به گزارش خبرنگار مهر، خانوادههای شهدا گنجینهای ارزشمند از خاطرات شهدایی هستند که مرام و منش آنها الگویی ارزنده برای سبک زندگی اسلامی است.
هفته دفاع مقدس فرصتی ارزشمند برای یادآوری بخشی از این خاطرات است و در این راستا خاطرهای از کوتاه از ابوالقاسم ابوترابی زارچی، برادر شهید محمدکاظم ابوترابی زارچی نقل میکنیم.
سال ۶۳ شهید محمد کاظم، پاسدار کمیته بود و و در پست حساسی خدمت میکرد. در اکثر مأموریتها با موتوری که کمیته تحویلش داده بود تردد داشت.
در یکی از روزها که پدر با بقچه سنگینی از زارچ به یزد آمده بود، پیاده در خیابان قیام عبور میکرد. شهید محمد کاظم پدر را با آن حالت پیاده میبیند و به کنارش آمده و تعارف میکند تا او را به مقصد برساند. پدر قبول نمیکند و برادرم بلافاصله خداحافظی و معذرتخواهی میکند و دور میشود.
شب همان روز، شهید محمدکاظم در منزل از پدر بسیار زیاد تشکر میکند. پدر وقتی دلیل تشکرهای زیاد را جویا میشود، شهید محمدکاظم میگوید امروز وقتی شما را با آن حال خسته و بار سنگین در حال عبور از خیابام قیام دیدم، با تردید و به جهت احترامی که برای شما قائل هستم به کنار شما آمدم و از شما خواستم تا شما را به مقصد برسانم. دلهره عجیبی داشتم به محض اینکه شما قبول نکردید، بسیار خوشحال شدم چون من با موتورسیکلت دولت در حال مأموریت بودم و نمیدانم اگر شما تعارفم را میپذیرفتید، چطور از شما عذرخواهی کرده و قبول نمیکردم با موتور بیتالمال شما را سوار کنم.
نظر شما