خبرگزاری مهر - گروه هنر: «هفت روز سیما» عنوان بسته خبری-تحلیلی ویژهای است که هر پایان هفته به بازخوانی اهم تحولات خبری مرتبط با متن و حاشیه تولیدات صداوسیما و اتفاقات پیرامونی آن در طول هر هفته میپردازد.
در این بسته خبری هفتگی در نظر داریم در کنار خبرهای رسمی فعالیت برنامهسازان و مدیران سیما، نیم نگاهی به حواشی رسانهای و حتی شایعاتی که بهرغم غیررسمی بودن میتوانند در اخبار مرتبط با سیما تأثیرگذار باشند هم داشته باشیم.
امروز پنجشنبه اول اسفندماه سال ۹۸ میتوانید با بیست و نهمین بسته خبری «هفت روز سیما» در مرور مهمترین رویدادها و خبرهای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی در هفتهای که گذشت، با خبرگزاری مهر همراه شوید؛ هفتهای که با توجه به قرار گرفتن در آستانه برگزاری انتخابات، آنتن سیما هم در آن رنگ و بویی بهشدت انتخاباتی پیدا کرده بود.
چهره هفته؛ سام درخشانی
در سن ۲۴ سالگی و با ایفای نقش در یک سریال تلویزیونی وارد دنیای بازیگری شد اما نزدیک به دو دهه باید صبر میکرد تا در کنار پژمان جمشیدی تبدیل به یکی از زوجهای موفق مجموعههای طنز تلویزیونی و مهمتر از آن تضمینکننده گیشه در سینما شود.
سام درخشانی به تنها در طول دوران فعالیت حرفهای خود، هیچ گاه چهرهای تعیینکننده برای یک مجموعه تلویزیونی و یا فیلم سینمایی نبوده اما زمانی که در سریال «نابرده رنج» و در کنار کامبیز دیرباز قرار گرفت، ثابت کرد که میتواند در قالب یک زوج و در کنار بازیگری دیگر خوش بدرخشد. همین تجربه هم احتمالاً پیمان قاسمخانی و سروش صحت را در سال ۹۲ و زمانی که میخواستند سریال «پژمان» را با محوریت یک فوتبالیست به سرانجام برسانند به این نتیجه رساند که بهترین گزینه مکمل برای پژمان جمشیدی نوپا در بازیگری، سام درخشانی است.
زوج جمشیدی-درخشانی به معنای واقعی در «پژمان» خوش درخشیدند و همین مسیر حرفهای هر دو را تحت تأثیر قرار داد. حضور در فیلم سینمایی «خوب، بد جلف» که بهتعبیری دنباله سینمایی همان سریال «پژمان» محسوب میشد و پس از آن ایفای نقش مشترک در فیلم سینمایی «تگزاس» به کارگردانی مسعود اطیابی، این زوج را تبدیل به ترکیبی مطلوب و محبوب برای گیشههای سینمای ایران کرد.
هم «خوب، بد جلف» و هم «تگزاس» آنقدر در برقراری ارتباط با مخاطب موفق بودند که تبدیل به فیلمهایی دنبالهدار شدند؛ «تگزاس ۲» از رکوردداران فروش سینماها در سال ۸ شد و «خوب، بد جلف ۲» با نام فرعی «ارتش سری» هم حالا یکی از مهمترین فیلمهای فروش در اکران نوروز ۹۹ محسوب میشود؛ فیلمی به کارگردانی پیمان قاسمخانی که در جشنواره فیلم فجر سیوهشتم رونمایی شد و از چهارشنبه این هفته بهعنوان اولین فیلم اکران نوروز، روانه پرده سینماها شده است.
سام درخشانی اما خاستگاهی تلویزیونی دارد و بهانه پرداختن به کارنامه او اعلام ورودش به عرصه تازه «اجرا» در آیندهای نزدیک است. طی هفته گذشته خبر رسید سام درخشانی اجرای مسابقه تلویزیونی «ایران» به تهیهکنندگی هاشم رضایت را برعهده گرفته است. رضایت پیش از این تهیهکنندگی مسابقه پرحاشیه «برنده باش» با اجرای محمدرضا گلزار را برعهده داشت و از این منظر میتوان علاقهاش به چالش انتخاب یک بازیگر برای ورود به عرصه اجرا را تأیید کرد. باید دید سام درخشانی در روزهایی که احتمالاً بهصورت ویژه در سینماها مورد توجه رسانهها و مخاطبان است، میتواند از چالش اجرای یک مسابقه تلویزیونی هم سربلند بیرون بیاید؟
حاشیه هفته؛ دور تازه «مجریسازی»
به اجرای سام درخشانی در مسابقه تلویزیونی «ایران» اشاره کردیم، اما در هفتههای اخیر این تنها دورخیز سیما برای معرفی مجریان تازه نبوده است. حضور علیرام نورایی در مقام مجری فصل تازه مسابقه «مافیا» که پیش از این بهنام تشکر اجرای آن را برعهده داشت و پخش تیزرهای مسابقه تلویزیونی «ایرونیش» با اجرای پوریا پورسرخ از نمونههای دیگری اجرای بازیگران در قاب تلویزیون است.
مسابقه تلویزیونی «مافیا» که از شبکه سلامت روی آنتن میرود، فضایی داستانی و سینمایی دارد و شاید این چالش حضور در مقام مجری را برای بازیگری با کارنامه علیرام نورایی را واجد جذابیتی دو چندان کرده است. این مسابقه در فصل اول و با اجرای بهنام تشکر که پیشتر او را در مجموعههای طنز تلویزیون به یاد داشتیم هم توانست ارتباط قابل قبولی با مخاطبان برقرار کند و به پشتوانه همین توفیق شبکه سلامت سراغ ساخت فصل دوم آن رفته است.
پوریا پورسرخ اما یکی از بعیدترین انتخابها برای چالش اجرا محسوب میشود و باید دید سازندگان و طراحان مسابقه «ایرونیش» که قرار است درآینده نزدیک از شبکه دو روی آنتن برود، با چه محاسبهای به این گزینه رسیدهاند. پورسرخ هم البته مانند سام درخشانی خاستگاهی تلویزیونی دارد و همواره بیشترین فرصت دیده شدن را در قاب سیما داشته است، باید دید آیا این قاب به اندازه دنیای بازیگری میتوان در عرصه اجرا هم برای او شهرت و توفیق به همراه داشته باشد؟
فارغ از این مصادیق اما رویکرد سیما در جذب بیشتر بازیگران و دعوت آنها به مشارکت در چالش «اجرا» آن هم در حالی که مدتهاست تلویزیون در زمینه بهرهگیری از ظرفیت برندهای خود در عرصه اجرا بینصیب مانده وجای خالی بسیاری از مجریان در شبکههای مختلف محسوس است، هم قابل تأمل است.
اتفاق ویژه؛ نوبت به «کرونا» رسید!
بازهم «شایعه» پیشتاز بود و طی هفته گذشته حرفهای غیررسمی و میدانداری فضای مجازی، زمینه را برای شیوع اخبار تأییدنشده و به تبع نگرانی درباره ورود کرونا به ایران، بهشدت مساعد کرد. شایعههایی که دیروز و با اطلاعرسانی رسمی وزارت بهداشت تبدیل به خبر رسمی شدند و انتشار خبر ثبت مثبت آزمایش ابتلا به بیماری کرونا برای دو بیمار در شهر قم و جان سپردن آنها، چالش تازهای را در فضای رسانههای رسمی به وجود آورد.
همزمان انتشار خبرهای رسمی و نگرانکننده با روزهای منتهی به انتخابات، برخی رسانههای غیررسمی و مجازی را گرفتار ملاحظات کرد اما رسانههای رسمی تلاش کردند اطلاعرسانی فوری و شفاف درباره این مسئله ملی را در دستور کار خود قرار دهند.
رسانه ملی اما جدیترین مواجهه را در روزهای پیش رو با خبرهای مرتبط با ویروس کرونا در ایران، خواهد داشت؛ تا به اینجا و در زمینه واکنش فوری به یک نگرانی ملی، عملکرد صداوسیما قابل قضاوت نیست اما ارتباط با مدیران وزارت بهداشت و مسئولان ذیربط در برنامههای زنده و اطلاعرسانی در بخشهای خبری درباره این اتفاق، از اقدامات مثبت این رسانه بوده است. البته از سوی دیگر سکوت برخی بخشهای خبری در این زمینه را هم نمیتوان نادیده گرفت، سکوتی که در مواردی این نگرانی را بهوجود آورد که نکند بازهم رسانه ملی بهواسطه محافظهکاری، میدان بازی را به رسانههای «مجازی» واگذار کند!
هنوز برای قضاوت درباره روند اطلاعرسانی «شفاف» رسانه ملی و تلاش برای مدیریت فضای روانی شیوع ویروس کرونا در ایران زود است اما طرح این موضوع و دعوت تصمیمسازان و تصمیمگیران صداوسیما در روزهای پیشرو، به تمرکز بیشتر بر مواجهه هوشمندانه با این جریان خبری فراگیر، از همین امروز ضروری است.
سینما در سیما؛ «فجر» زیر تیغ نقد
با پایان جشنواره سیوهشتم فیلم فجر، برنامههای سینمایی سیما، به روال سابق تولید و پخش خود بازگشتند. طی هفته گذشته البته هرچند دو برنامه «نقد سینما» و «شب سینما» بهصورت زنده روی آنتن رفتند اما «هفت» کماکان به روال ایام جشنواره بهصورت ضبطی پخش شد تا چالش «زنده» نبودن این شناختهشدهترین برند سینمایی در تلویزیون، ادامه داشته باشد.
در اولین قسمت برنامههایی سینمایی تلویزیون که چند روز پس از برگزاری آیین اختتامیه سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر و در روزهای پایانی هفته گذشته روی آنتن رفتند، بحث اصلی و محور مشترک «نقد جشنواره» بود.
طبق معمول هم مسعود فراستی و میز نقد برنامه «هفت» میداندار نقد صریح و تندوتیز «فجر» در قاب تلویزیون بود. منتقدی که در میانه جشنواره فیلم فجر و با حضور در نشست رسانهای فیلم «روز صفر» برای اولین با تعریف از یک فیلم خبرساز شده بود و تلاش کرد در برنامه پایانی و جمعبندی نهایی خود در میز نقد «هفت» به نوعی جبران مافات کند و تا میتواند از خجالت فیلمهای حاضر در جشنواره در بیاید!
مهمترین فیلم که مورد انتقاد تند فراستی قرار گرفت تازهترین ساخته محمدحسین مهدویان بود. کارگردان جوانی که هم خودش سیمرغ بهترین کارگردانی فجر را برای «درخت گردو» به دست آورد و هم پیمان معادی بازیگر اصلی فیلمش سیمرغ بهترین بازیگر مرد جشنواره را از آن خود کرد. این دو جایزه اما از نگاه فراستی بسیار غیرمنتظره و غیرقابل دفاع بوده است؛ «یعنی (فیلم درخت گردو) هیچ اصول سینمایی و اصول ملی ندارد. به فیلمی که احیاناً اصول سینمایی دارد اما اصول ملی ندارد، نباید جایزه داد. من بلند اعلام میکنم. فیلمی که در آن ایران نیست، دشمن ایران نیست و در آن جلسه محاکمه نه ایران است و نه عراق وگفته میشود آن بمباران اشتباهی شده است.»
فراستی ضمن اشاره به این نکات پیکان انتقادات خود را به سمت کلیت جشنواره «فجر» هم چرخاند و گفت: «به نظر من داستان (جشنواره فجر) کاملاً ریلگذاری شده سیاسی، جناحی، باندی است و این را به صدای بلند میگویم و به همین دلیل جایزهاش اعتبار ندارد. نه این تنها نظر من است بلکه نظر خیلی از آدمایی که اهل سینما هستند چه مخاطبان حرفهای و چه اهل نقد این است که این جوایز کاملاً قابل پیشبینی بوده و ارزش جایزه جشنواره فجر را ندارد.»
وی با کنایه نسبت به جایزه پیمان معادی هم، گفت: «راحت باج میدهیم. طرف جشنواره را تحریم کرده و در این فیلم معین بازی هم بلد نیست. به جشنواره فحش میدهد و تحریم میکند و جایزه اول را هم به او میدهیم. یعنی چه؟ این یعنی تقسیم غنائم برمبنای خط فکری سینمایی ریلگذاران اواسط دهه ۶۰.»
برنامه «شب سینما» دیگر برنامه سینمایی تلویزیون که در پایان هفته گذشته پرونده جشنواره فجر سیوهشتم را در دستور کار قرار داد هم فرصتی فراهم آورد تا میلاد دخانچی از کارشناسان و مجریان سابق سیما، از زاویهای متفاوت به انتقاد تند و تیز از فیلم محبوب «مسعود فراستی» بپردازد؛ «ساخت «روز صفر» که فیلم متوسطی است بر اساس الگوهای جیمزباندی و هالیوودی فاجعه است چرا که نشان میدهد ما در ساخت فیلم بومی ناتوان هستیم. این نگران کننده است و به هیچ وجه قابل دفاع نیست. در دستگاه رسمی ما با باور اسلامی و سربازان گمنام امام زمان (عج) طرف هستیم ولی فیلم «روز صفر» نسبتی با این باورها ندارد و تعارض جدی است. به نظر من «روز صفر» فیلمی ضدملی است.»
نظر شما