پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۹ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۴۵

خسرو باقری:

عاشورا نه در حد درون دینی بلکه در سطح انسانی و فرا دینی مطرح است

عاشورا نه در حد درون دینی بلکه در سطح انسانی و فرا دینی مطرح است

استاد دانشگاه تهران گفت: این سخن ماندگار امام حسین (ع) که "اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، آزاده باشید"، عاشورا را از حد درون دینی بالاتر برده و در سطح انسانی و فرا دینی مطرح کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، خسرو باقری استاد تمام دانشگاه تهران در سخنرانی عاشورا و انسان سازی گفت: این سخن ماندگار امام حسین (ع) در روز عاشورا که "اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، آزاده باشید"، ابعاد پیچیده‌ای دارد: بخشی مربوط به چیستی دین و بخشی مربوط به رابطه دین و اخلاق است. این عبارت، موضوع عاشورا را از یک چالش و برخورد درون دینی خارج می‌کند و گرنه نزاع‌های درون دینی و درون فرقه‌ای همواره در تاریخ وجود داشته است اما این سخن، موضوع را از حد درون دینی بالاتر برده و در سطح انسانی و فرا دینی مطرح کرد.

وی افزود: مخاطب سیدالشهدا (ع) در این عبارت انسان به طور کلی است. در اختلافات درون دینی، داوری دشوار و بعضاً غیرممکن است و به همین علت اختلافات درون دینی در اکثر ادیان، باقیمانده اند، چون معیارها متفاوت است، اما در سطح اخلاق، داوری آسان است چون معیارها شفاف و جهان شمولند. معیارهایی نظیر آزادگی، صداقت و جوانمردی در همه انسان‌ها مشترک و محترم است، بنابراین امام مساله را از سطح دینی به سطح اخلاقی ارتقا می‌دهد.

این استاد فلسفه تعلیم و تربیت در ادامه سخنانش با طرح این سوال که حقیقت دیانت چیست؟، اظهار کرد: بعضاً می‌بینیم افراد با انگیزه و نیت دینی مرتکب رفتارها و کارهای سبعانه و خلاف اخلاق می‌شوند، بنابراین ما باید مرزی برای رابطه دین و اخلاق بگذاریم و بدانیم رفتار غیراخلاقی نمی‌تواند دینی باشد و هر جا دیدیم رفتاری برخلاف اخلاق و فطرت و وجدان انسان است، نباید به آن برچسب دینی بزنیم و بخواهیم آن را با معیارهای دینی توجیه کنیم. دینداری یک نام نیست، بلکه یک حقیقت است و باید در درون فرد شکل بگیرد. از نگاه دین، به طور مثال کشتن یک انسان بیگناه، قابل پذیرش نیست و معادل کشتن همه بشریت است. دینداری با یک سلسله رفتارها تطابق و سازگاری دارد و با مجموعه‌ای رفتارها تضاد و ناسازگاری دارد. دینداری نه به نام است و نه به نیت، کما اینکه برخی قربت الی الله فرزند پیامبر را سر بریدند. با نیت خوب، نمی‌توان دست به هر عملی زد، بلکه باید صورت و کیفیت عمل و رفتار ما هم صحیح و منطبق بر معیارها باشد.

وی با اشاره به اینکه در دینداری، عمل صالح ملاک است، گفت: اینجا امام حسین (ع) می‌گوید حالا که شما خود را به معیارهای دین محدود نمی‌کنید و دیندار نیستید، حداقل آزاده و انسان باشید. کدام انسانیت و اخلاقی می‌پذیرد که یک کودک را بکشید؟

باقری در ادامه سخنانش اظهار کرد: حال سوال مطرح می‌شود که رابطه دین و اخلاق چیست؟ آیا رابطه دین و اخلاق توالی است یا توازی؟ توالی یعنی اگر می‌خواهید دیندار باشید باید بااخلاق باشید. توازی یعنی می‌توانید دیندار باشید و می‌توانید بااخلاق باشید، دو راه موازی که هر دو انسان را به مقصد می‌رساند. وقتی امام حسین (ع) می‌فرماید اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، یعنی معاد و نگرانی برای پیامدهای رفتار و عمل فرد، جوهره دینداری است و در صورت عدم پایبندی به دین باز هم راه اخلاق وجود دارد و می‌تواند فرد دیندار نباشد و با اخلاق باشد. پس رابطه دین و اخلاق یک رابطه توازی است، یعنی فردی که دیندار نیست اما آزاده و بااخلاق است خیلی با هدف و مقصد دین فاصله ندارد. نه چنین است که اگر کسی گفت من دین دارم و انگیزه و نیت خوب دارم از او پذیرفته شود و رستگار شود و نه چنان است که اگر کسی دیندار نبود اما بااخلاق و آزاده بود، او را تمام شده و سقوط کرده بدانیم. بی دینان را باید با معیار اخلاق سنجید و نباید در مورد آنها قضاوت قطعی کرد

این استاد دانشگاه تأکید کرد: در قرآن به نقل از دوزخیان و گمراهان آمده است که ای کاش ما یا سخن رسولان را گوش می‌کردیم و یا از عقل خود استفاده کرده و تعقل می‌کردیم. همین جا هم رابطه توازی مطرح است یعنی رسالت پیامبران در کنار و موازات عقلانیت مطرح است، یعنی هم دینداری و هم عقلانیت انسان را از دوزخ نجات می‌دهد، البته عقلانیت و عقل ورزی، فقط فهمیدن نیست بلکه عمل به نتایج فهم و تعقل هم هست. قرآن می‌فرماید دیگران را به نیکی دعوت می‌کنید و خود را فراموش کرده‌اید، آیا نمی‌خواهید تعقل کنید؟ یعنی قرآن، تعقل را مجموعه فهم و رفتار می‌داند، یعنی اگر ما راه درست را تشخیص بدهیم اما نرویم، نشانه بی خردی است و باید برای عقلانیت، نتایج رفتاری و عملی را هم قائل شد. حریت، ثمره عقلانیت است، یعنی تشخیصی که به عمل نشسته است و فرد پس از فهم راه درست در آن مسیر گام هم بر می‌دارد.

وی بیان کرد: دینداری مجموعه‌ای از حق‌ها و حدهاست، یعنی موجودات عالم دارای حقوقی هستند اما این حقوق در چارچوب و محدوده‌ای تعریف می‌شود. مثلاً حقوق پدر و مادر نسبت به فرزندان، با همه اهمیت و تاکید دین بر آن، محدود به مرزهای دینی و اخلاقی است و نمی‌توان خواسته یا دستور آنها را به یک رفتار غیردینی یا غیراخلاقی اطاعت کرد. توجه داشته باشیم رابطه و نسبت خود با بی دینان را باید بر اساس اخلاق تعریف کنیم.

این پژوهشگر و نویسنده کشورمان گفت: این روایت را داریم که کافر سخاوتمند از مسلمان بخیل، به حقیقت ایمان نزدیک‌تر است. پس در ارتباط با مؤمنان باید معیارهای دینی بر رابطه‌مان حاکم باشد و در برابر بی دینان بااخلاق نیز معیارهای اخلاقی باید بینمان حاکم باشد. اگر گروهی بی دین و بی اخلاق هم در برابر ما بودند باز مجاز به هر رفتاری نیستیم و باید بر اساس دستور قرآن، آنها را با بیانی نیکو به حکمت و عقلانیت دعوت کنیم و اگر دشمنی هم کردند ما نباید از مدار انصاف و اخلاق و عدالت خارج شویم و هر رفتاری را با دشمن انجام دهیم.

وی با بیان اینکه چرا می‌گوئید دین و اخلاق دو راه موازی است؟ مگر دین غیراخلاقی هم داریم؟، گفت: اولاً دین واقعی به اخلاق منجر می‌شود اما ظاهر دین لزوماً دین واقعی نیست. ثانیاً می‌توان دیندار و مؤمن نبود ولی به اخلاق پایبند بود، نمونه آنها انسان‌های نیکوکار در بسیاری از کشورهای جهان که با معیارهای ما مؤمن نیستند اما به اخلاق و رفتارهای اخلاقی پایبندند. اگر ما از فرمان ولی و رهبر اطاعت کنیم چه نیازی به عمل به اخلاق عقلانیت داریم؟

باقری تصریح کرد: رابطه بین پیروان و رهبری و حاکم و مردم، اختصاص به دین ندارد و در همه جوامع بشری وجود دارد، اما سوال اینجاست پشتوانه سخن و فرمان رهبری چیست؟ آیا باید مبتنی بر عقلانیت و حقیقت باشد یا نه؟ حتماً باید آن سخن، منطقی و خردمندانه باشد، حال اگر در جایی ما متوجه حکمت و دلیل آن نشدیم، حق سوال داریم و رهبر باید پاسخ بدهد و دلایلش را شرح دهد، البته شرایط اضطراری مثل جنگ و بحران، طبیعی است که شاید فرصت سوال و جواب نباشد اما وقتی فرصت هست باید رهبر برای پیروانش دلایل را شرح دهد و آنان را اقناع کند.

وی اضافه کرد: این روش قرآن است و خداوند حتی برای خود نیز اطاعت بدون منطق و پذیرش را نمی‌خواهد که نمونه آن را در داستان سوالات ابراهیم در مورد معاد می‌بینیم که ابراهیم وقتی برای ایجاد یقین از خدا دلیل و برهان می‌خواهد خداوند او را عتاب نمی‌کند بلکه برای او یقین عینی را حاصل می‌سازد. یا در ماجرای موسی (ع) و خضر، با آنکه استاد و رهبر که حضرت خضر است شرط می‌کند که موسی سؤالی نپرسد، باز هر جا که رفتار خضر با عقلانیت و حدود اخلاقی متناقض است، موسی سوال می‌کند و سه بار شرطش را زیرپا می‌گذارد و خضر پس از سوال سوم، دلایل رفتارهای خود را توضیح می‌دهد و مشخص می‌شود کارهای وی عقلانی است.

استاد دانشگاه تهران در پایان تأکید کرد: پس بنابراین با معیارهای قرآن نه تنها ولی و رهبر، بلکه پیامبر هم نمی‌تواند هر حرف و رفتاری را انجام دهد و اگر از معیارها فاصله بگیرد خداوند او را مواخذه خواهد کرد. همه باید نسبت به پیروان پاسخگو باشند و آنها را اقناع کنند و اگر پیروان مطالبه حق و دلیل نکنند، رهبران روز قیامت از آنها تبری می‌جویند و مسؤلیت رفتار آنها را برعهده نمی‌گیرند.

کد خبر 5010954

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha