خبرگزاری مهر، گروه استانها - غلامرضا نیکخو*: یکی از معضلاتی که استان سمنان به آن دچار است، مهاجرت از روستاها به شهرها به خصوص در شرق استان و شهرستانهای شاهرود، دامغان و میامی است که سبب شده تا بسیاری از روستاها خالی از سکنه شده و یا چند پیرمرد و پیرزن در آنها باقی مانده باشد.
دلایل این مهاجرت نیز طی یک دهه اخیر کاملاً مشخص است. مقوله اقتصاد؛ همان چیزی که از زمان خشکسالی و کاهش آب در نتیجه کاهش کشاورزی، دامداری، تولید و در پی آن راهی شدن مردم برای کاریابی به شهرها تاکنون رخ داده است.
مهاجرت گسترده
مردم روستاها مثلاً در بخش بی ارجمند در جنوب شرقی استان سمنان از یک دهه قبل تاکنون مهاجرت گستردهای به شاهرود، آزاد شهر، سمنان و تهران داشتهاند و بسیاری شأن امروز از روستاهایشان کیلومترها فاصله دارند زیرا در روستا نمیتوان کاری کرد نه آب برای کشاورزی و دامداری است و نه بازاری برای فروش محصولاتی مانند صنایع دستی در نتیجه باید به شهر رفت تا بتوان ارتزاق خانواده را داشت.
این امر سبب شده تا بسیاری از روستاهای استان سمنان این روزها یا خالی از سکنه شوند و یا با جمعیت پنج نفر، ده نفر ادامه زندگی دهند و در نتیجه تبعات منفی بسیاری نیز گریبان گیر استان سمنان به ویژه شرق این استان شده است. غم بار اینکه هیچ اعتبار و اهتمامی نیز از سوی مسئولان استانداری سمنان برای بازگشت مردم مهاجرت کرده به روستاهایشان رخ نداده است.
نمیخواهیم خدمات مسئولان را نادیده بگیریم اما تجربه نشان داده که اگر در روستاهایی مانند قلعه بالا نیز مردم مهاجرت کرده به شهر تا حدودی به روستا بازگشتهاند اولاً به دلیل ترویج گردشگری است که مردم این روستا خود به ظرفیتهای آن پی برده و تلاش کردند و ثانیاً ویژگیهای طبیعی و اقلیمی سبب شده تا آن روستاها گردشگر پذیر شوند لذا دولت جز اعطای چند وام که آن هم سودش را گرفته است برای توسعه اشتغال روستایی چه کاری کرده است؟
برنامه مدونی نیست
هر زمان شاهد بودیم که یک برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت جامع، شامل ظرفیت شناسی، شناخت پتانسیلها و داشتههای هر منطقه به تفکیک شرایط، برنامه عملیاتی ارتقای تولید و زیرساختهای آن در بستر برنامههای یک تا ۲۰ ساله، استفاده از منابع دولتی و بخش خصوصی، ایجاد بازارهای روستایی چه بازار الکترونیک روستایی و چه بازارهای فیزیکی، برند سازی لبنیات و صنایع دستی و دیگر تولیدات روستایی، ایجاد بستر برای سرمایه گذاری تولیدی در روستاها و دهها مورد دیگر توسط دولت برنامهریزی و اجرا شد، میتوانیم بگوییم دولت برای مهاجرت معکوس به روستاها تلاش کرده وگرنه دادن چند وام برای اینکه مردم خانههای مادر بزرگشان را کاه گل کنند و بوم گردی راه بیندازند نامش اقدام عملی نیست.
چرا مهاجرت معکوس به روستاها اهمیت دارد؟ این موضوع از چند جنبه قابل بررسی است اما دو مورد از مهمترین چرایی اهمیت خالی نشدن روستاها از جمعیت را بررسی میکنیم که این دو عامل یکی شأن امنیت و دیگری اقتصاد است.
روستاهای خالی شده استان سمنان عمدتاً در حاشیه کویر هستند و این منطقه محل اصلی ترانزیت مواد مخدر کشور محسوب میشود. برای مثال در منطقه بی ارجمند و کال شور از قدیمالایام ترانزیت تریاک صورت میگرفت و در نتیجه جنوب استان سمنان شاهراه توزیع مواد مخدر برای شمال کشور و تهران است.
کاهش جمعیت و کاهش امنیت
حال فرض کنید خالی شدن روستاهای منطقه جنوب استان سمنان از جمعیت میتواند سبب شود تا خروج جمعیت از نسبیت ایجاد پاسگاه، درمانگاه و … رخ دهد در نتیجه وقتی جمعیت کم میشود حتی دهیاری هم برداشته میشود زیرا برای دهیاری و درمانگاه و پاسگاه باید جمعیت تا یک حدی وجود داشته باشد پس در نتیجه شما با یک منطقهای روبرو هستید که خالی از سکنه، خالی از پاسگاه و خالی از امکانات است. آیا میتوان در چنین محلی با مواد مخدر و بزهکاریها مقابله کرد؟
پس جمعیت همیشه امنیت آفرین است موضوع دوم در قبال شهرها رخ میدهد. چه تضمینی است که سرریز جمعیتی فاصله گرفته از روستاهایی که هیچ چیز ندارند حتی آب خوردن، به شهرها موجب ایجاد مشاغل کاذب، فروش مواد مخدر، بزهکاری و … نشود؟ پس حضور جمعیت در روستاها امنیت میآورد.
مقوله بعد اقتصاد است از دیرباز میگویند در ایران شهری اقتصاد قوی دارد که روستای قوی پشتش باشد یعنی ما زمانی میتوانیم اقتصاد شهرمان را پویا و قوی ببینیم که روستاهای مولد داشته باشیم روستا وقتی مولد باشد میتواند به شهرهایمان کمک کند موضوعی که امروز شاهد آن نیستیم.
تغییر وضعیت شهرها و روستاها
امروز جای شهرها و روستاهای ما عوض شده است زمانی روستاهای ما محل تولید بودند و شهر مصرف کننده محصولات روستایی اما امروز روستاییها نیز مایحتاج خودشان را از شهرها تأمین میکنند در نتیجه چرخه تولید و مصرف سنتی ما در سطح استان سمنان به خصوص شهرستانهای دارای تعداد زیاد روستا مانند دامغان و مهدی شهر و شاهرود و میامی، بر هم خورده است و این موجب میشود تا اقتصاد مولد ما نیز دچار خسران شود.
دلایل زیادی برای ماندگاری جمعیت در روستاها میتوان ذکر کرد اما وقتی به اقدام برای ماندگاری جمعیت روستایی میرسیم تقریباً اقدام درخور توجهی نمیبینیم. دولت تمام اقداماتش را در وام دادن میبیند و هر وقت صحبت از خانه ساختن، اشتغال، مشاغل خانگی و دامداری و حتی ازدواج میشود ابتدا میگوید وام! گو اینکه تمام مشکل ماندگاری روستاییان در پول است!
این نشان میدهد که ما تا دو مورد اصلی حل نشود نمیتوانیم مهاجرت معکوس به روستاها را شاهد باشیم نخست تغییر تفکر و رویه مسئولان دولتی در قبال روستاها که همه چیز را در وام و تسهیلات مشاهده نکنند بلکه روستاها آب میخواهد، امنیت میخواهد، روان سالم برای زیستن میخواهد و … و ثانیاً برنامهریزی میان مدت و بلند مدت برای اینکه یک روستایی بداند در روستا چه آیندهای خواهد داشت که شهر را رها کرده و به روستایش برود. متأسفانه روستاهای ما رها شده و کارهای مقطعی و وام دادن نهایت کاری است که دولت درباره آنها انجام میدهد.
*کارشناس اقتصادی
نظر شما