خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ _ مرتضی بریری: «هشت سال دفاع مقدس»؛ این عبارت هرچند ساده است با تعداد چهار کلمه، اما دنیای در درون خود نهفته دارد. حتی یک کلمه از این عبارت یعنی «دفاع» خود یک «کلان روایت» است و این سالها را باید یکی از درخشانترین دورانها در تاریخ تمدن ایران زمین به حساب آورد.
بجز ثبت اوراق زرینی از وجوه انسانی این سالها از نظر کار تکنولوژیک و دستاوردهای مهندسی نیز خاص و یکه است. چه آنکه ایرانیان تازه از بند جاهلیت رژیم شاهنشاهی رسته، به ناگاه با هجوم یکپارچه رژیم بعث عراق مواجه شدهاند و ناچار بودند در مقابل ارتش تا دندان مسلح و خونخوار صدام هرچه را که در فکر و توان دارند، به مرحله عمل درآورند.
جامعهای که با دادن خونهای بسیار بالاخره توانست دموکراسی را برای خود به ارمغان بیاورد و از شر رژیمی دیکتاتوری خلاص شود، پس از دو سال تنفس آزادی، توسط رژیم بعث عراق که خود دیکتاتوری خونخوار را در راس داشت، مورد هجوم قرار گرفت و ایرانیان در حالی دست خالی به مقابله او رفتند که یک جهان در حمایت از او ائتلاف کرده بود.
ایرانیان در حالی به مقابله با دیکتاتور عراق رفتند که موجودیت، شرف، وطن و در نهایت دموکراسیشان با تهدید مواجه شده بود و مقابله و دفاع در این حالت خواه ناخواه فضا را از حالت خطی و «دهری» به فضای سرمدی و اسطورهای میکشاند. بنابراین دوران دفاع مقدس «تاریخ خطی» ندارد و باید روایتهای آن را از حیث «زمان سرمدی» سنجید. پس بیراه نیست که بگوییم هشت سال تاریخ خطی دفاع مقدس به اندازه هزاران سال «روایت» در درون خود دارد. روایتهایی که بازتولید آنها برای نسلهای امروزی و نسلهای بعدی ضروری است.
بهدلیل شرایط خاص آن سالها، همه مدافعان اسلام و وطن، یک «متن» هستند. از سادهترین رزمندگان گرفته تا فرماندهان و نیروهای پشت جبههها و عموم مردمانی که در پشتیبانی از جبههها سنگ تمام گذاشتند. تاکنون بیشتر متنهای تولید شده درباره فرماندهان بوده که البته هنوز هم تمام و کمال به آنها پرداخته نشده است. به عنوان مثال ما حتی متن کاملی از طریق سیر و سلوک سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس و سالهای آتش و خون نداریم. اینجا باید متخصصان حوزه «تاریخ شفاهی» وارد شوند تا تاریخ دفاع مقدس دموکراتیزه شده و از حوزه تاریخ خطی وارد زمان سرمدی شود.
چه بسیار بودند رزمندگان عادی و نیروهای مبارزی که حماسه آفریدند و سلحشوری به خرج دادند و خونشان وطن را از لوث وجود اجنبی پاکیزه کرد، اما هنوز هیچ متنی درباره آنها تولید نشده است. اگر دیر بجنبیم شاید معدود کسانی را که خاطراتی از این سلحشوران دارند، از دست بدهیم و متنها به میان جامعه نیایند.
همچنین ما هنوز از رخدادها و حوادث پیرامون مردم عادی (فی المثل ماجراهای پیش آمده با موشک بارانهای شهرها یا نهادهای خودجوش مردمی که برای پشتیبانی از جبههها تشکیل میشد و…) در سالهای دفاع مقدس چیزی نمیدانیم، نکند که این متنها «فعلیت» پیدا نکنند؟
جامعهای فرهیخته است که خاطرات و تجربیات خود را به «متن» تبدیل کند. ما باید متنهای متعدد داشته باشیم تا بتوانیم فرهنگ امروزمان را بر مبنای آنها پایه ریزی کنیم. چقدر متنهای سالهای آتش و خون را دریافتهایم؟ چقدر متنهای تولیدی را به نسل جدید معرفی کردهایم؟ بیایید برای پاسداشت هرچه بهتر دوران دفاع مردمیمان، قدم اول را با دادن پاسخ به این سوالات برداریم.
نظر شما