پرویز خائفی - شاعر - در گفتگو با خبرنگار مهر با اعلام این مطلب افزود: ادبیات کلاسیک ما در هنگامه تحول شعر فارسی و پیدایش جهت های نو، به ویژه در شعر " نیما" یا " میرزاده عشقی" در چارچوب های خاصی ارائه و عرضه شد. دلیل این مسئله نیز عدم آشنایی با فرم ها و ژانرهایی بود که از ادبیات اروپا وام گرفته می شد. به این معنی که زبان پیش از مشروطیت از دگرگونی دوره رنسانس اطلاع چندانی نداشت و براساس همان قواعد و معیارهای کهن بزرگان شعر فارسی و ارزش های مندرج در شعر با آن برخورد می شد.
وی ادامه داد: در نهایت بعد از آشنایی متوجه می شویم تنها خوانش و معنی ظاهری از شعر کلاسیک و گنجینه هایی از این دست کافی نیست بلکه باید با آنها به شکل نمادهایی فکری توجه کرد. از این گذشته ، وجود لایه های دینی و عرفانی در آثار گذشتگان مانع بررسی آنها شده است؛ یعنی بی آنکه کلیت شعر مولانا بررسی شود و ریشه های فکری آن را دریابیم ، به نوعی گونه های معروف و مد روز را از اشعارش وام گرفته ایم. در حالی که آثار این شاعر بزرگ مملو از تناقضات است که به ندرت به آنها پرداخته شده است. مولانا در احوال مختلف حرف های گوناگونی می زند به طوری که محور قطعی تفکرش مشخص نیست و آن چه در شعرش تبلور می یابد به تناسب دیدها و برخوردها متفاوت است؛ مثل اشعار "حافظ " که همواره نوعی جهش فکری در آثارش نمایان است.
این شاعر تصریح کرد: حافظ از تمام محفوظات و معلومات فکری اش در شعر استفاده می کند و به جهان بینی بزرگی دست می یابد. شعر حافظ در حقیقت یک نوع مبارزه اصولی با ریا، زهدنمایی، دروغ، تزویر و... است. بنابران شعر "حافظ" سوای شاعران دیگر با اندیشه ای مجزا و به شکلی یکدست و منسجم ارائه می شود؛ اندیشه ای که برگرفته از نیازهای اجتماعی با زبانی شاعرانه و نه شعاری به عمق و کنه مسائل اشاره می کند.
پرویز خائفی درباره ضرورت و نحوه بازآفرینی آثار کلاسیک خاطرنشان کرد: متاسفانه شعر کلاسیک ما هنوز به شکل منصفانه بررسی نشده است. حتی اگر نتوانیم کلیت ادبیات کهن را بررسی و بازخوانی کنیم حداقل می توانیم به بخش هایی از محورهای فکری صاحبان این آثار اشراف یابیم.
این شاعر شیرازی تصریح کرد: واجب است برای زایل کردن برخی تفکرات غلط نکته ای دیگر نیز بازگو شود. ما از "حافظ" به عنوان لسان الغیب یا شاعر آسمانی یاد می کنیم درحالی که این باور دروغ و بی اساس است. او شاعری زمینی است و اگر آسمانی باشد شعرش کاربرد و ارزش خود را از دست می دهد. درواقع مهم ترین دلیل موفقیت او در شعر این است که انسانی برخاسته از اجتماع زمان خود است و انواع دردها و معضلات اجتماعی را می شناسد.
وی افزود: او در مصلی، رکن آباد و... قدم زده و از نزدیک به مسائل و رخدادهای جامعه نگاه کرده است. این تفکرات غلط از قرن سوم هجری به بعد تا قوت گرفتن مقوله عرفان در ایران قوت گرفت و تا امروز نیز اثرات سوء آن نمودار است.
نظر شما