خبرگزاری مهر، گروه بین الملل -پیمان یزدانی: همه گیری ویروس کرونا در هر گوشهای از دنیا در جریان و باعث ناامیدی بسیاری از کشورها در مقابله با این ویروس شده است. به همین سبب، مردم و دولتها در مواجهه با این ویروس به وحشت افتادهاند و اقتصادها از هم پاشیده شده است. انتظار میرود این بحران بدون تمایل و همکاری جدی جهانی، بیشتر و بیشتر شود.
با توجه به تأثیر بسیار زیاد این ویروس بر جهان از جنبههای مختلف، بسیاری معتقدند تغییر در نظم موجود جهانی و روابط بین الملل در دوره پساکرونا اجتناب ناپذیر خواهد بود.
در همین رابطه گفتگویی داشته ایم با «آنتونی کارتولوچی» تحلیلگر آمریکایی و کارشناس ژئوپلیتیک که مشروح آن در زیر آمده است.
*ویروس کرونا چه تاثیراتی بر نظم فعلی جهان خواهد گذاشت؟
سخت است بگوییم که اثرات ویروس کرونا چه خواهد بود. این بیماری در اصل یک سرماخوردگی شدید بود و در حالی که موارد مربوط به عفونتها و مرگ و میرها حساسیت ایجاد کرده است. اینطور میتوان گفت که بیشتر این مرگ و میرها در بین بیماران و سالخوردههایی صورت گرفته که مرتباً در معرض سرماخوردگی و آنفولانزا قرار میگرفتند و میزان مرگ و میر آنها تاکنون بیشتر از میزان مرگ ومیر ویروس کرونا بوده است.
از آنجا که تأثیرات ویروس کرونا عمدتاً اقتصادی- اجتماعی و روانی است و این موضوع نیز بیشتر توسط سیاستمداران و رسانههای جمعی تحمیل شده است و از خود بیماری و اینکه چقدر این بیماری واقعاً خطرناک هست کمتر نشأت گرفته است. اینکه نظم جهانی چگونه خواهد شد بستگی به دولتهای مختلف و متحدین آنها دارد.
این منافع کشورها است که واکنش به ویروس کرونا را تعیین میکند بطوریکه قدرتهای جهانی در تلاشند یا قدرت اضافهتری را بدست آورند و یا اینکه به دنبال متمرکز کردن قدرت موجود هستند. بنابراین آنها به احتمال زیاد از ویروس کرونا برای انجام این امر استفاده خواهند کرد و تنها محدودیتی که ممکن است به وجود آید بستگی به صبر مردمی دارد که از کنار آمدن با این نظم ظاهر شده خودداری کنند.
*نظم فعلی جهان بیشتر مبتنی بر رویکردهای لیبرالیسم و تا حدودی رئالیسم است. نقایص رویکردهای گفته شده در مواجهه با ویروس کرونا چیست؟
نظم فعلی جهان نیز میتواند مبتنی بر تجارت جهانی، زنجیرههای تأمین جهانی و تمرکز بیش از حد به منافع فاسد و خدمت به خود باشد. از آنجا که زنجیرههای تأمین انرژی در جهان آسیب پذیر بوده و منافع ویژه ای که به خصوص در غرب وجود دارند کنترل بخش زیادی از جهان را برعهده دارند، در درجه اول و معمولاً با هزینه اکثریت به منافع خود خدمت میکنند، لذا واکنش به ویروس کرونا ترکیبی از بی کفایتی مطلق به سوءاستفاده شخصی و حتی جنایتکارانه خواهد بود.
ما خواهیم دید که داروهای تأیید نشده در مقادیر زیادی توسط دولتها به سود شرکتهای بزرگ دارویی غربی انبار میشوند، درست مانند ۱۰ سال پیش که این اتفاق در زمان ترس از آنفولانزای خوکی در سال ۲۰۰۹ نیز رخ داد. این پولی است که کاملاً از بین رفته است و اگر تقریباً برای هر چیز دیگری هزینه میشد، امروز میتوانست مفید باشد.
به عبارت دیگر، در نظم جهانی فعلی به ما اینطور گفته شده است که شیوع بیماریهای مانند ویروس کرونا، فوریتهای بحرانی هستند که نیازمند قربانی کردن مردم عادی میباشند. با اینحال تاکنون، هیچ اقدامی توسط ذینفعان، چه قبل و یا در حین شیوع بیماری، انجام نگرفته است تا فوریتها را آن طور که به ما میگفتند نشان دهند. بعد از این هم کاری نخواهند کرد حتی با بیشتر پر کردن صندوقهای صنعت مراقبتهای بهداشتی، شرکتهای داروسازی، و اعطای وام به دولتها هیچ اقدامی پس از آن نیز انجام نخواهد شد.
*گرچه شیوع ویروس، رویکردهای رئالیسم و اصل محوری این مکتب یعنی «خودیاری» را در کانون توجه قرار داده است، اما نواقص رویکرد رئالیسم را که مبتنی بر امنیت دولتی با موضوع امنیتی نظامی است را نشان داده است. شیوع ویروس همچنین نشان داد که اقتصادهای نظامی نیز قادر نیستند امنیت ملتها و دولتها را در دوره پسا کرونا حفظ کنند. نظر شما در مورد این چیست؟
به طور خاصی این مسئله ناراحت کننده است. از آنجا که خطرناکترین و متجاوزترین ملل روی کره زمین، به عنوان مثال ایالات متحده، هنوز هم سرمایه گذاری و علاقه خود را به سلاحهای بیولوژیکی حفظ میکنند، بقیه جهان که قرار است در معرض این تهدیدها قرار گیرند باید سیستم دفاعی که میتوانست در خدمت به هدف دوگانه مهار شیوع طبیعی باشد را علیه آنها گسترش دهند.
این ناراحت کننده است زیرا به نظر میرسد بسیاری از کشورها به طور جدی از دفاع در برابر تهدیدات بیولوژیکی غافل شده اند. بسیاری از کشورها که مخالف سیاست خارجی و نظم بین المللی ایالات متحده هستند، بیش از حد به شرکتهای دارویی غربی، داروهای آنها و نگران کننده تر از همه واکسنهای آنها وابسته میباشند.
واکسنها ممکن است در شرایط ایده آل مفید باشند، اما غرب در حال حاضر به دنبال استفاده از برنامههای ملی واکسیناسیون به عنوان مسیری برای جنگ نامتقارن است. همانطور که در آفریقای جنوبی، سازمان ملل متحد از تلاشهای رژیم آپارتاید برای استفاده از واکسنها به عنوان ابزاری برای عقیم سازی پنهانی جمعیت سیاه پوست خبر داد.
این منافع بسیار مشابه، در تولید این واکسنها برای محافظت در برابر ویروس کرونا بسیار شتاب زده هستند. چه کسی به این واکسنها اعتماد میکند؟ چرا کشورها، واکسنهای خود را بدون وابستگی به غرب تولید نمیکنند؟ این مسئولیت بر عهده کسانی است که متعهد به حمایت از یک ملت هستند، مسئولیتی که مورد غفلت واقع میشود.
*اگر بپذیریم که نظم جهانی پساکرونا، نسبت به نظم فعلی متفاوت میباشد آیا این تغییرات، ساختاری و اساسی خواهند بود؟ کدام مفاهیم تغییرات اساسی را تجربه خواهند کرد؟
ویروس کرونا، بیشتر تمرینی در مقابله با تهدیدهای روانی بوده است و تأثیر آنها بر جامعه و اقتصاد بیشتر از جنبه بیماری زایی واقعی آن بوده است. در حالی که بار دیگر کاستیها در زیرساختهای مراقبتهای بهداشتی ملی مورد توجه قرار گرفته است و باید مورد توجه قرار گیرد، کشورها باید وسیلهای برای دفاع در برابر تنش زیادی که باعث خسارتهای اقتصادی گستردهای در سراسر جهان شده داشته باشند و به جوان سازی چنگال غرب در روایتهای جهانی کمک نکنند.
اگر تغییرات عمدهای بعد از ویروس کرونا به وجود آید به این دلیل خواهد بود که ملتها به جای اینکه از رویکرد عقل سلیم خود برای دفاع در مقابل شیوع و محافظت از اقتصاد خود در برابر تهدیداتی مانند ویروس کرونا، حتی اگر واقعاً خطرناک باشند و یا یک وحشت عمدی ایجاد شده برای کمک به پیشبرد سیاست خارجی غرب هستند، استفاده کنند، اجازه داده اند کسانی که از تنش ویروس کرونا منفعت کسب کرده اند بر آنها چیزهای را تحمیل نمایند.
نظر شما