به گزارش خبرگزاری مهر، آلوارو دسوتو که از اواسط سال 2005 تا اواسط ماه مه گذشته سمت هماهنگ کننده سازمان ملل متحد در امور مربوط به گفتگوهای صلح خاورمیانه و نماینده آن سازمان در دولت خودگردان فلسطین را بر عهده داشت پس از دو سال و اندی فعالیت در این پست دیدگاههای خود در رابطه با مسائل مربوط به صلح خاورمیانه و فلسطین راطی یک گزارش مفصل و مشتمل بر 52 صفحه به دبیر کل سازمان ملل ارائه داد.
در این گزارش که در واقع تبیین کننده علل کناره گیری دسوتو از سمت خود و انصراف از ادامه همکاری با سازمان ملل متحد است، مشارالیه به تشریح سیاستها واقدامات آمریکا و نیز تاثیرگذاری بر مواضع سازمان ملل متحد در خصوص صلح خاورمیانه، دولت حماس و غیره پرداخته و به شدت از آن انتقاد نموده است.
در این گزارش که محرمانه بوده و صرفا جهت مصرف داخلی سازمان ملل تهیه شده ولی بعدا بخش هایی از آن به مطبوعات درز کرده، نکات بسیار مهمی مطرح گردیده و بسیاری از مسائل پشت پرده برملاء شده است.
چکیده ای از گزارش دسوتو به شرح زیر است.
1- علیرغم تمامی تلاش ها و دلایلی که مطرح کردم، هیچ وقت به من اجازه داده نشد به سوریه بروم و هیچ وقت دلیلی برای این کار (عدم مجوز) ارائه نگردید.
2- من نتوانستم ماموریتم را به نحو مناسبی انجام دهم زیرا اولا اجازه نیافتم به سوریه بروم در حالی که سوریه بخشی از روند صلح خاورمیانه است و ثانیا علیرغم اینکه نماینده شخصی دبیر کل در دولت خودگردان فلسطین دبودم ولی به جز 15 دقیقه نتوانستم نماینده وی در این تشکیلات خصوصا در رابطه با دولت حماس باشم و این 15 دقیقه نیز فقط دو مکامله تلفنی بود.
3- سیاست ها و مواضع طرف های ثالث همواره بر سیاست ها و مواضع سازمان ملل در خصوص نزاع اسرائیل – فلسطین تاثیرگذار بوده است.
4- وقتی موضوع عقب نشینی اسرائیل از غزه مطرح شد وزیر خارجه آمریکا طی تماس تلفنی به دبیر کل وقت سازمان ملل گفت: قصد دارد ولفونسون را به عنوان نماینده آمریکا جهت پیگیری این موضوع معرفی کند که عنان اصرار کرد وی به عنوان نماینده کوآرتت معرفی شود. ولفونسون تلاش زیادی کرد و حتی طرح "دسترسی و تحرک" که سبب شد برخی محدودیت ها از طرف اسرائیل در رابطه با تحرک فلسطینی ها رفع شود کار وی بود اما در آخرین لحظات رایس آن را بنام خود تمام کرد.
وقتی ولفونسون از این کار کناره گرفت نظرش نسبت به آمریکا و اسرائیل واقعی تر از زمانی که به این کار گمارده شد، گردیده بود. عنان تلاش زیادی کرد وی را راضی به ماندن کند و روسیه هم حمایت کرد ولی آمریکایی ها تمایلی نداشتند و خودش هم نهایتا نپذیرفت.
5- یکی از علل اصلی عقب نشینی اسرائیل از غزه و بخش هایی از کرانه باختری این بود که طرح های قبلی شارون برای تشدید اسکان یهودیان در مناطق اشغالی و اسرائیل موفق نبود. اینک دو سوم یهودی های جهان خارج از اسرائیل هستند و شارون می دانست هیچ وقت قرار نیست اکثریت ساکنان مناطق اشغالی 1967 از یهودیان باشند.
6- برخی می گویند مشاوران نزدیک شارون از جمله اولمرت به وی توصیه کرده بودند که هنگام عقب نشینی از غزه مناطق بیشتری را نیز در کرانه باختری تخلیه کند. من شخصا فکر نمی کنم تخلیه غزه توسط اسرائیل نشان از تغییر دیدگاه شارون و مثبت شدن نظرش نسبت به طرح ایجاد دولت مستقل فلسطینی باشد بلکه برعکس حرکتی مهم بود که طرح نقشه راه را منتفی کرد.
شارون از این عقب نشینی برای گرفتن امتیاز از آمریکا استفاده کرد که نمونه آن نامه بوش به وی بود که به اسرائیل اطمینان داد اسرائیل می تواند برخی شهرک های مهم یهودی نشین را حفظ کند و گفت که آوارگان فلسطینی به اسرائیل باز نخواهند گشت. این در حالی است که اسرائیل شهرک سازی و نیز ساخت دیوار حائل را ادامه می دهد.
7- علیرغم اینکه اسرائیل از غزه عقب نشینی نموده اما اغلب حقوقدانان بین المللی با این ایده موافقند که غزه هنوز تحت اشغال است زیرا ارتباط آن با دنیای خارج از طریق هوا، زمین و دریا قطع است و تنها چیزی که فرق کرده این است که شهرک نشینان و نیز سربازان اسرائیلی در آنجا نیستند.
8 – اولمرت ضعیف تر از آن است که بتواند تصمیمات مهمی (در خصوص صلح خاورمیانه ) بگیرد.
9- محمود عباس قبل از انتخاباتی که منجر به پیروزی حماس شد به ما و نیز اعضای کوآرتت می گفت حماس رای قابل توجهی خواهد آورد اما اکثریت با فتح خواهد بود. وقتی حماس پیروز شد و کوآرتت قصد موضعگیری و اعمال فشار بر حماس را داشت یعنی فشار بر دولتی که همه اعتراف می کردند از طریقی دموکراتیک بر سر کار آمده من به دبیر کل سازمان ملل گفتم اروپا و آمریکا ملاحظات داخلی دارند و چون حماس را تروریستی می دانند موضعی متفاوت از ما اتخاذ می کنند ولی دلیل و ضرورتی ندارد که سازمان ملل هم همان مواضع را اتخاذ نماید و نباید دست خودمان را ببندیم و باید راه مذاکره سازمان ملل با حماس را باز گذاریم اما به نظراتم توجهی نشد.
10- در نشست کوآرتت در لندن که در ژانویه 2006 و بعد از پیروزی حماس برگزار شد و هدف از برگزاری آن تنظیم سیاست ها ومواضع این گروه در خصوص حماس بود آمریکایی ها در نظر داشتند لحنی را در بیانیه پایانی استفاده کنند که تاکید داشت هر گونه کمک به فلسطین باید قطع شود و یا مورد بازنگری قرار گیرد . من به دبیر کل گفتم این لحن مناسب نیست ولی از طرف آمریکا دیوید ولش و آبرامز مرا تحت فشاری شدید قرار دادند و تهدید کردند اگر سازمان ملل با متن پیشنهادی آنها موافقت نکند این امر بر مذاکراتی که کنگره در خصوص سهمیه آمریکا در بودجه سازمان ملل دارد تاثیر گذار خواهد بود.
11- انتخابات فلسطین آزاد و دموکراتیک بود. متاسفانه کوآرتت که عملا برای تسهیل مذاکرات صلح خاورمیانه ایجاد شده تبدیل به ابزاری جهت فشار بر یک دولت دموکراتیک شده است و پیش شرط هایی را برای مذاکره با حماس گذاشته که خود می داند عملی نیست.
12- کوآرتت در شروط خود آورده است که حماس باید به تعهدات و موافقتنامه های قبلی دولت خودگردان با اسرائیل پایبند باشد این در حالی است که برای مثال اسرائیل درآمدهای مالیاتی فلسطینیان را نمی دهد و این خودش خلاف تعهدات قبلی است . چرا چیزی را از حماس می خواهند که اسرائیل خود به آن عمل نمی کند. من فکر می کنم آمریکا نمی خواهد اسرائیل درآمدهای مالیاتی مزبور را به فلسطینی ها برگرداند و صد میلیون دلاری هم که بازگردانده شد تنها بعد از موافقت آمریکا امکانپذیر شد.
13- سیاست ها و مواضع کوآرتت سبب شده فشارها از روی اسرائیل برداشته شود. در عین حال این ایده در افکار عمومی غرب و حتی نزد برخی دولت های عربی ترویج شده که مشکل اصلی در منطقه ایران و هلال شیعی است و این حرکتی است که سبب انحراف توجهات از موضوع فلسطین می شود.
14- رایس در یکی از مصاحبه های مطبوعاتی اخیر خود گفت: حماس نباید سر کار باشد زیرا نمی تواند به نیازهای مردم پاسخ دهد. چطور از حماس که تمامی منابع آن را مسدود کرده اند انتظار دارند بتواند به مردم فلسطین خدمت رسانی نماید.
15- توافق مکه در رابطه با دولت وحدت ملی می توانست زودتر از آن یعنی حتی بلافاصله بعد از پیروزی حماس در انتخابات نیز شکل گیرد اما این در صورتی ممکن بود که آمریکا مانع نمی شد، آمریکا تلاش زیادی کرد که حماس و فتح درگیر شوند و حتی یک مقام آمریکایی در یکی از جلسات در واشنگتن گفته است من خیلی این خشونت (درگیری حماس و فتح) را دوست دارم زیرا نشان می دهد سایر گروههای فلسطینی باحماس مشکل دارند.
16 – این آمریکا بود که محمود عباس را ترغیب به برگزاری انتخابات زودرس کرد . متاسفانه گروهی از فلسطینی ها هستند که در تماس با آمریکا می باشند و فقط آن چیزی را در رابطه با تحولات فلسطین می گویند که مقامات آمریکایی دوست دارند بشنوند.
17 – به نظرم اگر دبیر کل سازمان ملل می خواهد در شرایط تغییری دهد باید در عضویت سازمان ملل در کوآرتت تجدیدنظر کند.
18- طرح صلح خاورمیانه از نظر استراتژیکی تابعی از سیاست آمریکا در ابعاد وسیع تری از مسائل خاورمیانه از جمله در خصوص عراق و ایران شده است.
19- کوآرتت اعراب (مصر، اردن ، عربستان و امارات متحده عربی) همواره به آمریکا می گویند اگر واشنگتن مایل است استمرار حمایت اعراب در خصوص عراق و در مقابل ایران را داشته باشد باید روند صلح اسرائیل – فلسطین را جلو ببرد.
20- کوآرتت به صورت مکانیزمی حاشیه ای در رابطه با روند صلح خاورمیانه درآمده است. این مکانیزم اینک بیشتر برای مدیریت روابط فرآتلانتیکی بکار گرفته می شود تا چیزی دیگر و مکانیزم موثری برای حل معضل فلسطین و اسرائیل نیست.
دبیر کل از طرف شورای امنیت یا مجمع عمومی سازمان ملل مامور نشده تا در کوآرتت حضور یابد و سازمان ملل عملا در کوآرتت هیچکاره است. کوآرتت بیشتر به گروهی از دوستان آمریکا می ماند تا چیزی دیگر، برای مثال می توانید امتحان کنید و مثلا در بیانیه بعدی کوآرتت پیشنهاد دهید که کوآرتت از اسرائیل بخواهد درآمدهای مالیاتی فلسطینیان را به آنها بازگرداند یقینا این درخواست با مخالفت آمریکا روبه رو می شود. روسیه و اتحادیه اروپا از این پیشنهاد حمایت می کنند اما برای تصویب آن فشار وارد نخواهند کرد.
دبیر کل سازمان ملل باید تاکید کند که یک طرفه بودن بیانیه های کوآرتت قابل قبول نیست و یا باید به قصور هر دو طرف اشاره شود یا اینکه از دولت خودگردان (حماس) هم انتقاد نشود.
21- حضور سازمان ملل در کوآرتت ما را در موقعیت بدی قرار داده است . زیرا باعث شده برای حفظ روابط با برخی قدرت ها مسئولیت هایمان در قبال مردم فلسطین را مورد مصالحه قرار داده یا حتی قربانی کنیم. من توصیه می کنم حضور سازمان ملل در کوآرتت را کاهش دهیم و برای مثال فقط ناظر باشیم، با داشتن امکان توصیه، ولی به گونه ای باشد که الزاما با مواضع و تصمیمات آنها مرتبط نباشیم.
22- همواره در سازمان ملل در مقاطع مهم سیاستگزاری گفته می شود باید مراقب روابط بهتر با اسرائیل باشیم غافل از اینکه ما زمانی می توانیم بهتر باشیم ازجمله برای اسرائیلی ها که فلسطینی ها به ما اعتماد داشته باشند.
23- به کوفی عنان و نیز بان کی مون نظراتم را گفته ام ولی آنها نادیده گرفته اند. متاسفم که بان کی مون در 25 مارس بعد از ملاقات با محمود عباس برای اولین بار جهت ملاقات با نخست وزیر دولت خودگردان شرط گذاشت و موضع سازمان ملل در رابطه با دولت مزبور (حماس) را حتی از قبل هم بدتر کرد و گفت ملاقات مزبور بستگی به اقدامات و مواضع دولت فلسطین دارد. این اظهارات بان کی مون بعداز توافق مکه ابراز شد و این در حالی است که بعد از تشکیل دولت وحدت ملی در فلسطین سعی کند شرایط و مواضع سازمان ملل در رابطه با حماس را سهل تر نماید نه سخت تر. اظهارات وی تلاش های من را دفن کرد. زیرا من از ابتدا معتقد بودم حماس با قبول شرکت در انتخابات عملا روند اسلو را پذیرفته و حالا باید با برخورد صحیح به تحول مواضع این حزب کمک کرد ولی برخورد کوآراتت و سایرین خلاف این جریان عمل کرد. به نظرم اگر با حماس خوب رفتار شود می تواند در مسیر قبول دو دولت حرکت کند. تصمیم من برای ترک سازمان ملل و شغل فعلی دلایل متعددی دارد ولی یکی از مهمترین آنها این بود که بعد از اظهارات فوق الذکر دبیر کل برایم ثابت شد که دیگر نمی توانم در این روند موثر باشم.
24- در خاورمیانه ضرب المثلی است که می گوید شما نمی توانید در این منطقه بدون مصر جنگ و بدون سوریه صلح ایجاد کنید. بخش اول این ضرب المثل دیگر مصداق ندارد اما به نظرم بخش دوم هنوز هم مصداق دارد.
25- آمریکایی ها معتقدند روند صلح اسرائیل – فلسطین را می توان همزمان با منزوی کردن سوریه هم پیش برد. به خاطر همین است که نمایندگان آمریکا در یکی از جلسات کوآرتت گزارش دادند که در ملاقات خود با نمایندگان کوآرتت اعراب گفته اند آیا اگر اسرائیل فقط با فلسطینی ها به توافق برسد و از سرزمین های اشغالی فلسطینی (1967) خارج شودآنها حاضرند روابط خود با اسرائیل را عادی کنند یا خیر. یعنی این بدان معناست که آمریکایی ها می خواهند آنچه را تاکنون مطرح بود مبنی بر عادی شدن رابطه میان اسرائیل و عربها به شرط عقب نشینی اسرائیل از تمامی سرزمین های اشغالی اعراب از جمله جولان تغییر داده و فقط مربوط کنند به خروج اسرائیل از سرزمین های اشغالی فلسطین در 1967. به نظرم این حرکت باعث تفرقه میان عربها خواهد شد.
26- علیرغم تمامی تلاش ها و اصرارم تاکنون دلایلی قانع کننده به من داده نشده که چرا نباید با سوری ها ملاقات و مذاکره کنم. البته بعضا به طور تلویحی گفته می شود با توجه به اینکه فعلا تمرکز در خصوص سوریه بر قطعنامه های 1559 و 1701 است لذا نباید این روند را به سوی دیگری منحرف کرد، در حالی که نماینده ویژه دبیرکل در رابطه با قطعنامه 1559 (لارسن) مرتبا گزارشاتی را که من به دبیر کل می دهم دریافت می کند و از اقدامات من و گزارشاتم مطلع است اما حتی یک گزارش از کار وی به من داده نشده و من اگر مطلبی در این خصوص شنیده ام از افرادی خارج از سازمان ملل بوده است. این درحالی استکه بر اساس رویه موجود در سازمان ملل نمایندگان ویژه ای که حوزه کاری محدودتری دارند باید به نمایندگان ویژه دیگری که در رابطه با همان موضوع دستور کار گسترده تری دارند گزارش دهند. هیچ قطعنامه ای در سازمان ملل مبنی بر عدم تماس با سوریها نیست بلکه بر عکس کار ما اقتضا می کند با آنها تماس داشته باشیم لذا سوری ها می توانند بگویند پشت تصمیم سازمان ملل مبنی بر عدم ملاقات با سوری ها یک یا دو عضو دائم شورای امنیت هستند. ما حتی در ارائه گزارشات توجیهی به شورای امنیت هم حاضر نشده ایم با یک عضو کلیدی این روند که اتفاقا سرزمینش هم تحت اشغال است (سوریه) مشورت کنیم.
27- اتفاقی که برای سازمان ملل در عراق افتاد و سرجیوویرا دوملو همراه با تعدادی دیگر کشته شدند یکی از دلایل مهم آن این بود که برخی سازمان ملل را بی طرف نمی دانستند و آن را تحت چتر بازیگری خاص در عراق می دانستند. اگر مردم دیگر هم فکر کنند سازمان ملل بی طرف نیست امنیت کارمندان و نمایندگان سازمان ملل در آنجا هم به خطر می افتد، القاعده در غزه است ! نیاز به توضیح بیشتری نیست!
28- می دانم که دبیر کل سازمان ملل مرتبا می گوید اوضاع در رابطه با صلح خاورمیانه روبراه است و در مسیر مثبتی به پیش می رود زیرا دولت وحدت ملی تشکیل شده، طرح صلح اعراب احیا شده است و گفتگوهای اولمرت و عباس هم روند جدیدی گرفته ولی ما نباید گول تبلیغات خودمان را بخوریم زیرا خود می دانیم که شرایط مناسب نیست.
29- مذاکراتی که در دبیرخانه سازمان ملل صورت می گیرد باید محرمانه بماند اما متاسفانه در خیلی از مواقع این گونه نیست. برخی همکاران ما مطالب محرمانه سازمان ملل را به اسرائیلی هامنتقل می کنند.
30- افول نهادینه دولت خودگردان فلسطین از یک سو و نیز گسترش شهرک های یهودی نشین از طرف دیگر سبب شده این اعتقاد در میان فلسطینی ها، اسرائیلی های عرب و نیز برخی از چپ های اسرائیل تقویت شده که راه حل دو دولت رنگ باخته زیرا یک کشور فلسطینی هم سرزمین می خواهد و هم دولت و هر دو به طور سیستماتیک در حال خراب شدن است. لذا برخی معتقدند راه حل درازمدت برای بحران فلسطین ترک ایده دو دولت و در عوض تاکید بر رعایت حقوق ملی، سیاسی و مدنی هر دو گروه یعنی یهودی ها و اعراب در یک کشور واحد است یعنی به عبارت دیگر "راه حل یک کشور" در حال قوت گرفتن است و بزرگترین بازنده این موضوع نیز اسرائیل است که مصمم به داشتن یک دولت دموکراتیک یهودی است.
31- به نظر من تنها راه حل بحران فلسطن خاتمه اشغال سرزمین های 1967 در چند مرحله است. بدین صورت که برای مثال در مرحله اول شهرک های یهودی نشین جمع و مرزهای موقت فلسطین مشخص و کشور فلسطینی شکل گیرد و در مرحله بعدی دو دولت با هم برای راه حل نهایی مذاکره کنند. البته فلسطینی ها این نگرانی را مطرح خواهند کرد که بیم دارند مرزهای موقت دائمی شود که برای رفع آن باید از همان اول و قبل از شروع اجرای مرحله اول تمامی این مسائل روشن شود. سازمان ملل نیز باید در این مسیر محتاط عمل کند. این همان طرحی است که رایس هم در نظر دارد و به همین خاطر از "افق سیاسی" صحبت می کند ولی به نظرم موفقیت وی محتمل نیست.
32- در طی دو سال گذشته دریافته ام که تمایل به خودسانسوری در سازمان ملل در رابطه با اسرائیل زیاد است. یعنی تلاش می شود رفتاری خوب و رضایت بخش همراه با شفقت در رابطه با اسرائیلی ها وجود داشته باشد. بخشی از دلایل این امر به سابقه قطعنامه صهیونیسم و نژاد پرستی بر می گردد که سازمان ملل قصد دارد جبران کند و بخشی دیگر به نگرانی از قدرت اسرائیل در تخریب رابطه سازمان ملل و آمریکا مربوط می شود. (به همین علت) نمایندگی دائم اسرائیل در سازمان ملل دسترسی بسیار زیادی به دبیرخانه سازمان ملل و مقامات آن حتی در عالی ترین سطح دارد که با سایر اعضای سازمان ملل قابل قیاس نیست و این مسلما فقط به خاطر مهارت نمایندگی دائم آنها نیست. در رابطه با هر موضوعی که سازمان ملل می خواهد موضع بگیرد به جای اینکه سئوال شود چه موضعی بهتر است این سئوال مطرح می شود که عکس العمل اسرائیل و آمریکا در قبال آن چه خواهد بود. اعتراف می کنم که این موضوع در رابطه با من هم مصداق داشته است و به خاطر آن متاسفم . من از افزایش و بهبود رابطه سازمان ملل با اسرائیل در رابطه با مسائلی مانند هولوکاست و یهودی ستیزی استقبال می کنم ولی دلیلی نمی بینم که قصور اسرائیلی ها در رابطه با روند صلح خاورمیانه را با آنها مطرح نکنیم.
نظر شما