به گزارش خبرنگار مهر، علی دهباشی – مدیر مجله بخارا، در آغاز مراسم گفت: آخماتووا بدون تردید از شاعران بزرگ روس به شمار می آید. او در یازدهم ژوئن در شهر اودسا در خانواده یک مهندس نیروی دریایی متولد شد. نخستین شعر خود را در دوران دبستان سرود و نخستین شعری که از او چاپ شد پس از دوران دبیرستان بود.
وی ادامه داد: در سال 1910 با گومیلیوف شاعر ازدواج کرد و راهی پاریس شد. در سال 1921 شوهرش به اتهام فعالیت های ضدانقلابی به دستور استالین اعدام شد. در این سال ها آخماتووا دو مجموعه شعر منتشر کرد و به مطالعه آثار پوشکین پرداخت که حاصلش چندین مقاله درباره اوست.
دهباشی اضافه کرد: در این سال ها فرزند او را چندین بار بازداشت کردند. آخماتووا در سال 1946 از شورای نویسندگان روسیه اخراج شد. اشعار او بیش از سی سال در اتحاد شوروی ممنوع بود و تا نیمه دهه 1950 بسیاری از مردم در داخل و خارج از کشور حتی نمی دانستند که او هنوز زنده است. هیچ سردبیری جرات نداشت آثار او را برای چاپ و نشر بپیرد. او مانند بسیاری دیگر از نویسندگان آن دوره به نوشتن ادامه می داد ولی برای کشوی میزش.
در این مراسم احمد پوری مترجم " گزینه شعرهای عاشقانه " آخماتووا نیز گفت: دانستن اینکه پشت شعری چه حادثه و اتفاق و یا منظوری بوده که به تولد آن کمک کرده است وسوسه ای است که معمولا همه داریم. اما من که امشب می خواهم با تکیه بر یادداشت ها و نوشته های منتقدین و زندگینامه نویسان مختلفی پشت صحنه چند شعر آنا آخماتووا را نشان دهم خود چندان اعتقادی به این کار ندارم اما اشتیاق و وسوسه اش را چرا.
وی افزود: شاعر هرگز تمامی یک شعر را دربست در اختیار یک رویداد یا بهانه معین قرار نمی دهد. آن رویداد و یا انگیزه درواقع زخمه ای است که بر تار الهام اوزده می شود تا او نغمه ای را ساز کند که گاه چه بسا چنان از رویداد و انگیزه ای که گفتم دورمی شود که در تفسیر هر خواننده حکایتی دیگر پیدا می کند.
پوری تصریح کرد: همین باعث می شود که ما بدون دانستن انگیزه پشت شعر شاعران آنها را می توانیم با لذت بخوانیم و هرکدام بخشی از قرابت های روحی خود را در آن ببینیم. در این زمینه می توان مثال های فراوانی زد. اما اینکه آیا همیشه دانستن آنچه سبب سرودن شعری شده است می تواند در لذت بردن و فهم آن کمک کند یا نه، همواره جای شک بوده است.
پوری افزود: همیشه کنجکاوی و دانستن گوشه های تاریک از زندگی آخماتووا برای مخاطبین شعر او انگیزه ای بوده است که این کار را نه برای کمک به فهم و لذت بردن از شعر او بلکه برای افزودن آگاهی آنان درباره آخماتووا انجام دهم.
وی در ادامه به تشریح پاره ای اشعار و سروده های این شاعره روس برگرفته از حوادث سیاسی و تاریخی پیرامون وی پرداخت.
سپس پروین سلاجقه از منتقدان و مححقان ادبی مهم ترین وجه شاعرانگی آخماتووا را قدرت بی نظیرش در ارائه هنری نوعی بیان ساده توصیف کرد و گفت: واژگان در شعر آخماتووا در هیات گزاره های ساده خبری و توصیفی پیوسته در محور همنشینی زبان قیام می کنند، در محور حضور؛ نه در محور جانشینی و غیاب. این شیوه بیان به نسبت شیوه های کلاسیک عمدتا بر محور جانشینی زبان تاکید دارند در آغاز قرن بیستم شیوه ای تازه اما موفق است و به زودی به نوعی جریان زنده و پویا تبدیل می شود و تحت عنوان آکمه ایسم با پس زدن قوانین مسلط بر سمبولیسم افراطی عرفانی رایج در قرن نوزدهم برای کسب استقلال معنایی واژگان به تلاشی موثر دست می زند.
وی ادامه داد: هدف روشن این جریان این است که برای واژگان و خودبسندگی معنایی آنها جایگاهی شایسته فراهم آید و آنها را از دست اندازهای معنایی نجات دهد. بنابراین واژگان در شعر آخماتووا از وظیفه دشوار فشرده شدن زیر بار معانی مختلف تلویحی نجات یافته اند و در خانه اصلی خود یعنی سطح قراردادی زبان کارکردی شاعرانه یافته اند.
سلاجقه تصریح کرد: این شیوه بیان شاعرانه که از همان آغاز با چارچوب های نظری محکم اظهار وجود کرد معادلات بوطیقای کلاسیک را در فرضیه های معانی و بیانی برهم زد و با کنار گذاشتن صناعت هایی نظیر استعاره و نماد بر خودبسندگی معنایی واژگان تاکید کرد؛ اما در این میان از شگردهایی سود جست که به ماهیت و سرشت طبیعی زبان نزدیک ترند.
این منتقد ادبی به شگردهای آخماتووا برای برجسته کردن موقعیت کلام خود و ایجاد بافت های متمایز از زبان های قراردادی اشاره کرد و افزود: عشق در محور عاطفی شعر آخماتووا جایگاهی ممتاز و یگانه دارد و به همین دلیل اتفاق ساده و زمینی عشق بین دو نفر " من - تو" و تصویر کردن دقیق این اتفاق به کمک نشانه های زمینی مهم ترین حادثه در شعر اوست.
وی ادامه داد: هرچند حضور عاطفه در شعر، یکی از مهم ترین عناصری است که زبان را از سطح قراردادی و پیام رسانی صرف فراتر می برد و کیفیت گزاره ها را تغییر می دهد اما آنچه در نهایت قادر است بافت تازه ای از زبان را در هیات یک متن شاعرانه به وجود آورد شیوه بیان است و بکارگیری شگردهای خاص در ارائه ویژه موضوع.
سلاجقه در پایان گفت: اگر بخواهیم تعابیر گسترده آیزایا برلین را در معرفی ریشه های رمانتیسم ملاک قرار دهیم می توانیم بگوئیم که در شعر آخماتووا ریشه در نوعی رمانتیسم فردی و گاه اشرافی و بورژوایی دارد و همین نکته است که در اوج جنبش اجتماعی روسیه آنها را آماج حمله منتقدین انقلابی قرار می دهد. به هر تقدیر شعر او در برخورد با با صخره های مهیب انقلاب سرکوبگر سوسیالیستی کم کم رنگی درونی می یابد و انعکاس پدیده های بیرون را در جهان درونی شاعر بازسازی می کند. آخماتووا شعر متعهد می سراید؛ ولی از آنگونه که مشاهده مصیبت های خود و مردم سرزمینش ایجاب می کند و از همین رو حس رسوب کرده در درون او اندک اندک رنگی اجتماعی و مرثیه وار به خود می گیرد و نمایانگر وقایع پیرامون اوست.
سپس علی بهبهانی - مترجم - شعر آخماتووا را تغزل ناب نامید و گفت: هر شهر او گویای حالتی است که با زمینه ای عینی همزمان شده. موضوع سروده هایش اغلب رنگ - سایه های سرشار از عشق است: چشم به راهی، شنگی، نرمابخشی، برانگیختگی، دل خستگی و سراسیمگی و دیوانگی.
وی تاکید کرد: صفات غالب شخصیت های شعر او از آن خانواده های نزار و نحیف اند؛ سست و پژمرده، تاسیده رنگ و جان فرسوده، پوک و شکسته نفس، خرد و کبود. بیدبن درخت دلخواه شاعر است و این عناصر به ظاهر ناچیز اشعاری می سازند بهره ور از نیرویی سخت خاطره انگیز و زیبایی ای فراموشی ناپذیر.
نظر شما