به گزارش خبرنگار مهر، در آخرین روز از همایش ارتباطات فکری مذهبی در ایران و هندوستان مسلمان در عصر جدید، که با حضور اساتید و محققان فلسفه از ایران و دیگر کشورها، به همت موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران برگزار شد، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد فلسفه دانشگاه تهران دربارۀ تاثیر و شاگردان ملاصدرای شیرازی در هندوستان در عصر حمله مغول به ایران سخنرانی کرد و گفت: سابقه روابط فکری و فرهنگی ایرانیان با هندیان بسیار طولانی است و متاسفانه مورخان تنها به جنگها اشاره می کنند ولی ارتباط اصلی در مسائل فرهنگی و فکری است.
استاد دینانی با اشاره به سابقه دیرینه روابط فرهنگی ایرانیان و هندیان در ایران پیش از اسلام و پس از اسلام گفت: البته رابطه ایرانیان منحصر در ارتباط با هند نیست و ایرانیان با همۀ کشورهای دنیا ارتباط داشتند. مثلا رابطۀ قوی میان ایرانیان و یونان باستان بوده است که مورخان بیشتر روی جنگها تاکید کرده اند و البته کاملا مغرضانه به برجسته ساختن این جنگ ها پرداخته اند.
وی در ادامه با تاکید بر شباهتهای فرهنگی زیاد ایرانیان و هند باستان به تکثر فرهنگی در هند اشاره کرد و گفت: در این کشور گروههای مختلفی زندگی می کنند که دارای مذاهب و کیش های گوناگونی هستند و همین امر در ایران هم بوده است و این به این دلیل بوده است که بر خلاف نظر رایج، پادشاهان ایران باستان مستبد نبوده اند و حکومت ایران فدرالی بوده است که یک حاکم مرکزی و تعدادی حکومتهای محلی بوده اند. و این دو مطلب اگر با گستردگی ایران در نظر گرفته شود، نشانگر آن است که روابط ایران و هند بسیار قوی بوده است.
استاد دانشگاه تهران سپس به دلایل فلسفی و روانشناختی امکان تکثر فرهنگی در هند و ایران اشاره کرد و گفت: اولا در هند نظام کاستی و طبقاتی حاکم بوده است که این نظام بر اصل تناسخ مبتنی بوده است و ایشان معتقد بوده اند که اگر در این زندگی سختیها را تحمل کنیم، در دنیای دیگر در کاستی دیگر به دنیا خواهیم آمد.
دکتر دینانی در ادامه به ویژگی فکری و فرهنگی ایرانیان اشاره کرد و گفت: اساس آئین زرتشت از یکسو بر صدق است و این آئین با گفتار نیک، کردار نیک و رفتار نیک آغاز می شود، از سوی دیگر در این آئین با اکراه در دین مخالفت می شود و به همین دلیل است که ایرانیان با یکدیگر با تساهل برخورد می کردند و این امر سبب شباهت فرهنگی ایرانیان با هندیان و ارتباطات موثر ایشان با یکدیگر بود.
وی سپس به روابط حسنه این دو فرهنگ در دوران پس از اسلام اشاره کرد و گفت: آشنایی هندیان با اسلام از طریق عرفایی چون میرسید علی همدانی بوده است و این آیینهای عرفانی تناسب بالایی با فرهنگ هندی داشته اند. باید توجه کرد که توحید عرفای هندی از قوی ترین توحیدهاست و چون درک آن برای عوام دشوار است، وقتی بدون آموزش صحیح به مردم گفته میشود، منجر به بت پرستی میشود. ما همین مسئله را در عرفان خودمان داشتیم که جرم حلاج هویدا کردن اسرار بود، چرا که این اسرار برای مردمان عادی موجب انحراف میشود.
وی با اشاره به مواردی از این افشای اسرار و بازداشتن آن از سوی عرفای محافظه کاری جنید بغدادی گفت: داراشکوه عارف اصیل هندی با اشاره به شطحیات منصور و شبلی می گوید: اگر شبلی به روایت جنید، شطح را از سرداب به منبر آورد، من آن را از منبر به تخت آوردم.
دکتر دینانی سپس اظهار داشت: اساس عرفان وحدت است و وحدت حقیقی بر اساس سبیل عرفان حاکم است به تایید مولانا عرفا با یکدیگر ارتباط قلبی دارند. البته در این میان عرفایی هم بوده اند که چون اصیل نبوده اند، اختلاف را زیاد کرده اند مثل نانک یا غلام احمد قادیانی.
وی در پایان به اهمیت حکمت متعالیه در عرفا و شعرای ایرانی که پس از حمله افغان به هند مهاجرت کردند، اشاره کرد و گفت: از قرن 11 هجری و پس از صفویه بسیاری از طرفداران حکمت متعالیه به هند رفتند که در این میان می توان به حزین لاهیجی، شاگرد ملاصادق اردستانی اشاره کرد که پس از سفرهای مکرر به مصر و هند به بنارس رفت و در همانجا مرد.
نظر شما