پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۱۶:۱۴

/ کارگردان "صحنه جرم ورود ممنوع" در گفتگو با مهر ـ 1 /

اعتقادی به پایان خوش ندارم

اعتقادی به پایان خوش ندارم

این روش متعارفی است که ما در لحظه آخر به مخاطب رودست بزنیم و برگ برنده خود را رو کنیم. هر چند مخاطب انتظار چنین چیزی را ندارد و بیشتر با پایان خوش خو گرفته، ولی من اعتقادی به پایان خوش و حرکت بر مسیرهای آشنا ندارم.

به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم شیبانی مولفه مشترک فیلم قبلی خود "زهر عسل" و "صحنه جرم ورود ممنوع" را بخصوص در تعلق به گونه سینمایی دلهره و معمایی چنین برشمرد: "همانطور که می دانید هر دو فیلم به من پیشنهاد شد و من سعی کردم بین امکان هایی که داشتم بهترین انتخاب را داشته باشم. سعی داشتم در فیلم اولم کاری در کارگردانی، بازی گرفتن و ... انجام دهم که به نوعی متفاوت باشد. هر چند به نتیجه ای که می خواستم منجر نشد. "زهر عسل" ملودرامی همراه با دلهره بود و ته مایه اجتماعی داشت که دلم می خواهد در همه کارهایم وجود داشته باشد. در "صحنه جرم ..." هم ابتدا به این فکر کردم که قصه ای را دستمایه کار قرار دهم که ابعاد اجتماعی داشته باشد. حضور هفت شخصیت اصلی که هر کدام برخاسته از بخشی از جامعه هستند به ما امکان مانور بیشتری می داد."

ـ حضور مولفه های سینمای پلیسی در "صحنه جرم ورود ممنوع"

شیبانی در مورد تعریف خود از سینمای پلیسی گفت: "معمولاً قصه های پلیسی به سه شیوه معمول روایت می شوند. یکی اینکه قاتل را معرفی کنیم و چگونگی رسیدن پلیس به قاتل را محور قرار دهیم. شیوه دوم (یعنی کاری که ما انجام دادیم) این گونه است که قاتل را نمی شناسیم و همگام با پلیس به نتیجه می رسیم. در گونه سوم هم روایت از هر دو زاویه دنبال می شود و مخاطب با شناختن قاتل، نحوه رسیدن پلیس و قاتل را به هم دنبال می کند. من و علیرضا معتمدی (فیلمنامه نویس) فکر کردیم جذابیت و در واقع کار سخت تر این است که راه دوم را انتخاب و در عین حال از کلیشه های ایرانی این ژانر تا جای ممکن پرهیز کنیم. نه اینکه صرفاً دنبال الگوبرداری از فیلم های پلیسی خارجی باشیم، بلکه سعی کردیم از امتیازات و نقاط قوت آنها بهره ببریم."

- اهمیت پرداختن به روایت کاراکترهای فرعی در یک اثر جنایی

وی در خصوص پیچیدگی که به جهت پرداختن به روایت هر هفت کاراکتر ایجاد می شود، افزود: "ما سعی کردیم کاری انجام دهیم که در عین تازگی واقعی هم باشد. همانطور که من در مورد هر کسی از دید خودم حرف می زنم، در فیلم هم کاراکترهای مختلف از دید خودشان درباره دیگران حرف می زنند و قضاوت می کنند. این اولین دلیل پرداختن ما به روایت این هفت کاراکتر بود. دیگر اینکه کار پلیسی می طلبد که تحقیقات پلیس از مظنونین پرونده در جهت همان نقطه دید شخصی افراد قرار بگیرد. به نظرم همه این تعاریف لازم بودند."

شیبانی رویکرد جدیدی را که به مولفه های آشنای سینمای پلیسی داشته اینگونه تشریح کرد: "در مورد همین بازجویی ها می خواستیم مانند همه فیلم های پلیسی در یک اتاق تاریک، زیر نور چراغ با حضور دو آدم نباشد. سعی کردیم در مکان و موقعیت های مختلف این اتفاق بیفتد، مانند سالن ورزشی، مطب پزشک، دستشویی، اداره آگاهی، پای تلفن و ... ارتباط برقرار کردن مخاطب با اینکه چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ، متکی است به چیدمان ما از این موقعیت چندگانه و تعلیقی که ایجاد می شود برای مخاطب جذاب است. هر چند قبول دارم ممکن است مخاطب با این همه تعریف گیج شود، ولی اگر فیلم با دقت دیده شود، همه ابهامات پاسخ می گیرند."

- کارکرد شخصیت نادر

کارگردان "زهر عسل" در خصوص ابهاماتی که از حضور کاراکتر غایب نادر در سکانس پایانی "صحنه جرم ورود ممنوع" ایجاد می شود، اضافه کرد: "این روش متعارفی است که ما در لحظه آخر به مخاطب رودست بزنیم و برگ برنده خود را رو کنیم. هر چند مخاطب انتظار چنین چیزی را ندارد و بیشتر با پایان خوش خو گرفته، ولی من اعتفادی به پایان خوش و حرکت بر مسیرهای آشنا ندارم. حضور نادر جایی اتفاق می افتد که شاید مخاطب دوست ندارد دیگر با کاراکتر جدیدی مواجه شود و آنطور که دلش می خواهد فیلم را تمام کند، ولی من این کار را نکردم."

ابراهیم شیبانی کدهای بطئی ورود و حضور نادر را از ابتدای فیلم لازم و کافی دانست و گفت: "من از ابتدا نادر را معرفی کرده ام و فکر می کنم شخصیتی است که بیشترین توجه را به او اختصاص داده ام. هر چند روی شخصیت پردازی او کمتر متمرکز شدیم. همه در مورد نادر حرف می زنند، ولی مثلاً شاید پیمان همین قدر از آیدا یا حامد حرف نزند و برعکس. ما درباره آدمی که وجود و حضور ندارد کلی حرف می زنیم. از همان اولین سکانس که آیدا به مخاطبی ناپیدا می گوید (یک نقاش پاپتی را آوردم و آدم کردم. اما آخرش بهم نارو زد). این نما کات می شود به سکانس مهمانی و در موقعیت های مختلف از نادر حرف زده می شود و از میان این حرف ها نادر برای ما شکل می گیرد. زنده ماندن نادر از تصادف چند سال پیش هم در راستای همان مسیری است که نمی خواستیم روی عادت تماشاگر حرکت کنیم."

- طراحی گره گشایی و فینال

کارگردان "صحنه جرم ورود ممنوع" به طراحی ابتدایی برای فینال فیلم و تغییراتی که به علت وقفه چهار ماهه تولید فیلم اتفاق افتاده، اینچنین اشاره کرد: "سکانس پایانی معرفی نادر به بعد را ما با وقفه ای چهار ماهه گرفتیم و مجبور شدیم فینال را به گونه ای دیگر بگیریم. بخشی از این پیچیدگی و ابهامی که در فینال دیده می شود به این مسئله برمی گردد. ولی با توجه به این نکته که فقط حجم کم شده نه نوع اتفاقی که در پایان می افتد. مثلاً به جای اینکه رضایی (پولاد کیمیایی) را در آخرین پلان وارد کنیم که در جهت همان دیر رسیدن پلیس به ماجراست (در نسخه فعلی)، فینال را سرگرد پارسا (حمید فرخ نژاد) جمع می کرد و تلاش او برای اینکه قتل دیگری اتفاق نیفتد برجسته می شد، ولی این اتفاق نیفتاد."

شیبانی با اشاره به اینکه نقش پلیس به عنوان حافظ جان و مال مردم در فیلم کمرنگ است، ادامه داد: "پنج آدم داریم که سه نفر آنها کشته می شوند و حامد هم که سوخته است. این کلیات را از ابتدا برای پایان در نظر داشتیم. ولی فکر می کنم اگر فیلم را از انتها به ابتدا مرور کنیم، روابط، ماجرا و پایان از منطق برخوردار است و همه اطلاعات کلیدی در سکانس فینال داده نمی شود. بلکه به صورت تدریجی در طول فیلم داده شده و در سکانس فینال از کدهایی که داده ایم استفاده می کنیم."

این فیلمساز جوان در مورد نمای ابتدایی که به نوعی در امتداد فینال فیلم کارکرد پیدا می کند، عنوان کرد: "ما باید ابتدا لوکیشنی به نام زیرزمین را معرفی می کردیم تا بتوانیم بعد به آن بپردازیم. درست مانند حضور نادر که در فینال می آید. در مورد نادر می توانستیم اطلاعات تدریجی بدهیم، ولی در مورد زیرزمین نمی توانستیم این کار را بکنیم و تنها راهکارمان این بود که این مکان را در یک پلان معرفی کنیم. مکانی مجهول که باید به سرانجام برسد و پلان اول چنین کارکردی داشت. بعلاوه اینکه آن نما و حرف های آیدا به شخصیت پردازی نادر کمک می کرد."

کد خبر 489108

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha