خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: بازگشت به ناسیونالیسم و راست گرایی افراطی در اروپا و آمریکا در سالهای اخیر به معضل بزرگی برای این کشورها مبدل شده است. این معضل به عنوان میراث پایدار اتحادیه اروپا علاوه بر تبعات و پیامدهای ناخوشایند، نگرانیهای جدی را در کشورهای عضو این بلوک سیاسی و اقتصادی برانگیخته است.
از سوی دیگر خیزش چین به عنوان قدرتی بزرگ در منطقه و جهان، قدرت هژمون ایالات متحدۀ امریکا را به چالش کشیده است. بنابراین میتوان گفت یکی از مشکلات اساسی آمریکا در حال حاضر و در آینده چین است. در اسناد مختلف امنیتی غربی از جمله در بیانیه کنفرانس امنیتی مونیخ چین به همراه روسیه به عنوان تهدید مطرح شدهاند. سوال اینجاست که آیا واشنگتن قادر به مهار چین است؟
علاوه بر مسائل فوق، مسئله مهم جهانی در حال حاضر نحوه مقابله با ویروس کرونا و کاهش پیامدهای اقتصادی آن است. شیوع ویروس کرونا این نکته را یادآور شد که تهدیداتی وجود دارند که در سایه همکاری کشورها راحت تر قابل حل هستند.
خبرنگار مهر در گفتگو با پروفسور «مهران کامروا» به بررسی این موضوعات پرداخته است که در ادامه میآید. «کامروا» رئیس مرکز مطالعات بین المللی و منطقهای دانشگاه جرج تاون آمریکا است. وی دکترای خود را در علوم اجتماعی و علوم سیاسی از دانشگاه کمبریج اخذ کرده و صاحب مقالات و کتابهای زیادی است. کتابهای «قطر؛ کشور کوچک، سیاست بزرگ»، «خاورمیانه معاصر، تاریخ سیاسی پس از جنگ جهانی اول» و «انقلاب فکری ایران» از جمله آثار وی به شمار میرود.
*مهمترین دلایل اقبال به راستگرایان و ناسیونالیستها در اروپا و آمریکا چیست؟
ظهور جناح راست در ایالات متحده آمریکا و اروپا حاصل تلاقی چندین تحول است. در وسیعترین سطح، ما واکنشهای ملی و محلی نسبت به جهانی سازی داریم. تبادلات جهانی و وابستگیهای متقابل همیشه وجود داشته است.
اما در سالهای اخیر، با گسترش رسانههای اجتماعی و دسترسی فوری به اطلاعات خام و فیلتر نشده از هر نقطه از جهان، شاهد واکنشهای محلی نسبت به تحولات جهانی یا حداقل درک و یا برداشتهای غلط از تحولات جهانی هستیم.
این مهم زمینه گستردهتر ظهور سیاستمداران پوپولیست را تسهیل کرده است کسانی که بر موج ترس و اضطراب محلی سرمایه گذاری کردهاند و این ترسها و اضطرابها با تضعیف مداوم شرایط اقتصادی، قدرت خرید، اشتغال واقعی و چشم انداز آینده پررنگتر شدهاند. همه این عوامل با هم جمع شدهاند تا منجر به ظهور جناح راست در ایالات متحده و اروپا شوند.
*یکی از مهمترین مسائل مرتبط با تحولات خاورمیانه اعلام آمریکا مبنی بر خروج نیروهایش از این منطقه بود. ولی در عمل این موضوع رخ نداده است. به نظر شما آمریکا در چه صورتی نیروهای خود را از منطقه خارج میکند؟
مانند بسیاری از کشورها، وقتی صحبت از سیاست خارجی میشود، یک دیدگاه رسمی در ایالات متحده وجود ندارد. وقتی صحبت از حضور نظامی امریکا در خاورمیانه میشود، سه دیدگاه کلی در ایالات متحده آمریکا وجود دارد.
اول دیدگاه کسانی که پایان تدریجی به درگیریهای گران قیمت و دشوار نظامی آمریکا در خاورمیانه و حتی اروپا را ترجیح میدهند. در حال حاضر، این تمایل توسط «دونالد ترامپ» نشان داده شده است.
دوم افرادی که به دفاع از حضور نظامی سنگین ایالات متحده امریکا ادامه میدهند و معتقدند حضور نظامی واشنگتن برای کمک به متحدین ایالات متحده در منطقه - یعنی اسرائیل و عربستان سعودی - و همچنین مقابله با تهدیدات علیه منافع آمریکا، به ویژه از سوی ایران و متحدان غیر دولتی آن ضروری است. این دیدگاه که توسط مایک پومپئو و بسیاری دیگر از جمهوریخواهان در کنگره ایالات متحده ارائه میشود، حتی از تقابل نظامی با ایران حمایت میکند.
سوم، کسانی هستند که از یک دیدگاه میانه دفاع میکنند، یعنی ادامه وضع موجود، یعنی حضور طولانی مدت پایگاهها و سربازان آمریکایی در سراسر منطقه به منظور محافظت از منافع و متحدان ایالات متحده آمریکا در صورت لزوم. این تفکر تقریباً همه دمکراتها است.
در حال حاضر، من این احتمال را نمیدهم که ایالات متحده آمریکا نیروهای خود را از خاورمیانه خارج کند. این امر در آمریکا از لحاظ سیاسی بسیار گران است، به خصوص در فصل انتخابات.
تنها راهی که نیروهای آمریکایی از این منطقه خارج میشوند این است که ترامپ موفق شود مردم آمریکا را متقاعد کند که انجام این کار به نفع آنها است. اکثر افراد در حزب جمهوریخواه و اکثریت قریب به اتفاق دموکراتها با این نظر موافق نیستند. بنابراین نیروهای آمریکایی احتمالاً برای آینده قابل پیش بینی در منطقه خواهند ماند.
*یکی از مشکلات اساسی آمریکا در حال حاضر و در آینده چین است. در اسناد مختلف امنیتی غربی از جمله در بیانیه کنفرانس امنیتی مونیخ چین به همراه روسیه به عنوان تهدید مطرح شدهاند. آمریکا چگونه قادر خواهد بود چین را مهار کند؟ آیا سیاست مهار جواب خواهد داد؟
پاسخ به این سوال دشوار است زیرا بخش اعظم آن به سیاستهای خاصی بستگی دارد که هر طرف اتخاذ میکنند. راه مبارزه این دو قدرت از طریق تجارت است و در حال حاضر به نظر میرسد واشنگتن همچنان به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی در مقایسه با چین در موقعیت قویتری قرار دارد - اگرچه ایالات متحده تسلط جهانی که در گذشته داشته است را از دست میدهد.
بنابراین اساساً، در یک جنگ تجاری باید دید طرف تا چه حد حاضر به تحمل درد است تا دیگری را به زانو درآورد. مشخص کردن این کار دشوار است. به نظر من در آینده قابل پیش بینی، تنشهای تجاری بین دو طرف همچنان ادامه دارد.
*شیوع ویروس کرونا این نکته را یادآور شد که تهدیداتی وجود دارند که در سایه همکاری کشورها راحت تر قابل حل هستند. آیا جامعه جهانی از آسیبهای ناشی از شیوع این ویروس درس خواهد گرفت و آیا شاهد افزایش همکاری بین المللی برای رفع تهدیدات جهانی خواهیم بود؟
گفتن اینکه کرونا ویروس چه درسهایی به انسانها داده و آنچه در هر صورت بازیگران جهانی باید از آن فرا گیرند، خیلی زود است. تاکنون، پاسخ هر کشور بستن مرزهای خود و محدود کردن ورود از خارج از کشور بوده است.
ما میبینیم کشتیهای دریایی از ورود مسافران به بندر خودداری میکنند و مسافران اجازه ندارند سوار هواپیماها شوند. بسیاری از کشورها صادرات کالاها و تجهیزات پزشکی را ممنوع کردهاند تا بتوانند در داخل کشور از آنها استفاده کنند.
بنابراین در این بحران همه گیر جهانی، انگیزه تقریباً در همه جا محافظت از منافع ملی بوده است و چه پوپولیست ها در بیشتر نقاط جهان در قدرت باشند یا تأثیرگذار باشند، کمبود رهبری اصولی وجود دارد که میتواند برای مقابله با این همه گیری در همکاریهای بین المللی شرکت کند. فعلاً حداقل، من امکان همکاری بهتر را نمی بی نم.
*آثار اقتصادی ناشی از ویروس کرونا بر اقتصاد جهانی چه خواهد بود؟ این موضوع چه تأثیری بر انتخابات آینده آمریکا خواهد داشت؟
در پی شیوع ویروس کرونا بخش عمدهای از تجارت جهانی به سرعت متوقف شده است. هواپیمایی در حال پرواز نیست، مسافران مسافرت نمیکنند و جریان بین المللی کالا و تجارت به طور جدی مختل شده است. همچنین، اقتصادهای محلی عملکردی ندارند. اکثر فروشگاهها تعطیل است، مردم خانه را ترک نمیکنند، رستورانها، مشاغل کوچک و انواع بسیاری از تجارت تعطیل است. بورسهای محلی و جهانی بطور جدی کاهش یافتهاند، اما گفتن اینکه همه اینها چه تأثیری بر اقتصاد جهانی خواهد داشت، سخت بوده و بهبودی این مسئله در طی چند سال بسیار دشوار و دشوار خواهد بود.
در مورد تأثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، پیش بینی این مسئله بسیار دشوار است. موفقیت بزرگ ترامپ افزایش شدید بازار سهام آمریکا بوده و این دستاورد تقریباً در دو هفته گذشته ناپدید شده است. اگر این نزول ادامه یابد و اگر «جو بایدن» یک کارزار هوشمندانه را مدیریت کند، ترامپ در زمینه انتخاب مجدد خود با مشکلات اساسی روبرو خواهد شد.
* مهمترین تحولات بین المللی در اروپا، آمریکا، آسیا و خاورمیانه طی یک سال گذشته چیست؟
ظاهراً COVID-19 و سرعت و روشهای باورنکردنی که چین و کره جنوبی قادر به کنترل و مقابله با آن شدند؛ ادامه جنگ داخلی غم انگیز سوریه برای یک سال دیگر؛ استیضاح ترامپ و محبوبیت مستمر وی در بین منتخبان آمریکایی؛ ادامه صعود سیاسی محمد بن سلمان و بی تفاوتی جهان نسبت به ادامه ویرانی فلسطین تحت پوشش «معامله قرن».
نظر شما