وي گفت : در آموزش و پرورش براي دوازده سالي كه دانش آموزان به تحصيل مشغول هستند به اندازه كافي و بيش از حد انتظار متون داستاني گنجانده شده است.در اين كتابها گاهي به شكل مجزا نيز آموزشهايي به دانش آموزان داده مي شود.
وي در ادامه به ادبيات داستاني در دانشگاه اشاره كرد و گفت :دانشگاه توقع دانشجويان نسبت به ادبيات داستاني را برآورده نمي كند .البته بخش ادبيات داستاني در دانشگاه ( داستان سنتي) كم نيست ، اما به آن دقت و توجه نمي شود ، اغلب تحليلهاي زباني مي شود و كمتر به حوزه داستاني آثاري مانند" كليله و دمنه " در دانشگاه مي پردازند.
"دكتر محمد غلام " مدير گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تربيت معلم دومين سخنران جلسه با اشاره به اين مطلب كه ، داستان از كودكي با انسان همراه است ، گفت : داستان قالبي است كه ازآغاز با تولد فرزند و كودك شكل مي گيرد و در واقع پدر و مادر آن را براي او باز گو مي كنند. داستان در ايران از روزگار قديم تا كنون ،هميشه به اشكال مختلف وجود داشته است و آنچه در صد سال اخيراتفاق افتاده ساخت و تكنيك داستانها را قوام داده است.
وي اظهار داشت : در طي دوران مختلف تنها شكل داستان تغيير كرده است وما حكايت ، قصه و رمان رادر اين مفهوم جا داده ايم. و بايد گفت ، داستان در ايران امر تازه اي نيست وآنچه ما تحت عنوان ادبيات داستاني مي شناسيم در ادبيات خود كم نداريم . اما در دانشگاه توجه زيادي به آنها نمي شود. براي مثال به« ويس رامين» به عنوان داستان چقدر توجه مي شود ؟
غلام اظهار كرد: طرز نگاه ما به دروس دانشگاهي چندان صحيح نيست .اسم كتاب شده است عنوان درس . اين از بسته بودن نگاه ما نسبت به درسهاي اين مقوله" حكايت" دارد . براي مثال وقتي مي گوييم "ادبيات تعليمي" آثار بزرگاني چون حافظ ،مولوي و عطار را در خود جاي مي دهد ، اما ما بيشتر از عنوان كتاب براي درس استفاده مي كنيم. ما بايد تقسيم بندي هايي ارايه كنيم كه نشاني از وسعت نگاه ما باشد .
وي با اشاره به اينكه تا كنون توجه چنداني به مقوله هايي مانند حكايت نكرده ايم ، گفت : ما تا قرن 7 بيش از 10 هزار حكايت داريم . اما تا كنون توجهي به اين نوع آثار نشده است و كسي خصوصيات و ويژگيهاي حكايت را بررسي نكرده است.ما نظريه حكايت نداريم و يك نگراني اين است كه اگر دو واحد درسي با عنوان حكايت در دانشگاه بگذاريم چه كتابي را و چه كساني تدريس كنند .
وي گفت : ما در دانشگاه هاي ادبيات نيازبه تدريس داستان هاي عاميانه و ادبيات كودكان داريم. حقيقت اين است كه ما در دانشگاه ادبيات معاصر نداريم و تنها 4 واحد ادبيات معاصر تدريس مي شود .دانشجوي ما در دوران تحصيل با ادبيات جهان آشنا نمي شود و اين نيز يك ضعف است.
وي تصريح كرد : نبايد همه كارها را به دوش دانشگاه بگذاريم . موسسه ها و مكانهاي فرهنگي نيز بايد حركت كنند و آنچه در عرصه ادبيات مورد نياز است به آن توجه شود.
"محسن سليماني " مترجم و مدرس ادبيات داستاني سومين سخنران نشست « دانشگاه و ادبيات داستاني» در خانه كتاب ، اظهار داشت : وقتي داستان وارد كشور ما مي شود چون ترجمه است ما وارد دنياي جديدي مي شويم ، به همين دليل داستانهاي گذشته نمي تواند پاسخگوي نيازهاي ما باشد وما نياز به ادبيات جديد داريم .
وي با اشاره به روش هايي يادگيري داستان نويسي مدرن در خاج از دانشگاه ها گفت:اولين داستان نويسان مدرن ما زبان خارجي را بلد بودند وبا خواندن داستانهاي خارجي نمونه هايي در ايران خلق مي كردند . اين داستان ها با تاثير از ادبيات كشورهاي ديگر بوجود آمده اند و مي توان با خواندن آنها اثبات كرد تحت تاثير ادبيات كدام كشور و نويسنده بوده اند.
وي تصريح كرد: شركت در جلسات داستان نويسي، استفاده از معلم خصوصي و استفاده از متون نظري از ديگر شيوه هاي يادگيري داستان نويسي در ايران است . آن دسته از داستان نويسان ما كه با زبان خارجي آشنا نيستند تحت تاثير جريان ترجمه هستند . اين داستان نويسان منتظر مي مانند تا اثري ترجمه شود و آنها باخواندنش الهام بگيرند و اثري داستاني خلق كنند.
سليماني با اشاره به شركت بعضي از افراد در جلسات داستان نويسي براي پرورش خود در زمينه نوشتن داستان گفت : در اينگونه كلاسها بيشتر اشخاص تحت تاثير استاد يا نويسنده مورد علاقه خودهستند و سعي مي كنند خود را كاملا" با شيوه استاد يا نويسنده خاص مطابقت دهند .
نظر شما