در یک نگاه دقیق تر می توان عمدتا 3 بخش یا موضوع را دلیل اصلی فعالیتهای زیرزمینی و مخفی دانست : "توقیف"،"تقلب" و"توهم" .
"توقیف" یا ممنوعیت عامل اساسی و اصلی فعالیتهای پنهانی و زیرزمینی در طول تاریخ بوده است و "تقلب" یا دگرنمایی و فریب را نیز به عنوان جوانترین عامل ( در بین عوامل سه گانه ) می توان نام برد که وجودش مربوط به همین یکی دو قرن اخیر و رواج و رونق نحله ها و شاخه های فکری و سیاسی و اجتماعی بوده ومبتنی بر فریب و مظلوم نمایی و مخالف خوانی دروغین و کسب محبوبیت و جذب پیروان و جلب توجهات و نگاهها در حال و حالتی غیر واقعی و ناراستین است.
علت سوم،"توهم" و خیالپردازی است که خود بزرگ بینی و غلط نگاری و خویش شیفتگی ها مولد و زاینده آن و خودسانسوری و توهم توطئه و... مولد و زائیده آن هستند .
ترانه های زیرزمینی - مجسمه ها و نقاشی های زیر زمینی ، موسیقی و شعر زیرزمینی و ... قالب ها و ظرفیتهایی هستند که بنا بر توانایی های فرد معترض برای بیان شکوه و شکایتی انتخاب می شود تا ضمن مرز بندی هایش با هنر رایج و مرسوم ، پیام پنهان خود را توسط واسطه ای کیفی و غیر کمی یعنی جلب و جذب توجه و اعتنایی عمیق تر ، عیان و عریان سازد و در این نوع فعالیت پارادوکس ظریفی وجود دارد که مجری با عدم تظاهر و بدون تبلیغات ، در حقیقت تظاهرات می نماید و هیچ فعال زیر زمینی نیست که برای نفس فعالیت زیر زمینی اعتبار و ارزشی قائل باشد .
فعالیت های هنری در ایران به شکل زیر زمینی و بویژه فعالیتهای موسیقایی موسوم به زیرزمینی و بحث و بررسی در مورد علت و فلسفه وجودی اش و نیز مشروعیت یا عدم موضوعیت اش و اینکه آیا توقیف، بیشترعامل تقویت اش گشته یا تقلب یا توهم و تحلیل و واکاوری موجودیت آن و پیش بینی عاقبت اش ، محتاج و مشروط به مطالعه دقیق و گپ و گفتگو با عاملین آن و پژوهندگی و رازگشایندگی است .
وقتی یزدگرد از مقابل سپاهیان اسلام به سرداری عبدالله عامره شهر به شهر می گریخت و به نوعی زندگی زیر زمینی داشت چون به قواعد این زندگی تن نداد و از لباسهای فاخر و جواهرات گرانقیمت و عطرهای شامه نواز و ... چشم نپوشید به سرعت گرفتار شد و جان و تاج و تجمل را با هم از دست داد.
پنهان شدنهای حسن ناهید در زیر چندین لحاف و تمرین نوازندگی نی ، پناه بردن های سه تار نوازان نسلهای قبل به عبا و قبا برای نهفتن سه تارشان و یا منزل گزیدن علی نقی وزیری در کمد دیواری برای تمرین تار و یا پوست کشیدنهای اساتید تمبک بر روی دهانه گلدانهای سفالی و تمرین تنبک و ... مصداق راستین موسیقی زیر زمینی در نوع خود است .
در دهه پنجاه و سالهای میانی آن 2 گونه موسیقی به شکل مخفی به حیات خویش و در عین حال و تا حدودی به شکل گیری و قوام خویش پرداخت و با موسیقی رایج و مرسوم وقت ، خط کشی و مهر بندی کرد . مجموعه ای موسیقایی که پردازندگانش در تلویزیون و رادیو حضور نداشتند و در برخی جراید هم ممنوع یا مشروط المصاحبه بودند . اما حاصل کار دسته اول : جمعه - سقف - پرنده - زندونی - بوی گندم - بن بست - خونه و جنگل و .. شد که البته به مجرد تصادم وتلاقی با اولین ضربه های جدی و فشارهای شدید بسیاری از فعالان وادادند و به اصطلاح بریدند و جا زدند و محصول این انفعال ترانه هایی چون رستاخیز و ... گشت و دسته دیگر به تقویت واستحکام مبانی هنری و موسیقایی خود پرداخت تا در سالهای 56 تا 59 با آثاری چون سپیده - ژاله - برادر غرق خون - کاروان - سواران دشت امید - حصار - چکاو - گلبانگ سربلندی و ... به ثمر نشست.
به هر حال به نظر می رسد که این نوع فعالیت( هنر زیرزمینی ) که روزگاری توجیه منطقی داشت و حکام و سلطه گران با سیاست خود ، هنرمندان را به این سمت و سوی هل می دادند و می کشاندند ، امروز و این روزگار مطلوب و ایده آل نیست اما آنقدرها هم عرصه را تنگ نگرفته اند که هنرمندان به زیر زمین روند.
محمود برادرم ، شه شیر کمین / هی کرد عداوت از پی تاج و نگین / کردیم دو بخش تا بیاساید خلق / او زیر زمین گرفت و من روی زمین.
نظر شما