به گزارش خبرنگار مهر، با وجودی که اولین دست نوشته های بوبر به مباحث ادبی و فاخر تعلق داشت اما علاقمندی اصلی او را باید در کشمکش میان جامعه و اجتماع جستجو کرد. او تمایزی را که کانت بین بود و نمود قائل شده بود زندگی دوباره بخشید و در مشابهت با چنین کاری، بوبر تمایز بین انواع تجمع اجتماعی فردیناند تونیس را که از نظر نظریه پردازی حائز اهمیت بود به منبعی برای دست نوشته ها و سخنرانی های خود تبدیل کرد.
صحنه سیاسی برای وارد شدن او به موضوعات آموزشی، اجتماعی و روانشناسی جای مناسبی بود. گستاو لندوئر به عنوان نزدیک ترین دوست بوبر که جزء گروه مالفین تحت استخدام او برای جلد چهلم "اجتماع" نیز بود در تهییج احساس علاقه بوبر به فلسفه اجتماعی نقش به سزایی را ایفا کرد. مارتین بوبر در کنفرانس اتحادیه جامعه شناختی آلمان که در سال 1909 پایه گذاری شد، در سمت پیشگام تفکر اجتماعی و دانشجوی جورج زیمل ظاهر شد. در حالی که روش روانشناسانه اجتماع گرا در مطالعات و توصیفات پدیده اجتماعی بوبر تحت الشعاع شیوه های کمی شده بود علاقمندی او به همبستگی های ترکیبی بین فرد و تجربه اجتماعی همان فرد، جنبه مهم فلسفه او را در گفتگو تشکیل می داد.
بهترین اثر بوبر را باید مقاله کوتاه فلسفی او به نام "من و تو" (1923) دانست که در سال 1937 توسط رولند گروگر اسمیت به زبان انگلیسی برگردانده شد. طی دهه های 1950 و 1960 که بوبر اولین سفر خود را به ایالات متحده تجربه کرد این مقاله در دنیای انگلیسی زبانان از شهرت فراوانی برخوردار شد. از آن پس بود که این مقاله با فرهنگ روشنفکرانه احساسات اعتباری، ناگهانی و ضد بنیادی حرکت دانشجویی همراه شد.
تصور می شود که "من و تو" آغازی بر "انقلاب کپرنیکی در دین شناسی در مقابل نگرش علمی – واقعگرایانه" باشد اما از سویی این مقاله به خاطر کاهش در روابط اساسی انسانی به دو راه ارتباطی ("من وتو" و "من و آن")، مورد انتقاد قرار گرفته است. والتر کافمن که دومین ترجمه انگلیسی "من و تو" را انجام داده بود به انتقادات خود در این مورد ادامه داد. او در حالیکه از دریافت های بوبر از مطالعات کتاب مقدس و مطالعات یهودشناسی به عنوان یک شاهد بر ناکامی، درک عمیقی پیدا نکرده بود، "من و تو" را یک شاهکار شرم آور هم در سبک و هم در محتوا می انگاشت.
بوبر همیشه بر این موضوع اصرار داشت که اصل گفتگو یعنی دو گانگی در روابط اولیه که او آنها را "من و تو" و "من و آن" می نامید یک مفهوم فلسفی به شمار نمی آید اما واقعیتی در ورای رسیدن به زبان سردرگمی است. ارجحیت دادن به اسامی انتزاعی در نوشته های بوبر مانند "تجربه"، "درک" و "مواجهه" و تمایل او به برنامه های اتوپیایی سیاسی مانند آنارشیسم، سوشیالیسم و راه حل دو ملیتی در مناقشه فلسطین، همه حکایت از تنش رفتاری در شخصیت او دارد.
خالق "من و تو" به بسیاری از مردم اجازه می داد تا او را به اسم صدا کنند، این نظریه پرداز آموزشی از حضور کودکان و بازی آنها در اتاقش رنج نمی برد؛ سیاستمدار مطلوب گرایی که بیشتر نمایندگان یهودی را به خود جذب می کرد؛ و استاد دانشگاهی که نمی توانست به آسانی مکان مناسبی برای ارائه نظرات خود در دانشگاهی ( دانشگاه یهودی بیت المقدس) بیابد که خود موسس آن بود. بعضی از دانشجویان شاخص این نویسنده و خطیب چیره دست از اینکه بتوانند آموزه ها و نصایح استاد خود را به کار بندند مورد آزار قرار می گرفتند.
سلایق و علایق زیاد، توانایی های ادبی و اشتیاق فلسفی بوبر در مصاحبه های بی شمار او نمایان است. او به عنوان ویراستار Die Gesellschaft با جورج زیمل، فرانز اپنهیمر، الن کی، لو آندریاس سالوم، ورنر سمبارت و دیگر مولفین مصاحبه داشته است. او با شاعران هم عصر بسیاری چون هوگو ون هافمنسال ، هرمان هس و استفان زویگ در ارتباط بود و به نامه نگاری با آنها می پرداخت. بوبر ارتباط نزدیکی با رمان نویس جامعه شناس، آرنلد زویگ داشت. علاقه فراوان او به نجات ادبیات عبری با تبادل نظر با کیم ناچمن بیالیک شاعر و ای آگنون رمان نویس ظهور یافت. آثار راوی یهودی، میشا وزف بردیزوفسکی را بوبر به چاپ رساند.
او الهام بخش اصلی گروه جوانان یهودی پراگ بود و سازماندهنده اصلی برنامه آموزش بزرگسالان یهودی در آلمان به شمار می آید. جایزه گوته شهر هامبورگ در سال 1951، جایزه صلح موسسه کتاب آلمان در سال 1953 و جایزه اراسموس آمستردام در سال 1963 از جمله افتخاراتی است که نصیب مارتین بوبر در طی زندگانیش شده بود. دانشجویانی چون نوآم گلاتزر (تنها دانشجویی که طی سال های حضور بوبر در دانشگاه فرانکفورت در سال های 1924 تا 1933 به درجه دکترا نائل شده بود و چندی بعد به یک استاد تاثیر گذار در مطالعات دین یهود مبدل شد) اکیبا ارنست سیمون(تاریخ نویس و نظریه پرداز آموزشی در فلسطین اشغالی که برای اولین بار با بوبر در فرانکفورت ملاقات داشت و پس از مدتی برای همکاری با او به فرانکفورت بازگشت) موریس فریدمن (مترجم آمریکایی بوبر و مولف پرکاری که بوبر را برای همکاری با برنامه های دینی آمریکا آشنا ساخت)، والتر کافمن (که علی رغم انتقادات او از کتاب "من و تو" ، توانست فلسفه شعر گونه بوبر را در آمریکا گسترش دهد) و تنی چند از دانشمندان مشهور اسرائیلی (ساموئل ایسنستاد، آمیتای اتزیونی، جواهانان بلاچ) از برجستگان شاگردان بوبر محسوب می شوند و آنها تا سال های متمادی فلسفه اجتماعی و آموزش بوبر را در مراحل تدریس خود اشاره می کردند.
نظر شما