پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۱۴:۱۸

/ نگاهی به سینمای ایران از گذر سلطه جریان‌های مختلف /

سینمای ایران در گرو شوراسالاری

سینمای ایران در گرو شوراسالاری

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر : سینمای ایران با گذر از دوره‌هایی چون تهیه‌کننده‌سالاری، کارگردان‌سالاری و بازیگرسالاری عرصه‌ای جدید پیش رو دارد. عرصه‌ای که در آن شوراهای تصمیم‌گیرنده حرف اول را در ساخت، نمایش، اکران و نحوه حضور فیلم‌ها می‌زنند؛ عرصه‌ای که ارزیابی عملکرد آن آغاز شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، عده ای زیادی بر این نظریه قائل هستند که کشور ما در گذر از سلطه پادشاهان، حمکرانان و سلسله های مختلف، در مدل مینی مال جامعه یعنی خانواده هم سلطه های مختلفی را از سر گذرانده است. دیرزمانی نیست که پدرسالاری و به مفهوم دقیق کلمه مردسالاری حرف اول را در مناسبات اجتماعی و خانوادگی می زد. هر چند مردسالاری در عصر حاضر نه تنها کمرنگ نشده بلکه همزمان با پیشرفت تمدن و تکنولوژی اشکال مدرنتری پیدا کرده که با تحلیل و موشکافی باید آن را از لایه های زیرین روابط بیرون کشید.

عده زیادی بر این تفکر قائل هستند که جامعه کنونی ما در عصر فرزندسالاری به سر می برد. هر چند نمی توان استثناها و مواردی را که برهم زننده یک اصل کلی هستند، نادیده گرفت. اما می توان این سلطه را همچنان قوی ترین جریان اجتماعی در روابط و مناسبات جامعه کنونی در نظر گرفت. وقتی همه وجوه زندگی اجتماعی در جامعه مدرن کنونی از ورای فیلتر سلطه گرها در امان نیست، طبعاً سینما و هنر هفتم هم نمی تواند از این تحلیل اجتماعی به دور باشد.

اولین قدم های لرزان ورود سینما به شناسنامه هنر ایران را می توان عصر سلطه تهیه کنندگان یا به نوعی تهیه کننده سالاری محسوب کرد. زمانی که به تأسی از سینمای غرب و هالیوود تهیه کننده حرف اول را می زد و بخش عمده مسئولیت های تخصصی یک فیلم را بر عهده داشت. البته این قیاس منجر نشد به اینکه فیلم های ساخته شده مانند فیلم های هالیوودی از قوت و قدرت منحصر بفرد حضور تهیه کنندگان بهره مثبت ببرند و در این دوره فیلم هایی ساخته شد که در حد عنوانی که بعدها "فیلمفارسی" لقب گرفت، باقی ماندند و حضور تهیه کننده فقط به عنوان قدرتی برای طرح مضامین سردستی و مطرح کردن بازیگرانی که با آنها قرارداد داشتند مطرح شد.

نقاب

کمی بعدتر با اندک جرقه های کارگردانانی چون بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، امیر نادری و ... در سینمای قبل از انقلاب، پیشزمینه ورود یک جناح قدرت جدید به عرصه سینما طراحی شد. با آغاز دوره جدید اجتماعی در کشورمان که متأثر از پیروزی انقلاب اسلامی و تفکر و شرایط و محدودیت های جدید بود، به تدریج همان جرقه ها بدل به جریان سازانی شدند که نسل جدید فیلمسازان بعد از انقلاب هم مکمل آنها شدند تا جریان تحت عنوان کارگردان سالاری بر سینمای ایران حاکم شود. قرار گرفتن ابراهیم حاتمی کیا، مجید مجیدی، رسول ملاقلی پور و ... در کنار فیلمسازان برجسته قدیمی که با جریانات سینمایی قبل از انقلاب همسویی نداشتند، سنگینی اهرم قدرت را به سوی کارگردانان برد و همان دوران طلایی دهه 60 و تا حدودی 70 بود که بسیاری از فیلم های ماندگار سینمای ایران را ساخت.

سینمای ایران این فرضیه قدیمی را به اثبات رساند که محدودیت خلاقیت ایجاد می کند و چه بسیارند فیلمسازانی که آثار این دوره آنها شاخصه پرونده کاری شان محسوب می شود. فیلم هایی که نه فقط به تأسی از استعاره و معنا بلکه با پرداختن به زوایای پنهان زندگی، دغدغه های بشری و مناسبات جدید اجتماعی که متأثر از جنگ، مرگ، برجسته شدن وجوه انسانی که به فراموشی سپرده بودیم، هنوز هم حال و هوای درخشان آن سال ها را حداقل روی حلقه های فیلم ثبت کردند.

نیمه های دهه هفتاد و دهه هشتاد را به تعبیر بسیاری باید عصر بازیگرسالاری در سینمای ایران محسوب کرد. بازیگرانی که به عنوان پیش فرض فروش در فیلم ها حضور پیدا می کردند و البته نتیجه حاصل هم گویای قدرتمند بودن این جریان حداقل در عرصه تشخص و اعتبار بخشیدن به این فیلم ها نبود. هر چند گیشه و مخاطب هم جزئی از تشخص و اعتبار یک فیلم را می سازند ولی از نتیجه حاصل همین بس که کمتر فیلمی از این جریان سینمایی را می توان در فهرست فیلم های ماندگار سینمای لحاظ کرد. نسخه هایی که فقط برای همان زمان پییچیده شدند و بدل به فرمولی تأثیر گذار در سینمای ایران نشدند.

سال 86 با چنین پیشینه ای آغاز شد و به نظر می آید که هنوز هم تحت تأثیر بازیگرسالاری دهه اخیر باشد. هر چند نگاهی به اکران سینمایی از آغاز سال 86 که ادامه روال ایجاد شده از سال گذشته است، می تواند نشانی بر حرکت بطئی جریانی دیگر باشد که به زودی بر سینمای کشور حاکم می شود. حضوری که فقط یک حدس و گمان و توهم نیست، واقعیتی است که تأثیرات خوب و بد آن از همین حالا قابل ارزیابی است.

سال گذشته از بی توازنی فیلم های ساخته شده و فیلم های اکران شده در سینماها و به نوعی نابسامانی هرم تولید و اکران بسیار گفتیم و شنیدیم. اینکه چه فیلم هایی سال هاست در انتظار دیدن روی اکران، رنگ و رویشان پریده، سوژه هایشان کهنه و نخ نما شده و قرار هم نیست همه این فیلم ها بدل به آثار ماندگار سینما شوند که تاریخ مصرف نداشته باشند! سال گذشته وقتی فیلم "میم مثل مادر" مرحوم ملاقلی پور بدون نمایش در جشنواره فجر از شرکت در جشن خانه سینما هم انصراف داد و در نیمه شهریور نوبت اکران فیلم "رویای خیس" پوران درخشنده را گرفت (به روایتی)، اتفاق خاصی نیفتاد و کمتر کسی برای این پرسش پاسخ منطقی پیدا کرد که اکران سینماها از چه قانونی تبعیت می کند!

امسال از نوروز و کمی قبل از آن چهار فیلم "اخراجی ها"، "خون بازی"، "مهمان" و "شب بخیر فرمانده" به اکران درآمدند. از میان این فیلم ها "خون بازی" و "اخراجی ها" در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده بودند. فیلم "مهمان" هم سال گذشته ساخته شد و بدون نمایش در جشنواره  بطور مستقیم به اکران سینماها پیوست. از این میان فیلم "شب بخیر فرمانده" در جشنواره فجر دو سال پیش به نمایش درآمده بود و بدون توجه به زمان مناسب اکران و ... راهی اکران سینماها شد و با نمایشی محدود که انتظار فروش خوبی را هم ایجاد نمی کرد‌، با اکران خداحافظی کرد.

اکران های جدید سال را "قلقلک"،‌ "صحنه جرم ورود ممنوع"، "نقاب" و "سنگ،‌ کاغذ، قیچی" تشکیل می دهند. "قلقلک" هم مانند "مهمان" فیلم گیشه ای بود که سال گذشته ساخته شد و امسال به نمایش درآمد. از این میان "سنگ، کاغذ، قیچی" تنها فیلمی است که از جشنواره فجر سال گذشته به اکران پیوسته است. فیلم "صحنه جرم ورود ممنوع" هم دو سال پیش در جشنواره فجر به گونه ای مهجور به نمایش درآمد و امسال به اکران سینماهای تهران پیوست.

فیلم "نقاب" دو سال پیش ساخته شد و با توجه به موضوع جسارت آمیز و خاصی که داشت با کمترین اطلاعات در سکوت و خاموشی انتظار اکران را کشید تا بالاخره با پاره ای حذفیات به نمایش عمومی درآمد. این آمار و ارقام و تحلیل هایی که به دنبال آن پیش می آید می تواند حضور شوراها اعم از پروانه ساخت، پروانه نمایش، نظارت و ارزشیابی و ... را به عنوان قطب هایی سنگین که بر سینمای ایران تأثیر می گذارند مطرح کند.

شوراهایی که بدون در نظر گرفتن عنوان تهیه کننده، کارگردان و بازیگران در مورد به نمایش درآمدن فیلم ها یا خاک خوردن آنها تصمیم می گیرند و تعیین کننده اصلی هستند (و البته حتماً از اصول و قوانینی تبعیت می کنند که ما از آن بی خبریم!) دیگر باید گذار از تهیه کننده سالاری، کارگردان سالاری، بازیگرسالاری و احتمالاً باقی سالاری ها در سینمای ایران را در سایه حضور قدرتمند شوراها ارزیابی کرد.

شوراسالاری اعم از هر نوع آن که تأثیر مستقیم بر سینمای ایران دارند ولی معلوم نیست جهت گیری و کمیت و کیفیت عملکرد آنها در سینمای ایران نقش سازنده دارد یا احتمالاً مخرب؟

کد خبر 488082

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha