خبرگزاری مهر، گروه بینالملل - مریم خرمائی: رقابت درون حزبی دموکراتهای آمریکا در ۲ آوردگاه «آیوا» و «نیوهمشایر» با توفیق «برنی سندرز» سناتور سوسیالیست و یهودی ایالت ورمونت در جلب آرا مردمی پایان یافت حال آنکه ازجمله پیچیدگیهای نظام انتخاباتی نخبهسالار آمریکا این است که در هر ایالت تصمیمگیری نهایی بر عهده وکلا یا هیئتهای انتخاباتی است و نه دقیقاً آنچه که «توده مردم» لقب گرفتهاند. با این اوصاف، علیرغم پیشتازی سندرز، رقیب جوان وی «پیت بوتجج» با برخورداری از ۲۲ هیئت انتخاباتی در برابر او که رای ۲۰ هیئت را در اختیار دارد؛ پیشتاز میدان محسوب میشود.
اما صرفنظر از معادلات حزبی، آن کسی که دل رایدهندگان دموکرات آمریکایی را برده و فاتح «رای مردمی» است؛ همان سناتور پیری است که در نوع خودش جمعی از اضداد است؛ یعنی هم سوسیالیست است و هم یهودی.
از ایسم و مذهب و معادلات حزبی که بگذریم، طنز ماجرا در این است که سندرز در نوع خودش یک «ترامپ دموکرات» است و آنها شباهتهای حیرتانگیزی به یکدیگر دارند این یعنی اینکه به دلیل عقاید سیاسی، از هسته ثروت فاصله گرفته و از حمایت لابیهای قدرتمند صهیونیستی برخوردار نیست و در دورهای که تلآویو به توفیق در نزدیکی به سران عرب میبالد، از تلخ رویی با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به شرط پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا سخن میگوید.
بعد از ایالات آیوا و نیوهمشایر، در شنبه پیش رو، نوبت ایالت نوادا است که شاهد برگزاری رقابت درونحزبی دموکراتها باشد و نتیجه نظرسنجیها حاکی از آن است که احتمالاً سندرز با ۲۱.۵ درصد آراء از دیگر رقبا شامل جو بایدن ۱۸.۵ درصد، وارن ۱۲ درصد، پیت بوتجج ۹ درصد و کلوباچر ۷ درصد، پیش است.
بعد، نوبت «سهشنبه بزرگ» (۱۳ اسفند) میرسد که در آن همزمان، هر یک از ایالات کارولینای جنوبی، کالیفرنیا، تگزاس، نیویورک، ویرجینیا، ماساچوست، مینه سوتا، کلرادو، تنسی، اوکلاهاما، آرکانزاس، یوتا، مین و ورمونت، به طور جداگانه، صحنه برگزاری رقابتهای درون حزبی دموکراتها میشود و باز هم طبق نظرسنجیها، این پیرمرد یهودی سوسیالیست فاتح آراء مردمی خواهد بود.
نکته طنزآمیز دیگر آن است که سندرز به عنوان نامزد نهایی حزب دموکرات به مرحله دوم انتخابات «برسد یا نرسد», حضورش برای ترامپ مبارک و خوش یمن است اگرچه توفیق سندرز در کسب حمایت هیئتهای انتخاباتی همچنان جای تردید دارد، اما با در نظر گرفتن آراء مردمی دموکراتها، او میتواند نامزد نهایی حزب دموکرات در رقابت با دونالد ترامپ رئیسجمهوری فعلی آمریکا باشد؛ حال آنکه ظاهراً همحزبیهایش آماده پذیرش چنین احتمالی نیستند و شاید در نهایت، هضم او که از سَمت چپ در خارجیترین لبه طیف سیاسی نشسته است، برای اکثریت مردم آمریکا هم که در ذهن خود «سوسیالیسم» را به «شوروی سابق» ربط میدهند، کار دشواری باشد.
اما از ایسم و مذهب و معادلات حزبی که بگذریم، طنز ماجرا در این است که سندرز در نوع خودش یک «ترامپ دموکرات» است و آنها شباهتهای حیرتانگیزی به یکدیگر دارند. اول اینکه هر دوی آنها بدون برخورداری از حمایت احزاب متبوعشان به اوج رسیدند حال آنکه اکنون تأثیری چشمگیر بر مواضع همان احزاب دارند. دیگر آنکه هر دو نفر به نوبه خود سراغ قشر کارگر جامعه رفتند و رابطه خوبی با رایدهندگان کم درآمد برقرار کردند.
نکته طنزآمیز دیگر آن است که سندرز به عنوان نامزد نهایی حزب دموکرات به مرحله دوم انتخابات «برسد یا نرسد», حضورش برای ترامپ مبارک و خوش یمن است.
واقعیت ماجرا از این قرار است که بسیاری از دموکراتهای میانهرو بیم آن را دارند که اگر سندرز نامزد نهایی شود، مبادا نتواند در مرحله دوم، ائتلافی قوی متشکل از همه جناحهای حزب تشکیل دهد. همزمان، آنها میترسند چنانچه مثل رقابت ۲۰۱۶، علیرغم برخورداری او از رای مردمی، عنوان نامزدی را به شخص دیگری واگذار کنند؛ طرفدارانش حاضر نشوند رای خود را به نامزد منتخب که بعضیها احتمال میدهند «مایکل بلومبرگ» باشد؛ تسلیم کنند.
حتی اگر در مرحله مقدماتی، سندرز از سد هیئتها یا وکلای ایالتی بگذرد و عنوان نامزدی حزب دموکرات را تصاحب کند؛ در مرحله نهایی که باید به تنهایی به مصاف دونالد ترامپ برود، با سد بزرگتری به نام «الکترال کالج» مواجه است فراموش نکنیم که در سال ۲۰۱۶، حدود ۳ درصد از حامیان سندرز، برای آنکه به «هیلاری کلینتون» که عنوان نامزدی حزب دموکرات را کسب کرد، رای ندهند؛ به نفع ترامپ در انتخابات شرکت کردند و ۱۱ درصد دیگر نیز به نامزدهای گمنام مستقل رای دادند.
ترامپ از همین حالا با در نظر گرفتن اینکه دموکراتها تا حد زیادی مایل هستند با نادیده گرفتن آراء مردمی، به جای سندرز، فرد دیگری را نامزد نهایی خود در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ معرفی کنند؛ به فکر دامن زدن به این تفرقه از راه پیش آگهی دادن به حامیان سناتور پیر افتاده است. به همین دلیل، به نظر میآید حزب علیرغم بدبینی به سندرز؛ نتواند به راحتی مانند آنچه در ۲۰۱۶ اتفاق افتاد؛ حق وی در برخورداری از عنوان نامزدی نهایی را سلب کند.
اگر به جای سندرز، هر یک از رقبای دموکرات وی نظیر بلومبرگ یا جو بایدن به دور دوم رقابت راه پیدا کنند چون از حمایت عوام به ویژه زنان، جوانان و رنگینپوستان برخوردار نیستند؛ قادر نخواهند بود انرژی لازم برای اتحاد همه آحاد حزب را به دست آورند و به این ترتیب در رقابت با جمهوریخواهان، شانس پیروزی از آن ترامپ خواهد بود.
با این حال، چنانچه سندرز برخلاف ۲۰۱۶، موفق به کسب عنوان نامزدی حزب دموکرات شود؛ باز هم به ترامپ برای فتح کاخ سفید شانس دوباره میدهد.
اما این بار بخت چگونه با نامزد قلدر جمهوریخواهان یار خواهد بود؟ پاسخ را باز هم باید در پیچیدگیهای نظام انتخاباتی آمریکا جستجو کرد که آراء نخبگان را به آراء مردمی ارجحیت میدهد.
حتی اگر در مرحله مقدماتی، سندرز از سد هیئتها یا وکلای ایالتی بگذرد و عنوان نامزدی حزب دموکرات را تصاحب کند؛ در مرحله نهایی که باید به تنهایی به مصاف دونالد ترامپ برود، با سد بزرگتری به نام «الکترال کالج» مواجه است.
او باید از پس فتح ایالات آونگی که ترامپ در سال ۲۰۱۶، موفق به جلب حمایت آنها شد برآید و ۳ مورد از مهمترین این ایالات عبارتند از «ویسکانسین»، «پنسیلوانیا» و «میشیگان». این ایالات در مجموع ۴۶ الکترال کالج دارند و اگر به آنها «فلوریدا» با ۲۹ الکترال کالج را اضافه کنیم؛ سندرز تا پیروزی ۷۵ رای از آراء نخبگان آمریکایی را کم دارد.
اگرچه سندرز با اتکا به وعدههای برابری طلبانه سوسیالیستی و هیجان متکی به پشتوانه پوپولیستی از بهترین جایگاه برای رقابت با ترامپ برخوردار است، اما به احتمال زیاد در جلب حمایت الکترال کالجها که متأثر از ریختشناسی جغرافیایی و جمعیتی است، ناکام میماند در توضیح این نتیجهگیری باید گفت ایالات آونگی آنهایی هستند که تا دقیقه ۹۰ نمیتوان پیشبینی کرد که به کدام یک از ۲ نامزد جمهوریخواه یا دموکرات رای میدهند. علاوه بر این، در ایالات غرب میانه، الگوی رای دهی به این صورت است که شهریها اغلب دموکرات و روستاییها اغلب جمهوریخواه هستند و همین مسئله نیز توازن ایالت را به صورت الاکلنگی بر هم میزند.
در ۳ ایالت ویسکانسین، پنسیلوانیا و میشیگان، ریختشناسی جمعیت به ضرر سندرز است چراکه همه چیز به سطح مشارکت رایدهندگان دموکراتی بستگی دارد که از سطح رفاهی متوسط تا بالا برخوردارند و هیچگاه مخاطب سندرز و عقاید سوسیالیستی او نبودهاند.
در ایالت فلوریدا نیز ریختشناسی جمعیت به گونه دیگری به سندرز ضربه میزند. آنجا اکثر دموکراتها به قشر سالخوردهای تعلق دارند که بر خلاف جوانان، اقبال به مراتب کمتری به پیرمرد سوسیالیسم نشان میدهند.
نتیجه آنکه اگرچه سندرز با اتکا به وعدههای برابری طلبانه سوسیالیستی و هیجان متکی به پشتوانه پوپولیستی از بهترین جایگاه برای رقابت با ترامپ برخوردار است، اما به احتمال زیاد در جلب حمایت الکترال کالجها که متأثر از ریختشناسی جغرافیایی و جمعیتی است، ناکام میماند.
نامزدی مانند بلومبرگ میلیاردر هم که این روزها شبکههای خبری چون سیانان روی او مانور میدهند قادر به تزریق انرژی کافی برای جلب آراء سیاهپوستان و قشر کارگر نیست و جو بایدن هم که در دو آوردگاه آیوا و نیوهمشایر از سایر رقبای دموکرات عقب افتاده به جریان سنتی حزب دموکرات وابسته است که یارای مواجهه با موج پوپولیستی حاکم بر جامعه آمریکا را ندارد. بقیه نامزدهای دموکرات هم با دلایل کمابیش مشابه، در چرخش گردونه رقابت از نفس خواهند افتاد.
با نگاه به آنچه از رقابت پیش رو باقی مانده؛ شاید ترامپ این مجال را داشته باشد که بعد از برگزاری انتخابات ۲۰۲۰، برای ۴ سال دیگر نیز سنگینی کلید کاخ سفید را زیر انگشتان خود حس کند.
نظر شما