل جادویی" نوشتم. البته ایده فیلم را حدود هشت سال پیش در ذهن داشتم. همان دو سال پیش به امید تولید دست به نوشتن زدم. اما به همان دلایل و خلف وعده تهیه کننده سینما من درگیر ساخت "نسل جاودیی" شدم. در طول ساخت فیلم با الهامات و ذهنیات خودم مانند کارهای دیگر تغییراتی در آن اعمال کردم و به نظرم سناریو بهتر شده است."

هنوز باران می بارد. بچه های گروه هر کدام در یک خودرو نشسته اند. در میان صحبت های ما متوجه می شوم فروتن نیز به گروه ملحق شده و در حال گریم شدن است. کریمی به همراه فروتنیان برای دیدن وی به اتاق گریم می رود. من به طرف خودرویی که منشی صحنه نشسته می روم. او که خود قبلا خبرنگار بوده درباره گرفتن دو سکانس بعدی توضیحات خوبی به من می دهد.

کم کم باران در حال قطع شدن است. شاید حدود یک ساعت یا بیشتر کار گروه به خاطر همین باران تعطیل شد. هوا بهاری است و به همین دلیل از اینکه بعد از آن باران تند آفتاب گرمی شروع به تابیدن کند اصلا نباید تعجب کنی. فروتن به همراه کریمی نزدیک صحنه می شوند. گریم او خاطره شب یلدا را برای من زنده می کند. مردی با موهای جوگندمی با همان سن و سال.

در پلان اول این سکانس فروتن باید از بالای قبرستان با تامل روی قبرها حرکت کند و آرام آرام به سمت قبر پروین توفیقی همسر پاشا نزدیک شود و به درختی که کنار قبر وی است تکیه دهد. او یکبار این حرکت را تمرین می کند. سپس با همان اولین برداشت این پلان قطعی می شود.

وقتی فروتن (دکتر قادری) روی قبرها حرکت می کند، یاد صحنه ای از فیلم "باغ های کندلوس" می افتم که سه دوست در قبرستان های کندلوس دنبال قبر دوست دیگر خود می گردند. به شباهت های فیلم های کریمی فکر می کنم. احساس کردم این اثر با اینکه در تلویزیون با مدیوم دیگری ساخته می شود باز هم شبیه دیگر آثار سینمایی اوست.

او در این باره معتقد است: "شباهت این تله فیلم با سه گانه من را باید مخاطبان و منتقدان سینما تشخیص دهند. این فیلم در نظر من با دیگر آثارم فاصله بیشتری دارد. البته تم هایی مانند مرگ که در بیشتر آثار من دیده می شود در این فیلم نیز وجود دارد. در این فیلم هم مانند گذشته تلاش دارم مرگ را سیاه جلوه ندهم و پیشنهاد می دهم بیاییم در پرتو مرگ زندگی شادتری داشته باشیم."

در پلان بعدی باید فروتن با نگاهی به قبر پروین توفیقی از این صحنه خارج شود. هنوز دوربین بالای قبرستان است. این پلان بعد از یک تمرین در برداشت اول گرفته می شود. فروتن با کارهای کریمی و خواسته هایش از بازیگر آشنایی کامل دارد. به همین دلیل به راحتی با نقش خود کنار آمده است.

سکانس محمدرضا فروتن به پایان رسید. او از صحنه خارج شد و از بچه های گروه خداحافظی کرد. با اینکه می دانستم صحبت کردن با این ستاره سینما کار آسانی نیست، دنبال او رفتم. اما این بار با خوشرویی جواب تمام پرسش هایم را از او گرفتم.

وی که احترام زیادی برای ایرج کریمی قائل است، درباره دلیل حضورش در یک تله فیلم بعد از سال های دوری از تلویزیون گفت: "دلیل اصلی حضورم وجود ایرج کریمی به عنوان کارگردان در پروژه بود. کریمی فیلمسازی باسواد و به نوعی از نوادر سینما به حساب می آید. کار ایشان همیشه از جهت فیلمنامه و ساخت فیلم متفاوت از دیگران است و با عوالم خودش فیلم می سازد. او زیاد اهمیت نمی دهد که فیلمش تاییدیه جایی را دریافت کند یا موفق به دریافت آن نشود. این خصوصیتش که علاوه بر آگاهی دارای حس آزادگی است برای من جذابیت دارد."

فروتن با همان صدای محکم و مصصم خود برای من از همکاری ها و دوستی نزدیکش با کریمی گفت و افزود: "ما کنار هم و از کار با یکدیگر لذت می بریم. فکر می کنم حتی ما بیشتر از زمان "باغ های کندلوس" به یک حس مشترک رسیده ایم. کریمی از جمله هنرمندانی است که با نگاه واقعی و ناب خود به تفکرات و زندگی اش فیلم می سازد."

این بازیگر برجسته سینما درباره نقش خود در "روابط" گفت: "من در این تله فیلم نقش روانشناسی را به نام قادری ایفا می کنم. دکتر علاقه دارد یک نویسنده باشد. به اعتقاد کریمی این موضوع بحث آفرینش است که هر شخص دوست دارد در جامعه نقش شخص دیگری را داشته باشد. به اعتقاد من کارهای کریمی همیشه فلسفه دارد و احساس می کنم در آثارش به نوعی یک فلسفه زندگی وجود دارد."

بعد از اتمام صحبت هایم با فروتن دوباره به صحنه برمی گردم. گروه در حال جابجایی دوربین و تنظیم سکانس سوم هستند. هوا آفتابی شده و به قدری گرم که همه احساس می کردند این آفتاب ممکن است به گریم فروتنیان تاثیر بگذارد. این سکانس با حضور شاهرخ فروتنیان (پاشا) و لیلا اوصالی (لیلا) در همان صحنه های قبلی و بر سر قبر پروین توفیقی گرفته می شود.

امیر معقولی در حال تنظیم دوربین است. او که یکی از تصویربرداران تلویزیون است با آرامش کا مل کار خود را انجام می دهد. کریمی که برای اولین بار است با وی همکاری می کند در صحبت هایش از نورپردازی های متعادل و تصویرهای مناسب وی زیاد صحبت می کند.

معقولی که اخیرا تصویربرداری مجموعه های تلویزیونی "نرگس" و "پرواز در حباب" را بر عهده داشته، درباره ساخت فیلم "روابط" و همکاری با کریمی می گوید: "من از طریق طباطبایی تهیه کننده فیلم با کریمی آشنا شدم. از همان ابتدا فیلمنامه من را بسیار جذب کرد. به عقیده من فیلمنامه این اثر سینمایی است. این فیلمساز با ذوق هنری و فلسفی خود همیشه آثاری خلق می کند که هر مخاطبی را مجذوب می کند. البته وجود محمدرضا فروتن به عنوان بازیگر اصلی فیلم نیز یکی از دلایل حضور من در این پروژه بود."

چقدر دوست داشتم "روابط" را بر پرده سینما ببینم، البته شاید مخاطبان این فیلمساز برجسته نیز همین توقع را داشتند. زمانی که کریمی ساخت این تله فیلم را آغاز کرد شایع بود که ممکن است یک نسخه 35 نیز از ین اثر تهیه شود. کریمی در این راتباط می گوید: "صاحب فیلم شبکه یک است. البته در جلسه ای که من با مشاور میرمیران داشتم او قصد داشت باکس تله فیلم شبکه را احیاء کنند و به گونه ای با وسواس بیشتری دست به تولید آثار بزنند. حتی نسخه 35 نیز از تعدادی از آنها برای شرکت در جشنواره فجر تهیه کنند. امکان دارد "روابط" نیز در ردیف همین آثار باشد."

از همان ابتدای صبح که وارد این لوکیشن شدم با دختری جوان برخورد کردم که در حال گریم بود. تا به حال او را ندیده بودم، اما برایم جالب بود که می تواند در این فیلم چه نقشی داشته باشد. او حالا گریم شده کنار صحنه است. از بچه ها درباره حضور وی می پرسم، متوجه شدم او یک نابازیگر است و توسط ایرج کریمی برای این نقش انتخاب شده. لیلا در نشر پنجره پاتوق همیشگی ایرج کریمی کار می کند. اما چون به بازیگری علاقه داشته یک روز به پیشنهاد وی قرار می شود نقشی کوتاه را در این فیلم ایفا  کند.

در ابتدا تمرینی از این پلان گرفته می شود. فروتنیان روی صندلی نشسته و در حال نقاشی کردن است. دخترش لیلا ناراحت و افسرده از قسمت بالای قبرستان وارد صحنه می شود. او در حال ورود با همان حالت غمگین سلام می کند و رو به روی پاشا می نشیند. فروتنیان با خنده جواب سلام وی را می دهد. اما دختر همچنان ناراحت است. این پلان در برداشت سوم قطعی می شود.

در پلان بعدی دوربین پائین تر از میز قرار می گیرد. فروتنیان و لیلا اوصالی در صحنه حضور دارند. پاشا در حال نقاشی کردن است. لیلا به پدر می گوید "بیچاره مامان" و پاشا در جواب می گوید: "چرا؟ چون مدل من شده؟" ـ لیلا: "آرزوی هر زنی باید باشه که شوهر وفاداری مثل تو داشته باشه". همین لحظه فروتنیان متوجه می شود او باز با همسر خود دچار مشکل شده است.

این پلان با این دیالوگ ها در برداشت 13 قطعی می شود. این شاید اولین باری بود که امروز برداشتی از یک پلان با این تعداد گرفته می شد که البته بخشی از این موضوع به حضور نابازیگر فیلم برمی گردد. اما آرامشی که در نگاه کریمی است خیال همه را راحت می کند که او به هیچ وجه از اینکه به خاطر تپق های یک نابازیگر مجبور است چند برداشت از یک پلان بگیرد، ناراحت نیست.

هنوز پلان هایی از این سکانس باقی مانده که من و عکاس خبرگزاری تصمیم می گیریم از گروه خداحافظی کنیم. وقت استراحت بچه ها شروع می شود. دلم نمی خواهد لوکیشن را ترک کنم. به راستی برایم سخت است. فضای زیبای این امامزاده و مهربانی های ایرج کریمی برایمان فراموش نشدنی است. کم کم از گروه دور می شوم. از کنار قبرها می گذریم تا به در اصلی امامزاده برسیم. در این سکوت به تنهایی آدم هایی فکر می کنم که حالا زیر این خاک ها آرام خوابیده اند.

کریمی تنهایی را بازتابی از دوران مدرنی می داند که ما در آن زندگی می کنیم. او این تنهایی را خاص طبقه متوسط شهری می داند. مردمی که این مناسبات دردناک را می آفرینند تا در دل آن به نوعی استقلال شخصیتی برسند. به گفته کریمی: "ما در حال گذر از یک دوره طولانی تحول اجتماعی هستیم که شاید بتوان از آن به عنوان زایش دردناک فردیت تعبیر کرد."

ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ

گزارش از انسیه‌سادات موسوی

کد خبر 482429

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha