۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۷:۳۹

یادداشتی از مصطفی دلشاد تهرانی؛

نجات و هدایت انسان در اندیشه و سیرۀ امام علی(ع)

نجات و هدایت انسان در اندیشه و سیرۀ امام علی(ع)

تلاش امام علی (ع) برای نجات و هدایت مخالفانی که با همه‌ وجود در برابر او و حکومتش صف‌آرایی کرده بودند، نشانگر این است که آن حضرت همه‌ وجود خود را وقف نجات و هدایت نوع انسان قرار داده بود.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی است از مصطفی دلشاد تهرانی استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر نهج البلاغه که به مناسبت شهادت امام علی (ع) در مورد نجات و هدایت انسان در اندیشه و سیرۀ امام علی (ع) نوشته است:

امیرمؤمنان علی (ع) همه‌ی وجود خود را وقف نجات و هدایت نوع انسان قرار داده بود و حکومت خود را نیز در این جهت می‌دید و در این راه گام می‌زد؛ و از این روست که رفتار و سلوک حکومتی آن حضرت، رفتار و سلوکی شاخص و معیاری جاودانه است. تلاش امام علی (ع) برای نجات و هدایت مخالفانی که با همه‌ی وجود در برابر او و حکومتش صف‌آرایی کرده بودند، نشانگر توفیق شگفت آن حضرت در این جهت است.

زمانی که طلحه و زبیر به قصد پیمان شکنی نزد امام علی (ع) رفتند و اجازه خواستند تا به عمره روند، امام (ع) خیرخواهانه راهشان نمود و هدایتشان کرد، امّا آن دو چنان سر در هوای قدرت و مُکنت داشتند که به سخنان نجات بخش و هدایت گر امام (ع) توجّهی ننمودند، و سپس در کنار امّ المؤمنین عایشه فتنه‌ای بزرگ را سامان دادند. در تمام مدّتی که آنان در تدارک فتنه و مقابله با امام (ع) و حکومت انسانی او بودند، علی (ع) در جست‌وجوی راهی برای نجات و هدایت آنان بود و با همه وجود بر ایشان دلسوزی می‌نمود. امام علی (ع) بسیار تلاش کرد تا ناکثین را از کژراهه‌ای که با سرعت در آن ره می‌پیمودند، به راه هدایت و نجات بکشاند، امّا آنان بدین راه پشت نمودند، و آتش جنگ را شعله‌ور ساختند و خود در لهیب آن سوختند. امّا امام علی (ع) از پیروزی بر ناکثین شاد نگشت و از کشته شدن دشمنانش اظهار خشنودی نکرد، بلکه کشته‌شدن آنان در حال گمراهی و کجروی سخت او را آزرده نمود و غم و اندوه وجودش را آکنده کرد، به طوری که پس از شکست ناکثین و فرو نشستن جنگ جمل، چون بر کشته‌ی طلحه گذشت، فرمود: «لَقَدْ أَصْبَحَ أَبُومُحَمَّدٍ بِهذَا الْمَکَانِ غَرِیبًا. أَمَا وَ اللهِ لَقَدْ کُنْتُ أَکْرَهُ أَنْ تَکُونَ قُرَیْشٌ قَتْلَی تَحْتَ بُطُونِ الْکَوَاکِبِ.» (نهج البلاغه، کلام ۲۱۹) ابومحمد در این‌جا غریب افتاده است. به خدا سوگند، خوش نداشتم قریش، کشته در زیر نور ستارگان افتاده باشند.

پاسداشت حقوق و آزادی مخالفان

خوارج، امیرمؤمنان علی (ع) را تهدید کردند که اگر توبه نکند، او را خواهند کشت. (تاریخ‌الطبری، ج ۵، ص ۷۲) امّا امام (ع) آنان را از حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی‌شان محروم نکرد. آن زمان هم که به حضرت گفته شد که آنان بر شما خروج کرده‌اند، امام (ع) پاسخ داد: «لاَ أُقَاتِلُهُمْ حَتّی یُقَاتِلُونِی.» (الکامل فی‌اللغة و الادب، مبرّد، ج ۲، ص ۱۵۶). من با آنان جنگ را آغاز نمی‌کنم تا آنان به جنگ با من اقدام کنند؛ و نیز فرمود: آنان تا زمانی که به حقوق مردمان تعدّی نکرده‌اند و خونی به ناحق نریخته‌اند آزادند و از حقوق خویش بهره‌مندند؛ چنان‌که روایت شده است که حضرت فرمود: «إِنَّا لاَ نَمْنَعُهُمُ الْفَیْءَ، وَ لاَ نُحَوِّلُ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ دُخُولِ مَسَاجِدِ اللهِ، وَ لاَ نُهَیِّجُهُمْ مَا لَمْ یَسْفِکُوا دَمًا وَ مَا لَمْ یَنَالُوا مُحَرَّمًا.» (أنساب‌الاشراف، بلاذری، ج ۳، ۱۲۸) ما آنان را از عطایا و حقوق مالی‌شان محروم نمی‌سازیم، و ایشان را از ورود به مساجد خدا باز نمی‌داریم، و تا زمانی که خونی نریخته‌اند و حرامی مرتکب نشده و جنایتی نکرده‌اند با آنان مقابله نمی‌کنیم.

بدین ترتیب امیرمؤمنان علی (ع) با سخت‌ترین مخالفان خود، این‌گونه رفتار نمود و آزادی‌گرایی را در والاترین مرتبه‌اش اثبات کرد. امام علی (ع) حتّی خوارج را بدنام ننمود، تکفیر نکرد، فاسق نخواند و منافق معرفی نکرد.

امام علی (ع) راز دار حقایق عالم و باب علم نبوی

ملّای روم در مثنوی در بیان کمالات بی مانند امام علی (ع) از موضع عالمی عارف و عاشقی منصف، داد سخن داده و به ظرایفی اشاره کرده است که نظیر ندارد. او در ضمن داستانی که پردازش نموده است، گویا خود به گفتگو با امیرمؤمنان نشسته و گذشته از بیان ارادت خویش به پیشوای موحّدان، از معارفی لطیف رمز گشایی کرده و به اشارت، ظرایفی والا از کمالات مولا را نشان داده است.

ملّای روم از زبان پهلوان شکست خورده و بخشیده شده از سوی پیشوای آزادگان، گوید: ای علی مرتضی که از رازها و اسرار عالم آگاهی، گوشه‌ای از آن را برای ما آشکار ساز و با ما از لطایف پوشیدۀ عالم سخن گو. ای کسی که می‌توانستی در میدان جنگ مرا بکشی و من در حال کفر و عصیان، با بد فرجامی از دنیا بروم، ولی تو این کار را نکردی و با شکیبایی و گذشت و بزرگواری، مرا بخشیدی و بر من رحمت باریدی و به جای قضای ناگوار، قضای نیک بر من راندی. یا تو آنچه را که با عقل نورانی ات دریافته ای آشکار کن، یا من از آنچه به من دست داده و از تو بر من تافته است سخن گویم و گوشه‌ای از جلوه‌های تو را آشکار کنم.

ای علی! از تو نوری بر من تابید و مرا دگرگون کرد؛ چرا آن را پنهان می‌کنی و بازگو نمی‌نمایی؟ تو که مانند ماهِ تمامی، بدون زبان و بی منّت نور می‌افکنی و روشن می‌سازی.

ای علی! تو دروازۀ شهر دانش پیامبری. تو پرتو آفتابِ حلم و بردباری و نماد تمام عیار اخلاقی.
ای دروازۀ دانش! هماره به روی جویندگانت گشوده باش و طالبان حقیقت را سیراب کن تا قشرها از اثر وجود تو به مرحلۀ مغز برسند که تو می‌توانی هدایت کنی و انسان‌ها را از مراتب نازل به اعلا و معنا رسانی.

ای علی! ای دروازۀ رحمت الهی! تا ابد گشوده بمان. ای بارگاه خدایی که همتا ندارد، تو بارگاه خدایی و باب رحمت الهی برای هدایت مردمانی. پس هدایت الهی را بر ما راه گم کردگان گشوده بدار.

راز بگشا ای علی مرتضی
ای پسِ سو القضا حُسن القضا

یا تو واگو آنچه عقلت یافته است
یا بگویم آنچه بر من تافته است

از تو بر من تافت، چون داری نهان؟
می‌فشانی نور چون مَه بی زبان

چون تو بابی آن مدینۀ علم را
چون شعاعی آفتابِ حلم را

باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قُشور اندر لُباب

باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاهِ ما لَهُ کُفواً اَحَد

کد خبر 4925471

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha