حجت الاسلام جعفری:

سروش می خواهد از کرونا برای ضربه‌ بر کیان تفکر اسلامی استفاده کند

سروش می خواهد از کرونا برای ضربه‌ بر کیان تفکر اسلامی استفاده کند

مدیر گروه علمی فلسفه دین مجمع عالی حکمت اسلامی در پاسخ به مصاحبه اخیر عبدالکریم سروش گفت: سروش تلاش دارد که از آب گل آلود کرونا، برای ضربه‌ای دیگر بر کیان تفکر اسلامی ماهی بگیرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، اخیراً مصاحبه‌ای از جناب سروش در فضای مجازی منتشر شده است که به مسأله کرونا و برخی مسائل اعتقادی و اجتماعی پیرامون آن پرداخته و تلاش نموده است که از این نمد، کلاهی برای روشنفکری دینی و بر ضد تفکر صحیح اسلامی دست و پا نماید.

حجت الاسلام والمسلمین محمد جعفری مدیر گروه علمی فلسفه دین مجمع عالی حکمت اسلامی به مطالب مطرح شده وی پاسخ داده است:

در این مقال ضیق، به اجمال به برخی نکات وی و پاسخ آنها اشاره می‌شود:

۱. وی مدعی است که «کرونا از قم آغاز شده و بدیهی است که در آنجا زور روحانیان و مدّاحان بر سیاستمداران و بر مسئولان بهداشت کشور چربید و متأسفانه اینان نتوانستند قم را از چنگال اداره و تدبیر آنها بیرون بکشند و در دست خود بگیرند و لذا فاجعه افزون‌تر و انبوه‌تر شد». در مورد اینکه واقعاً شروع کرونا از قم بوده است با اینکه هیچ راه مستقیمی هوایی و آبی به خارج از کشور ندارد، خود جای تأمل و بحث مفصل است؛ در واقع باید گفت این پزشکان قمی بودند که جرئت و جسارت اعلام آن را زودتر از دیگران یافتند. به هر تقدیر اگر این علمای قم بودند که جلوی قرنطینه قم را گرفتند پس چطور نتوانستند جلوی بسته شدن درب حرم و مساجد را بگیرند؟!! سوال دیگر از جناب ایشان این است که لابد در آلمان و فرانسه و انگلستان هم ارباب کلیسا و متصدیان امور دینی اند که جلوی قرنطینه شهرها را گرفته‌اند؟!!

۲. در جای جای مصاحبه سروش بر طبل دو قطبی درمان و پزشک از سویی و دعا و توسل از سوی دیگر می کوبد. اگر این دو قطبی کاذب از سوی آتئیستها و بی خدایان مطرح می‌شد، چندان ملالی بر نمی‌انگیخت اما وقتی انسان در شگفتی فرو می‌رود که از زبان کسی که مدعی دینداری و قرآن فهمی است، بشنود که «خداوند به ما عقل هم داده است و از ما می‌خواهد عقل و تجربه را به کار بریم نه اینکه برای شفای امراض به دعا متوسل شویم. خدا را نباید تبدیل به یک ابزار کنیم، بلکه باید او را به دوستی برگیریم، خیلی فرق است بین این دو». اگر ایشان مطلع نیستند باید بدانند که بزرگان فقاهت و مرجعیت در قم و کشور اسلامی ایران، از اولین کسانی بودند که بر رعایت مسائل بهداشتی و پزشکی و پذیرفتن دستورات وزارت بهداشت تاکید داشتند.

البته با این همه، توسل و تضرع به ساحت ربوبی برای شفا و رفع بلا امری است که در جهان بینی توحیدی کاملاً حل شده است. گویا جناب سروش هیچ گاه با این آیه شریفه برخورد نکرده است که از قول حضرت ابراهیم می‌شنویم: اذا مرضت فهو یشفین (شعراء ۸۰). آری هر حادثه‌ای در این عالم در ذیل تدبیر و ربوبیت او می گنجد و در نهایت اوست که بر حل و رفع آن قادر است و نه غیر از او. علل طبیعی هم در طول ارادة خدا می گنجد و نه آنکه در عرض آن قرار گیرد. درمان از طبیب است و شفا از جانب خداست این است چکیده عقلانیت تفکر اسلامی که امروزه در نظام اسلامی هم بر اساس آن عمل می‌شود.

۳. سروش تلاش دارد که از آب گل آلود کرونا، برای ضربه‌ای دیگر بر کیان تفکر اسلامی ماهی بگیرد. وی روی عقیده عده‌ای معدود از مدعیان طب اسلامی انگشت می‌گذارد که به تعارض علم و دین می‌اندیشند و طب مدرن را از اساس بی پایه و ناچیز می‌شمارند با اینکه اکثریت اندیشمندان اسلامی، سخن آنها را نمی‌پذیرند و بین علم و دین جدایی نمی‌بینند. این سخنان شهید مطهری را بنگرید: «باید دید که آیا علم ما را به چیزی فرامی‌خواند و ایمان به چیز دیگری ضدّ آن؟ علم، ما را به گونه‌ای می‌خواهد بسازد و ایمان به گونه‌ای مخالف آن؟ علم ما را به سویی می‌برد و ایمان به سویی دیگر؟ علم و ایمان متمّم و مکمّل یکدیگرند.

علم نیمی از ما را می‌سازد و ایمان نیمی دیگر را هماهنگ با آن؛ علم به ما روشنایی و توانایی می‌بخشد و ایمان عشق و امید و گرمی علم ابزار می‌سازد و ایمان مقصد؛ علم سرعت می‌دهد و ایمان جهت؛ علم توانستن است و ایمان خوب خواستن؛ علم می‌نمایاند که چه هست و ایمان الهام می‌بخشد که چه باید کرد؛ علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون؛ علم جهان را جهان آدمی می‌کند و ایمان روان را روان آدمیّت می‌سازد؛ علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش می‌دهد و ایمان به شکل عمودی بالا می‌برد- علم طبیعت‌ساز است و ایمان انسان‌سا؛ علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح؛ هم علم به انسان امنیّت می‌بخشد و هم ایمان.

علم امنیّت برونی می‌دهد و ایمان امنیّت درونی؛ علم در مقابل هجوم بیماری‌ها، سیل‌ها، زلزله‌ها، و طوفان‌ها ایمنی می‌دهد؛ و ایمان در مقابل اضطراب‌ها، تنهایی‌ها، احساس بی‌پناهی‌ها، و پوچ‌انگاری‌ها؛ علم جهان را با انسان سازگار می‌کند و ایمان انسان را با خودش». این سخنان نه از زبان یک روشنفکر دینی مانند سروش بلکه از بیان شهید مطهری در کتاب انسان و ایمان است. سروش جوری سخن می‌گوید که گویا عالمان دینی بر جدایی یا تضاد علم و دین باور داشته‌اند و این روشنفکران دینی بوده‌اند که در مقام حل و فصل آن برآمده است. گویا وی فراموش کرده است که در مقالات و کتاب‌های خود خصوصاً در رؤیا انگاری وحی بر تعارض آیات قرآن با علم تاکید می‌نماید و همه آنها را ناشی از بشری بودن وحی و نقص علم پیامبر! می‌داند. پس این نه عالمان دینی بلکه روشنفکران دینی اند که اساساً قرآن را منشأ تضاد علم و دین می‌دانند!!

۴. دکتر سروش در جمله‌ای دیگر می‌گوید: «غافل بودند از این‌که در همین روایات آمده است که وقتی این بلایا به سرتان آمد به قم پناهنده شوید و اکنون می‌بینیم که نقیض آن رخ داده و قم خود کانون و سرچشمه این بیماری مرگبار شده است. از قضا سرکنگبین صفرا فزود!!». باید از جناب سروش پرسید که آیا برداشتی نادر از این روایت که برای فرار از بیماری‌ها به قم بگریزید را می‌توان به قاطبه عالمان دینی نسبت داد؟! اساساً کدام یک از بزرگان و اعاظم علمی ما چنین تفسیری از روایت فوق داشته‌اند؟ قم بر اساس روایات متعدد، شهر علم و معرفت و چشمه جوشان دیانت خواهد بود و این خود به نیکی روشن می‌نماید که مراد از بلاها و فتنه‌ها، نه بلاهای طبیعی بلکه فتنه‌های اعتقادی است که باید به این مدینه العلم مراجعه نمود و از آن چشمه جوشان، جرعه‌ای برداشت.

۵. سویه دیگر شبهه افکنی سروش به توسل و زیارت قبور ائمه می‌رسد. تعبیر وی این است «این اماکن مسمّی به مقدس به هیچ وجه از جان آدمیان مقدس‌تر نیستند. اولاً که سابقه‌ای در اسلام ندارند، ثانیاً ما هیچ دلیل عقلی و نقلی معتبری نداریم که این خفتگان در زیر خاک، خواه امام باشند خواه خواهر امام خواه برادر امام، صدای زائران را می‌شنوند و به آنها پاسخ می‌دهند و یا اساساً قدرت برآوردن حاجات آنها را دارند…». از زمانی که سروش مقاله صراط‌های مستقیم را نگاشت و در آنجا تسنن و تشیع را دو قرائت از سنت نبوی نام نهاد، روشن شد که او دیگر بر باورها و اعتقادات (چه باورهای شیعی و چه باورهای سنی) به عنوان رکن تدین، اصراری ندارد و به تبع الهیات لیبرال مسیحی، صرفاً تجربه و احساس درونی را سنگ بنای دیانت می‌داند و بس؛ آموزه‌ای که در مقالات «ایمان و حیرت» و ایمان و امید» در مورد آنها به تفصیل سخن می‌گوید. با این توصیف، دیگر از مانند او انتظار نمی‌رود که عقیده به زنده بودن شهدا و ابرار و نظاره گر بودن آنها بر ما داشته باشد؛ عقیده‌ای که بر آمده از قرآن کریم است: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون (۱۶۹ آل عمران).

۶. سروش در مورد مسأله شر مدعی می‌شود که علما و حکمای اسلامی نتوانسته‌اند پاسخ قانع کننده‌ای به آن بدهند. نگارنده بر این باور نیست که همه پاسخ‌هایی که در اندیشه اسلامی به مسأله شر و چرایی آن داده شده، صحیح است اما مجموعه پاسخ‌هایی که مبتنی بر عقلانیت فلسفی و مباحث وحیانی به مسأله شرور طبیعی داده شده، پاسخ در خوری به جوانب مسأله شر می‌دهد از جمله توجه دادن به محدودیت‌های عالم ماده، ضعف اراده و قدرت انسانی، ابتلائات و امتحانات الهی، زمینه سازی برای رشد و تکامل مادی و معنوی انسان، عقوبت برخی از گناهان انسان‌ها خصوصاً در بعد معاصی اجتماعی، دخالت نابجای انسان در طبیعت و.... نمونه‌هایی از پاسخ‌های اندیشمندان اسلامی به مقوله شر و جوانب آن است. حال باید از خود دکتر سروش باید پرسید که روشنفکری دینی چه پاسخی به مساله شر و نسبت آن با قدرت و خیر الهی می‌دهد؟ جالب آن است که او در همین مصاحبه از پاسخ به این سوال طفره می‌رود.👇

۷. نکته آخر اینکه بر خلاف گفته جناب سروش این عالمان دینی نیستند که عوام زده شده‌اند بلکه عوام زدگی، روشنفکران دینی ما را گرفته که علیرغم ادعای عقلانیت و آزاد منشی فکری، متأثر از پروپاگاندای رسانه‌ای در فضای شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان و نیز گفت و شنودهای شبکه‌های اجتماعی، هر آنچه را می‌شنوند، بی تأمل و مداقّه، بر زبان جاری می‌کنند.

کد خبر 4902116

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • درویش رنجبر US ۰۷:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۷
      1 0
      شما دو حوزه علم و ایمان را در هم می آمیزید در حالیکه این دو حوزه هیچ ارتباطی با هم ندارند. مومنین سعی می کنند به ایمان جلوه علمی بدهند و متوجه نیستند که با این خلط هم به ایمان ضربه می زنند و هم از عل
    • IR ۱۵:۴۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۴
      1 0
      معلوم است كه سروش وزن علمي اي ندارد كه كسي بخواهد جواب اور ا بدهد، لازمه چنين اظهاراتي با اينكه جواب روشن و واضح دارد، حداقل شرط انصاف علمي خجالت كشيدن و شرمنده شدن است انصاف اخلاقي پيش كش!!!