به گزارش خبرنگار مهر، در نشست بحث و بررسی به مناسبت انتشار کتاب " تاریخ فلسفه در قرن هفدهم" نوشته امیل برئیه نویسنده و مورخ نامدار فلسفه فرانسوی، که عصر امروز در سالن شهر کتاب مرکزی برگزار شد، کامران فانی محقق و مترجم سخنان خود را در سه بخش ارائه کرد و گفت: در بخش نخست سعی می کنم درباره تاریخ فلسفه و نظر برئیه راجع به آن بحث کنم، سپس می کوشم به کتاب حاضر بپردازم و در نهایت نیز بحثی از کتاب را مد نظر قرار خواهم داد.
وی سپس به نظر دکتر مهدی حائری یزدی استاد فلسفه تحلیلی و محقق فلسفه اسلامی اشاره کرد و گفت: ایشان در کتاب کاوش های عقل نظری نوشته بود که بحث فلسفه را در تاریخ فلسفه نمی توان آموخت و تاریخ فلسفه که با خود فلسفه تفاوتهای جدی دارد، نمی تواند معرف فلسفه باشد. بنابراین باید بحثهای فلسفی را در از کتابهای اصلی و یا لااقل از ترجمه های آنها آموخت و سپس به نقادی و نوسازی پرداخت.
فانی سپس با اشاره به اینکه در اهمیت شناخت متون شکی نیست گفت: اما تاریخ فلسفه فراتر از این مسئله است. نهضت ترجمه در قرون دوم و سوم شاهد اهمیت همیشگی ترجمه و رجوع به مسئله متون است و یکی از درخشان ترین نشانه های این توفیق این جریان است. اما قدمای ما اهمیتی به تاریخ فلسفه نمی دادند و بسیاری از نسبتها که مربوط به تاریخ فلسفه است صحیح نیست و حکما به تاریخ فلسفه توجه نداشتند و بنابراین مسامحات فراوانی رخ داده است. اما برئیه همراه با دیگر فیلسوفان عصر جدید بر اهمیت مطالعه تاریخ فلسفه تأکید می کند و یکی از وجوه این مسئله اعتقاد به رشد و ترقی انسان است که در اواخر قرن نوزدهم نزد اگوست کنت و هگل اتفاق افتاد، تا جایی که هگل فلسفه را تاریخ فلسفه می دانست و فلسفه را از تاریخ فلسفه جدا نمی دانست و معتقد بود برای شناخت فلسفه ناگزیریم که فلسفه را بشناسیم و مسئله اصلی بسط اندیشه و انعکاس روح زمانه است و فراز و فرودها نیازمند نگاه انسان به تاریخ است.
وی سپس به اهمیت مفهوم ترقی و پیشرفت در نگاه فیلسوفان جدید اشاره کرد و گفت: در گذشته معتقد بودند که عصر طلایی درگذشته اتفاق افتاده است و در آینده قرار نیست اتفاق تازه ای رخ دهد، اما در عصر مدرن و با ظهور قرن های 15 و 16 نوعی خوش بینی به آینده به وجود آمد و فیلسوفان به جستجوی عصر طلایی در آینده بشریت بر آمدند. بنابراین هر چه از گذشته دور شویم به ایدئال نزدیک تر می شویم و بر خلاف گذشته که بدعت را بد می دانستند، هر گونه نو آوری مثبت تلقی شد.
فانی در ادامه به اهمیت برئیه در زمینه تاریخ فلسفه و جزء ذاتی دانستن آن در تاریخ فلسفه اشاره کرد و گفت: از دید برئیه تاریخ فلسفه سه هدف دارد و باید سه نکته را روشن کند: نخست باید روشن کند که منشاء تفکر کجاست و حدود زمانی و مکانی فلسفه کجاست؟ دوم این که تاریخ فلسفه باید وجه تمایز فلسفه از دیگر علوم عقلی را نشان دهد. و سوم اینکه باید نشان دهد که فلسفه آیا از یک تطور و تکامل منظم و مرتبی برخوردار بوده است یا نه.
وی سپس پاسخهای برئیه را به این سه موضوع چنین شرح داد: اولا از دید او منشاء فلسفه شرق است و یونانیان بیشتر به شرح و تبیین پرداختند نه کشف و ابداع. دوم اینکه از دید او تفاوت فلسفه با دیگر علوم عقلی به خصوص دین و علوم تحصلی در این است که فلسفه تنها در صورتی وجود دارد که تفکری مستدل در میان باشد، یعنی فکری که به انتقاد از خود بپردازد و روح انتقادی در آن منعکس باشد. در فلسفه چیزی که به آن تمایز می دهد نسبت به دیگر علوم روح انتقادی است. سوم اینکه سیر تطور و تکاملی فلسفه باید نشان دهد که آیا فلسفه رشد کرده است یا خیر؟ البته برئیه در این مسائل به هگل و اگوست کنت نظر دارد.
این محقق توانای کشور سپس به دیگر آثار برئیه اشاره کرد و گفت: البته دیگر آثار این مورخ چون تاریخ فلسفه بیزانس و خروسیپوس رواقی اهمیت بیشتری دارد. از سوی دیگر برادر برئیه متخصص تاریخ بیزانس بوده است و بخصوص کتاب او در فلسفه بیزانس اهمیت والایی دارد.
وی در مورد ترجمه کتاب نیز به دقت مترجم اشاره کرد و گفت: دقت آقای سعادت غبطه انگیز است و شیوه کار مترجم متعادل و جاافتاده است و چه در انتخاب واژگان و چه در فارسی نویسی و نحو کلام بسیار دقیق و شیواست.
وی در پایان به کتاب حاضر اشاره کرد و گفت: قرن هفدهم در فرانسه دکارت و پاسکال، در انگلیس بیکن، لاک، هابز و برکلی و در آلمان لایب نیتز را به جهان اندیشه معرفی میکند و در این قرن نگاه و نگرش انسان به دو چیز یعنی طبیعت خارجی و طبیعت انسانی دگرگون می شود و بازتاب این تغییر را در نهادهایی که انسان مدرن در این قرن تأسیس کرد، چون باشگاهها و موسسات شاهدیم.
نظر شما