پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱ تیر ۱۳۸۶، ۱۲:۳۳

در مراسم معرفی هنرمند و ادیب آلمانی عنوان شد :

" فاسبیندر " پیوسته به هویت خویش می اندیشید

" فاسیبندر " نویسنده و فیلمساز آلمانی ، موضوع چهل و ششمین نشست از شب های مجله بخارا بود که عصر روز پنجشنبه 31 خرداد ماه در تالاری ناصری خانه هنرمندان برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، این برنامه با پخش یکی از فیلم های کوتاه فاسبیندر آغاز شد و سپس علی دهباشی در معرفی این نویسنده و فیلسماز آلمانی گفت : فاسبیندر، فیلم ساز، نمایشنامه نویس، کارگردان و نویسنده ای است که  در 31 ماه می  1945 به دنیا آمد. او شانزده ساله بود که تحصیل در دبیرستان را رها کرد و دو سال در دفتر پدرش کار کرد. از سال 1963 تا 1966 دوره بازیگری را در کلاس های خصوصی شهر مونیخ گذراند و در سال 1966 نخستین فیلم خود را به نام «ولگردان شهر» و «هرج و مرجی کوچک» را ساخت.

سپس دکتر محمود حسینی زاد در خصوص ویژگی های سینمای فاسبیندر گفت : یکی از خصوصیات فاسبیندر، خلاقیت و سازندگی باور نکردنی است. آلمان بطور کل دستمایه کارهایش بود. فیلمی یا نمایشنامه ای ندارد که به  "آلمان" مربوط نشود. هستند منتقدینی که او را از  نظر پرداختن مفصل به آلمان با هینریش بل مقایسه می کنند. 

وی تاکید کرد: او به شدت انسان محور است و انسان و دردهای انسان و عدم توان در برقراری ارتباط ، درک نشدن و درک نکردن و تنهائی و تلاش برای پر کرن این تنهائی مضامین آثار اوست.

حسینی زاد در ادامه درباره نگاه وی به آلمان و فاشیسم، شخصیت پردازی توضیحاتی ارائه کرد و ادامه داد: فاسبیندر کار خود را در دهه 60 میلادی شروع کرد. یعنی زمانی که همه خودشان را برای گودار و تروفو و شابرول و سینما حقیقت و برگمان و غیره تکه و پاره می کردند. اما او زبان هالیوود را انتخاب کرد. می خواست با آن زبان مسائل را با تماشاچی در میان بگذارد. 

در ادامه یکی دیگر از فیلم های فاسبیندر با نام « ترس روح را  می خورد » به نمایش در آمد و بعد از آن دکتر سعید فیروزآبادی از وجه ادبی فاسبیندر و نمایشنامه نویسی او یاد کرد و گفت : فاسبیندر در سال 1945 و درست به هنگام پایان جنگ جهانی دوم و پس از شکست سنگین این کشور به دنیا آمد. با در نظر گرفتن زمان تولد او درمی یابیم که در سال 1968 بیست و سه ساله بوده، یعنی به نوعی خودش نیز از نسل شصت و هشتی های آلمان است. خودش در مورد این نسل می گوید: «نسل اول شصت و هشتی ها آرمان گرایانی بودند که می خواستند طرحی نو در جهان در اندازند و این مهم را با سخنان و  حرف های خود تحقق بخشند. نسل دوم گروه بادر ماینهوف بود که از قانون محوری به قانون شکنی رسید و در نهایت رو به خشونت آورد. نسل سوم معاصرانی هستند که بی هیچ اندیشه ای، بی هیچ جهان بینی یا جهت فکری خاص و بی شک ناآگاهانه آلت دست دیگران می شوند.»

وی اضافه کرد: امروز که این سخنان را می شنویم، حس می کنیم که فاسبیندر در اواخر دهه هفتاد میلادی و در فاصله زمانی نه چندان دور با این دوره در آلمان مسایل تاریخی و اجتماعی را بس روشن می دیده است. دلیل این امر را با نگاهی به گذشته فعالیت های هنری او می توان دریافت. فاسبیندر در سال 1967 عضو گروهی نمایشی به نام «ضد تئاتر» می شود. اعضا این گروه باور داشتند که باید قالب ها و شکل های نمایشی گذشته را دگرگون کرد و نمایش به شکل گذشته دیگر هیچ تاثیری بر مردم ندارد.

این مترجم خاطرنشان کرد: از این رو بیشتر نمایش هایی که فاسبیندر از سال 1968 تا 1971 می نویسد، برای همین گروه است. تلقی و تعبیر فاسبیندر از نمایش و نمایش نامه نویسی در حوزه های دیگر ادبیات هم مطرح می شود و نمونه اش انسنزبرگر، نویسنده و روشنفکر معاصر آلمان است که نظریه «مرگ ادبیات» را مطرح می کند و سال ها اثری ادبی نمی نویسد. همین رویگردانی از ادبیات باعث می شود که فاسبیندر با اعضا گروه خود رو به سینما آورد.

فیروزآبادی تاکید کرد: در هر حال برخی فکر می کردند که فاسبیندر بنابر شرایط مرسوم در زمان جنبش های اجتماعی سال 1968 گرایش های چپی دارد، ولی می توان او را فارغ از اندیشه های سیاسی گروهی خاص دانست. نمایش ها و فیلم های فاس بیندر به خوبی نشان می دهد که این نمایش نامه نویس، کارگردان و در کل، روشنفکر آلمانی دغدغه ای جز اندیشیدن پیوسته در باب هویت خویش ندارد. منظور از هویت، ویژگی های فردی فاسبیندر نیست، بلکه هویت مردم آلمان پس از مصیبت های فراوان در قرن نوزدهم و بیستم است و به همین دلیل فاس بیندر بارها این جمله را تکرار می کند: «برای درک لحظه اکنون باید کل تاریخ را درک کرد.»

وی افزود: از این رو وی رمان های بزرگ آلمان را بدل به فیلم می سازد و از قرن نوزدهم شروع می کند و در نهایت دوره معاصر خود را به نقد می کشد. طیف این آثار از «آزادی برمن» و انقلاب 1848 آلمان تا «افی بریست» تئودور فونتانه، از اجرای نمایش «لئونس و لنا» گئورگ بوشنر تا «برلین، میدان آلکساندر» اثر آلفرد دوبلین (1929)، یعنی همان رمانی می رسد که در دوره ی جمهوری وایمار نوشته شده است.

فیروزآبادی درباره حجم و موضوعات آثار این هنرمند آلمانی گفت: تعداد فیلم ها و نمایش هایی که فاس بیندر ساخته است (با میانگین هفت فیلم در سال) و گستردگی محیط های اجتماعی بسیار شگفت انگیز است: گاهی زندگی اشراف (افی بریست)، گاه زندگی سرمایه داران (اشک های تلخ برای پترا فون کانت)، بورژواهای تحصیل کرده (رولت چینی) و نوکیسه ها (لولا)، کاسبکارها (تاجران چهار دهه) و کارگران (سفر مادر کوستر به آسمان) و به ویژه کارگران خارجی (ترس روح را می خورد) در آثار او مطرح می شود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: در هر حال فاسبیندر طی 13 سال 41 فیلم ساخت و چندین نمایشنامه نوشت و اجرا کرد. این حجم کار شگفت انگیز و طیف گسترده نشان می دهد که به قول توماس الزسر به واقع فاس بیندر «وقایع نگار تاریخ آلمان» و یا به بیانی دیگر آیینه ای تمام نما برای نمایش زشتی و زیبایی های ملت آلمان و یافتن راهی برای شناخت هویت خویش بوده است. 

کد خبر 505939

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha