درباره نپذیرفتن قطعنامه بعد از فتح خرمشهر باید عرض کنم اگر زمانی که ما خرمشهر را باز پس گرفتیم دشمن هم از همه سرزمینهای ما تا صفر مرزی عقب نشینی میکرد و یک وجب از خاک ما در اختیار دشمن نمیماند ممکن بود این انتقاد درست به نظر برسد، ای کاش وقتی خرمشهر را پس گرفتیم دشمن سر عقل میآمد و از همه خاک ما عقب نشینی میکرد و ما هم قطعنامه را میپذیرفتیم و به توافق میرسیدیم اما چنین چیزی نبود زیرا هنگامی که ما خرمشهر را پس گرفتیم بسیاری از سرزمینها و شهرهای ما در اختیار دشمن بود و بسیاری از شهرهای ما در تیررس آتش دشمن بود.
برابر مقررات جنگی کسی که سرزمینی دستش باشد در مذاکره دست برتر را دارد و تا امتیاز نگیرد تفاهم و آشتی صورت نمیگیرد.
معنای پذیرش قطعنامه بعد از پیروزی خرمشهر این بود که ما باید میپذیرفتیم در حالی پشت میز مذاکره مینشستیم که بخش عظیمی از خاک کشورمان در دست دشمن متجاوز بود این یعنی پذیرش امتیاز دادن به دشمن که برای هیچ ایرانی با غیرتی قابل قبول نبود، برادران عزیز نمیشد به متجاوزان پاداش داد، متجاوز باید تنبیه میشد.
اگر ما آن روز متجاوز را بیرون نمیکردیم اینها به این نتیجه میرسیدند که از جای دیگر دوباره به ما حمله کنند و همین بلا را دوباره به سر ما بیاورند ولی مقاومت ملت ایران و نیروهای مسلح باعث شد هم صدام ادب شد و هم دیگرانی که مثل صدام هوس تجاوز به ایران را داشتند برای همیشه این هوس را از سر خود بیرون کنند.
نظر شما