* خبرگزاری مهر - گروه سیاسی : با توجه به قطعنامه های اخیر شورای امنیت به نظر می رسد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از اهداف خاصی باشد که غرب می خواهد آن را در ایران تضعیف کند، از جمله در بحث تحریم موشکی و نظامی و اشارات خاص به فرماندهان سپاه، فکر می کنید غرب با چه تحلیلی خط محدودیت و تحریم و تضعیف سپاه را دنبال می کند؟
- اینکه در قطعنامه 1737 و 1747 شورای امنیت سازمان ملل اسامی برخی از فرماندهان سپاه درج شده و آنها را مشمول یکسری محدودیت هایی کرده اند، از جمله در بحث مسافرت به کشورهای خارجی و اینکه کشورها باید این سفرها را به شورای امنیت گزارش کنند، در حالی که مجموعه فعالیت های هسته ای ما در سازمان انرژی اتمی صورت می گیرد یا فعالیت های موشکی ما در مجموعه وزارت دفاع و سازمان صنایع دفاع است ، این تمرکز دشمنان روی سپاه به به جایگاه و نقش سپاه در کشور در دوره بعد از انقلاب برمی گردد، نکته مهم این است که بببینم اساسا غرب از طریق مسئله هسته ای به دنبال چه می گردد، خواسته واقعی غرب چیست و هدف او از صدور قطعنامه ها چیست و ...اینکه آمریکایی ها اینگونه فشار می آورند و به دنبال تشکیل جبهه ای علیه ما هستند و البته ناموفق هم بوده که یک اجماع جهانی ایجاد کنند، دلیلش را باید در ذات جمهوری اسلامی جستجو کرد.غرب به دنبال این است که دربرابر نفوذ و قدرت جمهوری اسلامی سد ایجاد کند، بهانه آنها دستیابی ایران به سلاح هسته ای است، آنها خوب می دانند که ایران به دنبال سلاح اتمی نیست ، آژانس بین المللی انرژی هسته ای فلسفه وجودی اش نظارت بر فعالیت های هسته ای کشورها است و جمهوری اسلامی ایران در طول عضویت اش همه فعالیت هایتش تحت نظارت آژانس بوده و حتی در یک دوره ای ، جمهوری اسلامی پروتکل الحاقی را اجرا کرده و تمام گزارشهای آژانس نشان می دهد که هیچ گونه انحراف به سمت مسائل نظامی نداشته است، اما با این وجود شاهدیم که با فشار آمریکایی ها، پرونده ایران به شورای امنیت فرستاده می شود و با یک نگاه سیاسی و نه فنی و حقوقی ، جمهوری اسلامی تحت فشار قرار می گیرد و ما در ماههای اخیر هم شاهد این مساله هستیم که آمریکایی ها پیش شرط هرگونه مذاکره ای را "تعلیق غنی سازی" معرفی می کنند."تعلیق غنی سازی " یک دوره تجربه شده و مشخص شد که چنین اقدامی فی نفسه نمی تواند مشکلی را حل کند، چون در دوران تعلیق معلوم شد که غرب خواسته هایش را افزایش می دهد و قدر انعطاف ایران را ندانست و سعی کرد که با درخواست های جدید جمهوری اسلامی را تضعیف کند و جلوی پیشرفت علمی ایران را بگیرد و این برمی گردد به نگاه قدیمی و دامنه داری که آنها در مورد نظام جمهوری اسلامی دارند.
لذا تضعیف جمهوری اسلامی ایران، مد نظر آنها است که برای تضعیف جمهوری اسلامی ، از اول اساسا به دنبال براندازی نظام حرکت کرده اند در طول 28 سال اخیر، حرکتها، کودتاها و جنگ هشت ساله و تحریم ها و حرکتهای تروریستی و ... همه در این راستا بوده است.اما مسئله هسته ای مزیت هایی را برای آنها دارد که به وسیله آن می توانند اجماعی بین المللی را علیه ایران ایجاد کنند، اگر جمهوری اسلامی به دنبال بمب اتم بود، هرگز تعامل و همکاری های فعلی را با آژانس نمی داشت؛ البرادعی هم در همه گزارشهایی که تا کنون ارائه کرده، موضوع عدم انحراف را مورد تاکید قرار داده است.اگرمسئله هسته ای هم حل شود، آنها چیزهای دیگری را مطرح می کنند و این نکته ای است که ما باید در تحلیل شرایط، مدنظر قرار دهیم؛ آنها همچنان حربه حقوق بشر را آماده نگه داشته اند و در هر دوره آن را مطرح می کنند، این در حالی است که در آمریکا حقوق بشر به بدترین شکل ضایع می شود اما ما در جمهوری اسلامی ایران به طور نسبی بهترین وضعیت حقوق بشر را داریم.اساسا موضوع هسته ای ایران هم مثل داستان سلاح های کشتار جمعی که برای عراق مطرح کردند، بهانه بود. البته بعدها خودشان هم گفتند که این مسائل صرفا بهانه بوده است؛ به طور خلاصه می توان نتیحه گرفت که فشار در موضوع هسته ای بهانه ای برای تضعیف قدرت معنوی و مادی جمهوری اسلامی است.
اگر مساله هسته ای هم حل شود، آنها چیزهای دیگری را مطرح می کنند و این نکته ای است که ما باید در تحلیل شرایط، مدنظر قرار دهیم؛ آنها هم چنان حربه حقوق بشر را آماده نگه داشته اند و در هر دوره آن را مطرح می کنند، این در حالی است که در آمریکا حقوق بشر به بدترین شکل ضایع می شود اما ما در جمهوری اسلامی ایران به طور نسبی بهترین وضعیت حقوق بشر را داریم |
اما اینکه چرا بر سپاه پاسداران تمرکز می کنند، می توان اینطور تحلیل کرد که غرب برای رسیدن به اهدافش، باید مولفه های تولید قدرت نظام و نگهدارنده آن را شناسایی کند و تضعیف کند، نهایتا به این جمع بندی می رسیم که سپاه پاسداران به عنوان یک مجموعه برخاسته از بطن مردم و با توجه به بهره مندی از نیروی استراتژیک مردمی در قالب "بسیج" توانسته در سالهای گذشته در برابر توطئه های دشمن ایفای نقش کند و یک نیروی ملی-مردمی و نظامی خاص شود.سپاه همچنین توانسته است توطئه ها و فتنه ها را بشناسد و با آنها دربیفند و آنها را خنثی کند و از "جریان اصیل انقلاب" در حوزه های مختلف حمایت و دفاع کند؛ ذکر اسامی فرماندهان سپاه در قطعنامه های شورای امنیت با این هدف و رویکرد انجام شده که مولفه های قدرت نظام را که یکی "رهبری و ولایت فقیه" است و دیگری "سپاه" تضعیف کنند تا در حرکتی تدریجی، نظام را تضعیف و ساقط کنند که در سالهای گذشته روی محوریت نظام، یعنی رهبری، مرتب تردید افکنی می شده، روی اختیارات و جایگاه و ... مشروعیت و به شکل های مختلف سعی بر این بوده که رهبری و سپاه تضعیف شود، تضعیف رهبری و سپاه دو راهبرد اصلی غرب است.جمله معروف امام" اگر سپاه نبود، کشور هم نبود" ناظر بر همین مسئله است؛ سپاه در طول 28 سال گذشته نقش مهمی در تقویت و تثبیت نظام داشته و امروز دشمن به خوبی متوجه این مطلب شده که سپاه مانند یک ستون محکم از نظام دفاع می کند و لذا تلاش دارند تا با انواع عملیات روانی و اعمال محدودیت ها، این ستون محکم انقلاب را تضعیف کنند.
* در اینجا سئوالی که مطرح می شود اینکه راهکارها و راهبردهای سپاه پاسداران برای خنثی کردن راهبرد جدید غرب چیست؟
- سپاه مجموعه ای است که ریشه های قوی مردمی، جایگاه محکم درنظام و پیشینه ای کاملا روشن دارد، من فکر می کنم همان راهبردهایی که تا به امروز سپاه و انقلاب را نگه داشته، می تواند امروز هم در برابر این توطئه های جدید موثر باشد.
* یعنی به تغییر تاکتیک یا استراتژی های پیشین نیازی نیست؟
- البته تاکتیک های جدیدی هم داریم که طراحی شده و البته اجرا هم می شود؛ چون موضوع هسته ای تبدیل به یک موضوع ملی شده است، باید در این بستر ملی، مردم بیشتر از گذشته، به جایگاه "سپاه و بسیج " توجه کنند و همین موضوع، راهبرد دشمن را خنثی می کند، در واقع دشمن با پیوند زدن موضوع هسته ای و سپاه، ناخواسته ظرفیت های جدیدی را برای ما ایجاد کرده است.وقتی آنها در بحث هسته ای، تهدید نظامی را هم مطرح می کنند، راهبرد نظام به سمت ایستادگی و مقاومت در برابر این تهدیدات سوق می یابد؛ بر این اساس، سپاه پاسداران در سال 85 با اجرای چندین رزمایش عملا نشان داد که می تواند با صلابت در برابر تهدیدات از کشور دفاع کند. مجموعه رزمایش های پیامبر اعظم(ص)، صاعقه، رعد، اقتدار 85، ظرفیت های سپاه را در این وادی به خوبی نشان داده است.مجموعه نیروهای سپاه و بسیج وقتی دشمن و تاکتیک های آن را خوب بشناسند ، با توجه به پشتوانه مردمی عظیم سپاه یعنی بسیج، یک مصونیت گسترده برای کشور ایجاد می کنند. من بسیج را جریانی تماما مردمی می بینم، وقتی جامعه ای نسبت به ماهیت دشمن و تاکتیک های آن آشنا و توجیه شود به خوبی می تواند از خودش دفاع کند.
دشمن با پیوند زدن موضوع هسته ای و سپاه، ناخواسته ظرفیت های جدیدی را برای ما ایجاد کرده است |
راهبرد ما در برابر تهدید احتمالی "دفاع همه جانبه" است و یک بعد این راهبرد حضور ملی در صحنه های دفاع است؛ نیروهای ملی و مردمی آموزش می بیند و در صحنه حضور پیدا می کنند. ما در رزمایش هایی که بسیج اجرا می کند، شاهد نمایش ظرفیت هایی هستیم که به سرعت می توانند عملیاتی شوند و طبعا در برابر هر رفتار دشمن، عکس العمل نشان دهند.دشمن می خواهد با اعمال تحریم های اقتصادی و اقداماتی از این دست بر نظام فشار آورد اما امروز در برابر تمام این فشارها، در کشور ما جنبش نرم افرازی شکل گرفته و بسیج نقش مهمی در این مسیر برعهده دارد؛ یک بعد بسیج، نظامی است و البته علمی و فرهنگی آن را نباید فراموش کرد؛ با روحیه جهادی و بسیجی هم می توان پبشرفت کرد و هم می توان جلوی دشمن مقاومت کرد؛ البته نباید از یاد برد که بسیج در شرایط خاص می تواند در بعد نظامی هم فعال شود.
* دکتر محسن رضایی، فرمانده سابق سپاه در اظهار نظری گفته بود که برخورد آمریکا با ایران از یک سال قبل آغاز شده و به عنوان شاهد حرف خود به جنگ سی و سه روزه لبنان و دستگیری ماموران ایرانی در اربیل و تحرکات آمریکا در عراق علیه ایران و ماجرای عسگری و ... اشاره کرده بود، رضایی همچنین احتمال برخورد نظامی را هم بعید ندانسته بود، نظر شما در این مورد چیست؟آیا اینها نشانه های رویارویی اطلاعاتی -امنیتی و نظامی ایران و آمریکا است؟
- آمریکایی ها از همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب، برخورد خود با ایران را شروع کردند و با ما درگیر شدند، در هر مقطعی هم که احساس کردند می توانند اقدام نظامی انجام دهند، انجام داده اند؛ مثلا در طبس، یک حرکت نظامی تمام عیار انجام دادند، یا در اواخر جنگ یک سلسله عملیات نظامی علیه ایران داشتند. پس از یازده سپتامبر هم آمریکایی ها همواره در یک فرصت مناسب دنبال حمله به ایران بودند، چون اساسا سیاست آمریکایی ها شکست نظام جمهوری اسلامی بوده است.به واقع اینگونه نیست که این روند از یکسال قبل شروع شده باشد. آن ها همواره در پی ضربه زدن به نظام بوده اند و از هر ابزاری هم در این مسیر استفاده کرده و این اصلا چیز جدیدی نیست؛ مقام معظم رهبری هم در این خصوص گفته اند که اگر دشمن اقدامی نکرده، به خاطر این بوده که نتوانسته و یا خارج از توانش بوده است.
آمریکایی ها همیشه به دنبال ضربه زدن به ما بوده اند، ولی تاکنون به شکل فراگیر وارد این اقدام نشده بودند؛ جمهوری اسلامی توانسته دو مطلب را به دشمن تفهیم کند. مطلب اول این است که عزم و اراده سیاسی و پشتوانه ملی برای مقابله با تجاوز وجود دارد، هبران نظام با صراحت این پیام را به دشمنان رساندند که آنها بدانند جمهوری اسلامی در مقاومت و ایستادگی و پاسخ به تجاوز هیچ تردیدی به خود راه نمی دهد چون ممکن است کشوری در برابر تهدیدات، بلوف بزند، اما جمهوری اسلامی قطعا بلوف نمی زند و پاسخ هرگونه تجاوز را خواهد داد و دشمن این را فهمیده است.توده مردم و عمده گروههای سیاسی در برابر تهدیدات آمریکا، راهبرد ایستادگی و ضربه متقابل را بکار گرفته اند، اینطور نیست که این فقط یک اراده باشد، عملیانی هم شده است؛ جمهوری اسلامی توانسته به طور کامل در سالهای گذشته نمایش اقتدار داشته باشد. به لحاظ ژئوپلتیکی، اشراف بر تنگه هرمز و جمعیتی که در کشورمان داریم و اینکه این جمعیت از یک آرمانی دفاع می کند، ایدئولوژی شهادت طلبی جوانان و تجارب دفاعی دفاع مقدس و امکانات دفاعی همه از این دست هستند.
جمهوری اسلامی توانسته دو مطلب را به دشمن تفهیم کند. مطلب اول این است که عزم و اراده سیاسی و پشتوانه ملی وجود دارد برای مقابله با تجاوز، رهبران نظام با صراحت این پیام را به دشمنان رساندند که آنها بدانند جمهوری اسلامی در مقاومت و ایستادگی و پاسخ به تجاوز هیچ تردیدی به خود راه نمی دهد،جمهوری اسلامی قطعا بلوف نمی زند |
البته ممکن است امکانات دفاعی ما در برابر دشمن کم باشد ولی مسئله مهم این است که قدرت را باید مجموعه ای متنوع از مولفه های متنوع فرض کنیم، متوجه می شویم که دشمن متوجه شده که جمهوری اسلامی به خوبی قدرت پاسخگویی و مقاومت را دارد. از سوی دیگر، تجربه عراق هم پیش روی ماست که آمریکایی ها فهمیده اند همه چیز با قدرت سخت نظامی قابل تحقق و حل و فصل نیست؛ گرفتار شدن آمریکا در عراق و آشکار شدن ضعف های آنان، باعث شده که رویارویی با ایران برای آمریکا بسیار سخت شده است.آنچه که تا کنون در مقابل حمله آمریکا مانع و بازدارندگی ایجاد کرده است، توانمندی ایران برای دفاع از خود و به نمایش گذداشتن قدرت خود بوده است، ایران به دنبال جنگ نیست، فقط می خواهد به دشمن نشان دهد که برای دفاع آمده است و در مجموع هدف رزمایش های اخیر جلوگیری از جنگ بوده است.
* با این اوصاف، به نظر شما احتمال عملی شدن تهدید نظامی علیه کشورمان چقدر است؟
- احتمال را نمی توان به طور کامل منتفی کرد؛ ضمن آنکه نمی توان از کشور متخاصم، انتظار رفتارهای محاسبه گرایانه و منطقی را داشت. ممکن است این کشور، تصمیمات غلطی بگیرد اما ما در مجموع احتمال حمله را ضعیف می دانیم اما با وجود این احتمال کم، نیروهای مسلح ما کاملا آماده هستند و همین موضوع بازداشت نظامیان انگلیسی در اروند رود، حساسیت و آمادگی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را به خوبی نشان داد.
* گمانه ها مبنی بر ناامید شدن آمریکا با توجه به تحولات اخیر از پروژه "تغییر رژیم " برای ایران و پیگیری "راه سوم"در قبال ایران، تا چه حد صحت دارد؟
- در بیست و هشت سال گذشته، آمریکایی ها سیاست های خود را برای برخورد با ایران در سه سطح تعریف کرده اند؛ سطح اول، براندازی و ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی بوده است. در سطح دوم، سیاست تضعیف نظام را دنبال کرده اند، به این معنا که نگذارند جمهوری اسلامی قوی شود.راه سوم آنها هم این است که اگر نتوانستند جمهوری اسلامی را ضعیف کنند، پروژه "تغییر رفتار" را در پیش گیرند. جمهوری اسلامی برخلاف همه این تاکتیک ها، هم تقویت وهم تثبیت شده است و هم نفوذش بیشتر از قبل شده است؛ یعنی آمریکایی ها در هیچ یک از این راهها، موفق نبوده اند.اصلی ترین مولفه قدرت جمهوری اسلامی ، "قدرت نرم" است، یعنی اگر امروز ایران به قدرت برتر منطقه تبدیل شده، این به واسطه قدرت نرم و نفوذ معنوی او در منطقه است؛ این مسئله به وضوح نشان می دهد که ایران روز به روز قدرتمند تر گشته و رفتارهایش را هم حفظ کرده است چراکه اگر رفتارهایش را تغییر داده بود، امروز این همه فشار را تحمل نمی کرد؛ خط تحمیل ارزشهای غربی بر جامعه ایرانی هم شکست خورده است.
* با توجه به پیروزی دموکرات ها در انتخابات کنگره آمریکا و قدرت گیری روزافزون این گروه در تحولات سیاسی ایالات متحده، مواضع آنها در قبال ایران را چه طور ارزیابی می کنید؟ آیا می توان قائل به وجود اختلاف بنیادین بین مواضع جمهوری خواهان و دموکراتها در این زمینه شد؟
- در آمریکا یک گفتمان در حال تولد است که اعتقاد دارد آمریکا در خاورمیانه به هیچ وجه با رویکردهای نظامی نمی تواند به اهدافش برسد و باید از رویکردهای جدیدی استفاده کند، در آمریکا به تناسب شرایط، دموکرات ها و جمهوری خواهان نوعی تقسیم رفتاری داشته اند.
* دکتر احمدی نژاد در اظهار نظری گفته بودند هرگاه ناوهای آمریکایی از خلیج فارس خارج می شوند، باید نگران شد و ورود ناوها به خلیج فارس نگران کننده و نشانه تهدید نظامی نیست، نظر شما در این مورد چیست؟ به نظرمی رسد آمریکایی ها با موضوع ناوهای جنگی یک جنگ روانی گسترده علیه ایران آغاز کرده باشند ( که البته با بازداشت ملوانان انگلیسی از سوی مرزداران کشورمان، مقدار زیادی از این جنگ روانی شکسته شد) بر این اساس هدف آمریکایی ها از ورود ناوهای خود به خلیج فارس چیست؟
- زمانی تبلیغات انیگونه بود که آمریکایی ها دارند در اطراف ایران مستقر می شوند تا حمله کنند. به خصوص پس از یازده سپتامبر و جنگ افغانستان، مطرح شد که هدف اصلی آمریکا حتی از جنگ عراق، ایران است؛ از چند ماه گذشته هم با ورود ناوهای آمریکایی به منطقه این مساله شدت گرفت؛ این چیزی که آقای رئیس جمهور مطرح کرده اند، از یک جهت درست است، یعنی اینکه بعد از حضور آمریکا در منطقه و اطراف ایران، آن چیزی که به عنوان نقطه قوت خودشان مطرح می کنند، تبدیل به یک فرصت برای جمهوری اسلامی شده است، یعنی حضور نیروهای آمریکایی در اطراف ایران، آسیب پذیری های آمریکا را بالا برده است.علت آنچه ذکر شد این است که ایران با صراحت مطرح کرده و رهبرمعظم انقلاب هم چندین جا به صراحت و در فرمایشات عمومی خود مطرح کرده اند که اگر دشمن تعرضی کند، ملت ایران بی درنگ دستش را قطع می کند و در هرجای دنیا به منافع دشمن آسیب می زند. دشمن هم این را فهمیده که حضورش در خلیج فارس، آسیب پذیریش را بالا می برد و شاید این جمله ای که رئیس جمهور معنی اش این باشد که اگر آنها از ما فاصله گرفتند، معنی اش این است که می خواهند کارهایی را انجام دهند و امروزه آمریکایی ها در منطقه گرفتار شدند همانندی گرگی که در قفسی گرفتار شده و هرچقدر هم تلاش کنند، بیشتر خودشان را گرفتار می کنند، آمریکایی ها باید بپذیرند که دوره طلایی امپراطوری شان گذشته است. موج بیداری ملتها و تعارض با دولتهای حامی غرب، چالش بعدی آمریکا در منطقه خاورمیانه است.
* نوع رفتار ما در مواجهه با مسئله دیپلمات های ربوده شده در اربیل و کیفیت آزادی ملوانان انگلیسی مناسب بود؟ آیا نباید تلاش می کردیم در ازای آزادی ملوانان انگلیسی، گروگانهای ایرانی اربیل هم آزاد شوند؟
آزادی نظامیان انگلیسی نمادی از "دیپلماسی اخلاقی" بود که به جهان عرضه شد، در جمهوری اسلامی معنویت و اخلاق جای خاصی دارد، در حالی که می توانستیم آنها را معاوضه کنیم یا حتی محاکمه کنیم، نظامیان انگلیسی را آزاد کردیم؛ مخاطب جمهوری اسلامی افکار عمومی جهان هم هست، همین اعمال، ایران را بین جهانیان محبوب کرده و آمریکا را منفور کرده است |
* فکر می کنید در صورت تکرار تجاوز انگلیسی ها به آبهای سرزمینی ایران، چه برخوردی باید انجام شود؟
- البته جمهوری اسلامی بر اساس اقتضائات زمانی و مکانی تصمیم می گیرد؛ این نیست که یک رویه ای دائمی باشد، ما در موضوع ملوانان، متضرر نشدیم، البته این مسئله در داخل، اندکی مورد بهره برداری خاص سیاسی قرار گرفت و اصل مطلب که نمایش اقتدار نظام و شکست هیمنه انگلیس بود، فراموش شد.در حالی که در رسانه های غربی این طور مطرح شد که ایران بازی را هم در دستگیری و هم در آزادی نظامیان برده است، پخش فیلمهای مستند از نظامیان باعث شد ادعای شکنجه آنان کمرنگ و بی اعتبار شود و برخورد انسانی و اخلاقی جمهوری اسلامی در این موضوع اثبات شد.زیر سئوال رفتن بخش پایانی این موضوع، به واسطه سیاسی کاری برخی گروههای سیاسی بود؛ آنها فکر می کردند به خاطر فشاری که در موضوع هسته ای به ایران وارد می کنند، ایران در موضوع ملوانان کوتاه می آید، ولی این طور نشد و ایران با یک حرکت رسانه ای اقناعی، بازی را به نفع خود تمام کرد؛ وقتی آنها دیدند جمهوری اسلامی در دفاع از خود جدی است و نسبت به مرزهای خود حساس و هوشیار است، مقداری از فشار روانی آنان در موضوع هسته ای کم شد.
* فکر می کنید روند صدور قطعنامه های شورای امنیت علیه کشورمان به کجا برسد؟ آیا این روند متوقف می شود؟
- ممکن است قطعنامه ها ادامه پیدا کنند؛ فلسفه صدور قطعنامه ها، متوقف کردن ملت ایران است، اگر در این حوزه کوتاه بیاییم، از حوزه های دیگر فشار می آورند، مثل حقوق بشر و تروریسم و ...عزت ما در ایستادگی در این مسیر است.
* یعنی به نظر شما تاثیر قطعنامه ها در روند حرکت ما چه تاثیری داشته است؟
- قطعنامه به هرحال ثاثیراتی را می گذارد، اما اینکه این مجموعه تاثیرات باعث شود ما به خواسته های دشمن تن بدهیم، مسئله دیگری است؛ برآیند تحریم هایی که در گذشته علیه ما اعمال شده، مثبت بوده است چون باعث خودکفایی ما می شود، قطعنامه ها ممکن است در برخی موارد، به طور مقطعی به ضرر ما باشد، اما در کلان موضوع، باعث خودکفایی صنایع ما می شود، از جمله در همین موضوع هسته ای، آمریکایی ها با فشار چینی ها را وادار کردند که تاسیسات یو.سی.اف اصفهان را رها کنند، که نتیجه این شد که خودمان این تاسیسات را بسازیم و این تاسیسات اکنون فعال است.
اینکه در داخل آمریکا به این جمع بندی می رسند که باید با ایران مذاکره کرد، موضوعی بسیار قابل تامل است. مذاکره را وقتی مطرح می کنند که یک قدرتی مطرح باشد، اگر ایران قدرت نداشت که بحث مذاکره را مطرح نمی کردند.در جنگ سی و سه روزه، این آمریکا بود که در حقیقت شکست خورد، اگر می خواهند جنگ با ایران را امتحان کنند، باید خیلی بی عقل باشد |
فرجام این مسیر، شکل گیری یک موقعیت عزتمند برای نظام جمهوری اسلامی در منطقه و جهان است. امروز دوره ابرقدرتی آمریکا پایان یافته و ایران به صورت یک قدرت منطقه ای و یک قدرت نرم، به عنوان یک واقعیت بین المللی، مطالعه می شود، اگر آمریکا بخواهد عاقلانه برخورد کند، باید بر اساس توانایی و قدرت و مناقع ملی خود، حرکت کند و دست از حرکتهای قلدر مابانه بردارد. اینکه در داخل آمریکا به این جمع بندی می رسند که باید با ایران مذاکره کرد، موضوعی بسیار قابل تامل است. مذاکره را وقتی مطرح می کنند که یک قدرتی مطرح باشد، اگر ایران قدرت نداشت که بحث مذاکره را مطرح نمی کردند.در جنگ سی و سه روزه، این آمریکا بود که در حقیقت شکست خورد، اگر می خواهند جنگ با ایران را امتحان کنند، باید خیلی بی عقل باشد. به هرحال جمهوری اسلامی اهل سازش و کوتاه آمدن در موضوع هسته ای نیست؛ غربی ها ملت و نظام و رهبری ایران را نشناخته اند، تحلیل آنها این بود که اگر پرونده ایران به شورای امینت برود، رفتارهای ایران تغییر می کند، اما عملا تحلیل آنها غلط از آب درآمد.
* تحلیل شما از آخرین وضعیت پرونده هسته ای کشورمان چیست؟ آیا می توان گفت که طرف مقابل هم در چنبره شورای امنیت گرفتار شده است و قادر به اقدام عملی و موثر علیه ایران نیست؟ فکر می کنید شرایط به سمت مصالحه ایران و آمریکا به عنوان دو سر معادله هسته ای پیش می رود؟
- غرب در نهایت چاره ای ندارد که ایران هسته ای را بپذیرد؛ اگر معنی مصالحه این باشد، به این سمت حرکت می کنیم، فکر می کنم زمان طولانی نیاز ندارد که غرب به این واقعیت برسد، طبق گفته رئیس سازمان انرژی اتمی تا دوسال دیگر، همه ظرفیت های مجتمع نطنز به کار می افتد و چیزی قریب به 55 هزار سانتریفیوژ فعال می شود، غرب باید از سرعت پیشرفت های هسته ای ایران این موضوع را بفهمد که ایران توقف پذیر نیست.
نظر شما