به گزارش خبرنگار مهر، پس از توصیه پزشکان و علما درباره رعایت مسائل بهداشتی در اجتماعات و همچنین اماکن متبرکه، شاهد برخی اقدامات نامتعارف از جانب برخی جریانات بودیم. به همین بهانه گفتگویی با مهدی مسائلی نویسنده و پژوهشگر دینی انجام داده ایم که در ادامه میخوانید؛
*اساساً این نگاه که آلوده شدن اماکن مقدس و زیارتگاهها به ویروس به معنای زیر سوال رفتن تقدس و شفابخشی است، حاصل چه نوع دینداری است؟
به نظر بنده حواشی این روزها درباره آلوده شدن اماکن مقدسه به ویروس، ناشی از نگاه کرامتمحور به دین است، دینداری کرامتمحور، آلوده شدن زیارتگاهها به ویروس را نفی دینداری و تقدس آنجا میبیند، ولی دینداری معرفتمحور تضادی بین آلودگی ویروسی و طهارت معنوی نمیبیند. توضیح بیشتر اینکه: هنگامی که نگاه عرفانی در دین صورتی افراطی به خود بگیرد، دینداری مردم به دینداری کرامتمحور تبدیل میشود. این نگاه عرفانیِ افراطی نیز نشئت گرفته از دیدگاههای غالیانه به دین و رهبران دینی است. نگاه بعضی از مسلمانان و شیعیان به پیامبر و ائمه (صلوات الله علیهم) نگاهی وراءبشری است، یعنی آنها را انسانِ فوق و کامل نمیبینند بلکه آنها را فوقِ انسان میدانند.
دینداری کرامتمحور، آلوده شدن زیارتگاهها به ویروس را نفی دینداری و تقدس آنجا میبیند ولی دینداری معرفتمحور تضادی بین آلودگی ویروسی و طهارت معنوی نمیبیند
در آیات متعددی از قرآن بیان شده که منکران رسالت پیامبراکرم (ص)، به خصوصیات بشری ایشان استناد میکردند و انتظار داشتند خداوند فرشته یا موجود ماورایی را بفرستد که قدرتی مافوق بشر داشته باشد و نیازها، محدودیتهای و مشکلات مادی بشر برای او نباشد، آنها میگفتند: «چرا این رسول غذا میخورد و در (کوچه و) بازارها راه میرود؟ … یا چرا بر این رسول گنجی فرو نیفتد یا چرا باغی ندارد که از میوههایش تناول کند؟» (فرقان / ۷و۸) اما خداوند بر خصایص بشری انبیا و پیامبران الهی تأکید میکند و میفرماید: «اگر در روی زمین فرشتگانی زندگی میکردند، و با آرامش گام برمیداشتند، ما فرشتهای را به عنوان رسول، بر آنها میفرستادیم!» (اسراء/۹۵) پس رسولخدا (ص) در ویژگیهای انسانی تفاوتی با دیگران ندارند.
البته این نگاه وراءبشری مخصوص مخالفان اسلام نیست، بلکه نگاهی است که در میان هواداران رسالت پیامبر (ص) نیز وجود دارد. اصولاً اشکالات بتپرستان نیز به خاطر بیدینی آنها نبوده بلکه به خاطر تلقیِ نادرست آنها از دین بوده است.
در میان دینداران عدهای به پیشوایان دینی، به عنوان راهنما و هدایتگر نمینگرند، بلکه آنها را مقصد و هدفِ دینداری میدانند. در این نگاه، دینداری به بیان مدایح و مناقب و فضائل پیشوایان دینی و مناسک مرتبط به آنها منحصر میشود و فراتر از آن نمیرود. بیان فضائل نیز به موارد خاصی اختصاص دارد که نمایشی وراءبشری از ائمه (ع) ارائه میکند. بر این اساس معجزات و کرامات نقل شده هرچه عجیب و غریبتر باشند، فضیلت بالاتری را نمایش میدهند. این در حالی است که ملاک برتری در فضائل برای بندگان خدا، برتری در صفات نیکوی بشری و عبد بودن آنها برای خداست. با نگاه کرامتمحور، کرامات عمومیت و اطلاق پیدا میکنند و جز اساسی دین میشوند و حتی خدشه در آنها تضعیف دینداری معرفی میشوند.
البته باید بر این نکته تأکید کنیم که معجزه و کرامت برای پیامبر و ائمه (ص) وجود داشته است، ولی این موارد فرعی از رسالت تبلیغی آنها است نه اصل رسالت آنها. با صراحت باید بگوییم پیشوایان نیامدهاند که مریض شفا دهند، مرده زنده کنند و حوائج مردم را بدهند، بلکه آمدهاند که مردم را خداباور کرده و به برپایی عدالت برانگیزند: «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» (حدید/۲۵) این نوع از دینداری را دینداری معرفتمحور مینامیم که در آن اگرچه کرامت و معجزه در مواردی وجود دارد، ولی اصل و هدف نبوده و اطلاق و عمومیت ندارد و نباید ارتباط دینی با پیشوایان دینی را بر اساس آنها تعریف کرد.
باید هدف و اصل رسالت دینی را مشخص کنیم و ببینیم دین به دنبال چه چیزی است. همزمان نیز باید نگاههای نادرست به دین را نفی کنیم. وهن دین ناشی از نمایشی غیرعقلانی از دین است. جایی که افرادی میخواهند در محدوده درک عقل بشری، میان دین و عقل تعارض ایجاد کنند، وهن دین صورت میگیرد
با این حال، در دینداری کرامتمحور پیشوایان دینی افرادی شکستناپذیر در جنگ و مبارزه هستند، ویروسها و بیماریها کاری به آنها دارند، سانحه برای آنها اتفاق نمیافتد، حتی بعضی از این دینداران به شئون شخصی ائمه (ع) وارد میشوند و سعی میکنند ویژگیهای بشری را از آنها نفی کنند. در همین راستا گزارشات تاریخی درباره زندگی شخصی و اجتماعی ائمه (ع) همگی به تأویل میروند به گونهای زندگی بشری آنها صورتی تصنعی و نمایشی پیدا میکند.
*چه جریاناتی این شکل از دینداری را ترویج میکنند؟
این شکل از دینداری اختصاص به گروه و جماعت خاصی ندارد، اما گروههایی سعی میکنند از آن برای دوقطبی کردن جامعه دینداران و شیعیان استفاده کنند. آنها نفی عمومیت و اطلاق کرامات را به ضعیف بودن دینداری یا دشمنی دیگران با اهلبیت (ع) ارتباط میدهند. در این دوقطبیسازی بعضی جاهلانه و از سر تعصب عمل میکنند، ولی بعضی را یک پشتوانه فکری و تشکیلات مذهبی به این کار وا میدارد. برای آنها نگاه افراطی به اهلبیت (ع) و مناسک مذهبی، اصل و اساس دینداری به حساب میآید و نفی افراطگری در مناسک مذهبی، نفی تمام دین و مذهب است.
*برای اینکه این نوع رفتارها که باعث وهن دین است به حساب دین گذاشته نشود، چه باید کرد؟ باید هدف و اصل رسالت دینی را مشخص کنیم و ببینیم دین به دنبال چه چیزی است؟
باید هدف و اصل رسالت دینی را مشخص کنیم و ببینیم دین به دنبال چه چیزی است. همزمان نیز باید نگاههای نادرست به دین را نفی کنیم. وهن دین ناشی از نمایشی غیرعقلانی از دین است. جایی که افرادی میخواهند در محدوده درک عقل بشری، میان دین و عقل تعارض ایجاد کنند، وهن دین صورت میگیرد.
نفی نگاههای نادرست اولویت مهمتری از دفاع همهجانبه از دین دارد. بعضی در مقابل دشمنان و مخالفان دینی میخروشند، ولی کاری به دوستان نادان یا کجفکر ندارند. درحالی که آسیب و ضرر این دوستان بیش از هر دشمن دیگری است. باید دینداری معرفتمحور را اصل قرار دهیم و کرامات را حاشیه تبلیغ دین بدانیم نه متن دین. متأسفانه دینداری کرامتمحور در میان مبلغین دینی طرفداران بیشتری دارد، چون با کمک آن افراد بیشتری را میتوانند جذب دین کنند، ولی چنین دینداری از طرفی در معرض خرافات است و از طرفی دیگر ممکن است هدفش را گم کند، همانگونه که مسیحیان هدف رسالت عیسی (ع) را گم کردند و با غلو درباره او، دین عرفانی حول شخصیت عیسی (ع) را جایگزین دین اجتماعی و سلوک الهی او کردند. آنچه اسلام به دنبال بوده است دینداری معرفت محور است، از این جهت است که معجزه اسلام و پیامبر (ص) قرآن است نه زندهکردن مردگان و شفای مریضان.
نظر شما