به گزارش خبرنگار مهر، پل ریکور یکی از برجسته ترین فیلسوفان زمانه ما محسوب می شود. او در سال 1913 میلادی به دنیا آمد و بعد از سالها تلاش و تحقیق در سن 92 سالگی در گذشت. در طول عمر کاری خویش، او در مورد موضوعات بسیار زیادی دست به قلم برده و مورد مداقه قرار داده بود. آثاری چون دو کتاب در مورد فلسفه به نام "آزادی و طبیعت: ارادی و غیر ارادی " و یک کتاب دو جلدی به نام "محدودیت و مجرمیت " ، "سمبل گرایی شر" ، "نقش استعاره " ، کتاب سه جلدی "زمان و روایت " ، مجموعه سخنرانی های او در گیفورد به نام "خود به عنوان دیگری "" ، "خاطره تاریخ، فراموشی )" و کتاب "مسیر شناخت " در میان دیگر کارهای او از وجهه قابل تاملی برخوردار است.
علاوه بر موارد یاد شده، بیش از 500 مقاله که بعضی از آنها از اهمیت خاصی بهره مند بودند در ده جلد گردآوری شده اند که بعضی از این تعداد نیز به زبان انگلیسی ترجمه شده است. در میان این مجلدات آن دسته آثاری که از اهمیت خاصی برخوردار بودند می توان به کتاب "از نوشته تا عمل" و "فقط" اشاره داشت. در بیشتر بخشهای دست نوشته های ریکور، دغدغه بسط و گسترش انسانشناسی فلسفی به وضوح قابل مشاهده است. آن انسانشناسی که او به عنوان یک انسانشناسی از "توانایی شخص" یاد می کند نگرشی از حوزه های آسیب پذیری و توانایی های اصولی در خود دارد که انسان ها این آسیب پذیریها و توانایی ها را به منظور ساختن زندگی خود در فعالیت های خود، به نمایش می گذارند.
گرچه سخن او همیشه در مورد امکان فهم "خود" است اما ریکور هر ادعای دکارتی را برای شفاف سازی خود در مقابل آنکه به خودآگاهی مستقل از هر نوع دانش از جهان می پردازد رد می کند. ریکور به منظور بسط و گسترش اطلاعات خود در مورد انسانشناسی تغییر اساسی در شیوه کاری خود ایجاد کرد. نوشته های او تا قبل از سال 1960 به سبک سنتی مطالعه پدیده ها بود. اما در طول دهه 60 میلادی، ریکور به این نتیجه رسید که برای مطالعه دقیق و درست واقعیت انسان لازم است که تعبیر و توصیف پدیده شناسی را با عبارات هرمنوتیک (توصیفی) تلفیق کرد.
در علم هرمنوتیک هر آنچه که قابل درک باشد برای ما در داخل و از طریق زبان و هر شکلی از ارائه زبان قابل دسترسی است. بنابراین "شکلی از خود ادراکی که بی حضور علائم، سمبل ها و نوشته ها باشد وجود نخواهد داشت؛ و در تحلیل بعدی در این خصوص، خود ادراکی با تعبیری که به این واژگان دخالت کننده داده شده همزمان می شود. توجه ریکور به زبانشناسی و تعبیر گرایی، او را وادار به رد نتایج اساسی نتایج قبلی خود نکرد. این موضوع علاوه بر اینکه او را به مطالعه دوباره تحقیقات قبلی خود کشاند، لازم شد که به بررسی کامل پیچیدگی ها و زوایای مختلف آنها بپردازد.
پل ریکور در 27 فوریه سال 1913 در شهر والنس فرانسه به دنیا آمد. عالم یتیمی در سال 1915 با مرگ مادر و کشته شدن زود هنگام پدر در نبرد مرن، او را در بر گرفت. پدر بزرگ و مادر بزرگ پدری و عمه او که تا آن زمان هنوز ازدواج نکرده بود و در شهر مرن زندگی می کردند، سرپرستی ریکور را بر عهده گرفتند. او در ابتدا فلسفه را در دانشگاه رنس فرا گرفت سپس برای ادامه مطالعت فلسفی خود به دانشگاه سوربون رفت. او در سال های اولیه عمر تحصیلی خود متقاعد شده بود که تفاوت اساسی و ناکاستنی بین افراد و اشیاء وجود دارد. افراد، جدای از اشیاء می توانند در اعمال آزاد و متفرانه ای شرکت داشته باشند.
با این همه او هر گونه ارائه ای از یک دوگانه گرایی ماده در شخص را که موضوع ماواریی کانتی می پذیرفت هرگز به خود نمی قبولاند. ریکور بعد از موفقیت در امتحانات پایانی، به تدریس در دانشگاه لیسه پرداخت و مطالعات خود را در آلمان تا زمان گسترش جنگ دوم جهانی ادامه داد. طولی نکشید که او در سال 1940 در ارتش فرانسه به خدمت گرفته شد و پس از چندی توسط نیروهای آلمانی اسیر شد و تا پایان جنگ در کمپ های زندان های آلمانی در اسارت به سر برد. ریکور پس از پایان جنگ و سه سال تدریس در دانشگاه لیسه، در سمت استادی برای تدریس تاریخ قلسقه در دانشگاه استراسبورگ به کار خود ادامه داد. او تا سال 1965 در آنجا باقی ماند و در همین زمان بود که در سمت ریاست بخش فلسفه عمومی در دانشگاه استراسبورگ ابقا شد.
ریکور در سال 1967 به عضویت هیئت علمی دانشگاه تازه تاسیس پاریس در نانت درآمد که هم اکنون این دانشگاه به نام پاریس ایکس معروفیت یافته است. ریکور بجز سه سالی که در لوویان به سر برد تا زمانی که به سن بازنشستگی در سال 1980 رسید به کار تدریس مشغول بود. او از سال 1954 به بعد به طور منظم در ایالات متحده امریکا نیز کار تدریس را در پیش داشت. در میان دانشگاه هایی که او در آنها کارتدریس انجام می داد می توان به دانشگاه های هاورفورد، کلمبیا و ییل اشاره کرد. ریکور در سال 1967 موفق به کسب عنوان پروفسور الهیات فلسفی در دانشگاه شیکاگو شد و همزمان با این مسئله، در واحد فلسفه و کمیته تفکرات اجتماعی دانشگاه دیوینیتی نیز انتساب یافت. او تا سال 1992 در این سمت باقی ماند. آثار ریکور در کنار ترجمه به زبان های انگلیسی و بسیاری از زبان های اروپایی، به زبان های چینی و ژاپنی نیز برگردانده شد.
در میان دانشنامه های افتخاری دکترایی که او موفق به کسب آنها شده بود می توان به دکترای افتخاری از دانشگاه شیکاگو در سال 1967، دانشگاه هلند در سال 1977، دانشگاه کلمبیا در سال 1981، دانشکاه گوته در سال 1987 و دانشگاه مک گیل در سال 1992 اشاره کرد. جایزه دانته در شهر فلورانس در سال 1988، جایزه کارل جاسپرز در شهر هیدلبرگ در سال 1989، جایزه لئوپولد لوکاس در سال 1990 در شهر توتوبینگن و جایزه بزرگ فلسفه از آکادمی فرانسه در سال 1991 از افنخارات دوران تدریس و تحقیق پل ریکور در طول عمر آکادمیکی او به شمار می آید. جایزه جان دبلیو کلاگ در زمینه علوم انسانی که توسط مرکز کلاگ کتابخانه کنگره امریکا اهدا می شود افتخار دیگری است که او در دریافت آن به طور مشترک دریافت کرده بود.
نظر شما